مير داماد ، شنيدستم من،
كه چو بگزيد بن خاك وطن
بر سرش آمد واز وي پرسيد
ملك قبر كه : (( من رب، من ؟ ))
***
مير بگشاد دو چشم بينا
آمد از روي فضيلت به سخن:
اسطقسي ست - بدو داد جوب -
اسطقسات دگر زو متقن .
***
حيرت افزودش از اين حرف ملك
برد اين واقعه پيش ذوالمن
كه : زبان دگر اين بنده ي تو
مي دهد پاسخ ما در مدفن
***
آفريننده بخنديد و بگفت :
(( تو به اين بنده ي من حرف نزن .
او در آن عالم هم، زنده كه بود،
حرفها زد كه نفهميدم من ! ))
(( لاهيجان ، 16 ارديبهشت 1359))
نیما یوشیج