مشاعره با حروف انتخابی

[10691]

پس حرف انتخابیت کو جیگر؟


فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم


ج

[شابادی]

جهاندار اگر نیستی تنگ دست
مرا برسرگاه بودی نشست
فردوسی
بازم ج بده

[10691]

جهان پیر است و بی بنیاد ازین فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم


غ

[yad]

غم غریبی وغربت چوبرنمی تابم
به شهرخود روم وشهریارخودباشم

ف

[10691]

فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانه ای است که تغییر می کنند


ث

[افسون 13]

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

ک

[yad]

کلک مشکین تو روزی که زما یادکند
ببرد اجر دوصد بنده که آزاد کند

ن

[افسون 13]

نخل بالای تو سر تا به قدم شیرین ا‌ست
این چه نخل ا‌ست که هم نازک و هم شیرین‌ است؟
بس که چون نی‌ شکری نازک و شیرین و لطیف
بند بند تو ز سر تا به قدم شیرین‌ است

ب

[10691]

بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی از میان برخیز
ج

[افسون 13]

جز دَرِ عشق به هر در که شدم خوار شدم
خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم
داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری
تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم

م