بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-22-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نيست ساقي در خيال بيش و کم
صاف لوح خاطر او چون عدم

رسم جان بازي متاع جان اوست
مستي و ديوانگي برهان اوست

عشق آتش بر جانش سوخته
اين فنا ز استاد عشق آموخته

کفر و ايمان در رسوم عشق نيست
پيش او ميخانه و مسجد يکيست

پاک بازي شيوه اهل دل است
سر به راه عشق دادن مشکل است

باز در جان آتش عشق اوفتاد
تابم ا ز کف برد عشق اوستاد

خسته شد جانم از اين رسم و قيود
باز گره عشق هوشم در ربود

در لقاي دوست جان را سوختيم
اين چنين اسرار عشق آموختيم

عشق باشد من نباشم باک نيست
زر ز آتش تا نخيزد پاک نيست

پاي تا سر مظهر عشقيم ما
راستي پيغام بر عشقيم ما

من چو کاهم کوه عشق بار ماست
پس به مژگان کوه کندن کار ماست

مرمرا ديگر مجال حرف نيست
چون تورا در خورد معني ظرف نيست

بگذر از اين گفتگو بار دگر
گوش بگشا بهر اسرار دگر




شاعر نامعلوم
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ساقي به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2  
قدیمی 09-22-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

موبایل مشکیه من از غم نیست

sms های ارسالی من کم نیست


من واسه خودم یه قانونی دارم

هرکی جواب sms هامو نده آدم نیست

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از deltang به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3  
قدیمی 09-27-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

نمیدانم
ریشه ام در زمین بود یا در آسمان
شاید ریشه ام در رویا بود
رویایی که اسیرش بودم
اما
در رویای ساختگی ام اثری از گرمی و عشق نبود
در خودم بودم ، فروخورده و غمگین
تا شبی
از دور دست های دور
آن جایی که فقط تلخی و سیاهی بود
ستاره ای نقره فام در شب هستی ام طلوع کرد
و من اسیر گهواره ی رقصان چشمانش شدم
گهواره ی نور
گهواره ی امید
گهواره ی عشق
و آرامیدم
رها
سرخوش
عاشق
آرام
__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از sheida.m به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #4  
قدیمی 09-27-2009
Nur3 آواتار ها
Nur3 Nur3 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2009
نوشته ها: 919
سپاسها: : 0

72 سپاس در 71 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


__________________
Chera Donya Mano Mikhay Tak o Tanha?!..Mano Dadi Be Dastaye Shabaye Sarde Tanahaii..CHera Rahmi To Ghalbet Nist Akhe Donya! Che Donyayiii..Chera Hishki Nemidoone Che Boghzi Tooye Shabhame..CHe Zakhmaii Azat Donya Rafighe Ghalbe Tanhame
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Nur3 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #5  
قدیمی 09-29-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

..
تنها پرنده‌ای که سَحر‌خيزتر از اذان ِ باد وُ
عطرِ شبنم است،‌ می‌فهمد
شب‌زنده‌دار ِدرمانْ‌نديده‌ای چون من
از چه خيال ِ يکی لحظه‌ی خواب ِ شکسته‌اش
در چشم ِ خسته نيست!

کاش کسی می‌آمد
کسی می‌آمد از او می‌پرسيدم
کدام کلمه، چراغ ِ اين کوچه خواهد شد
کدام ترانه، شادمانیِ آدمی
کدام اشاره، شفای من؟
..
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آیـدا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #6  
قدیمی 09-29-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تا نظر در چمن وضع جهان وا کردم
ستمی بود که بر دیده بینا کردم
نه چمن رنگ وفا داشت نه گل بوی بقا
حیرت آلوده بهر سو که تما شا کردم
شوخ چشمی چو مگس کردم و بس شرمیدم
هر متاعی که ا ز این سفله تمنا کردم
گر بمحشر زمن از حاصل دنیا پرسند
گویم افسوس همه خواهش بیجا کردم
ذره نیست بکف ز ین سفر دورو دراز
عفو خواهم زخدا آنچه خطا ها کردم
( ساقي ) بار خجا لت بکشی روز جزا
زآنکه در عالم فا نی چه مهیا کردم؟







__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ساقي به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #7  
قدیمی 10-03-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با شعر به سوي تنهايي خود
مي گريزم
و از تنهایي خود پيشتر
مي روم
تا انتهاي جهان
..
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آیـدا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #8  
قدیمی 10-04-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من مثل پائیز
می بارم
و چون بهار
هر بهار سبز میشود دلم.

من مثل عبور می ایستم
و مثل نگاه می گذرم
مثل دشت می مانم
و چون ابر های آسمان
به گوشه های آبی می روم
به بی نهایت.

من مثل هراس
می گریزم به دامن جسارت ها و
مثل شب
آرام میگیرم
در بستر تنهائی ام.

مثل باد آواز می خوانم
مثل رود
و مثل نسیم که می وزد لا به لای علفزار
خاموش می مانم.

من مثل ترانه
شعر می خوانم
مثل شعر
می روم..
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آیـدا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #9  
قدیمی 10-05-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هیچ کس نمی داند
بی آنکه به شب درود بگویم دیگر بار
کوله بار خاطرات دردناکم را
به دوش می کشم و
در هر بارقه امید تازه ای
چهره های غماگین گذشته ها
به پیشوازم می آیند
و هیچ کس نمی داند
این اشک ها
این همه اشک مثل باران
از کجا می آیند
.
.
.
قلبم در هم فشرده می شود که
اشک هایم بر چهره ام می دوند دیگر بار
قصه ای که می خواستم بنویسم از نو
همان ترانه کهنه غم بار قدیمی شد
و من تکرار رنج های آدمی
از لحظه خلقت..
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آیـدا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #10  
قدیمی 10-05-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها