|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#2
11-10-2009
|
|||
|
|||
به به اريانا خوبي بد نبيني داداش چيكار ميكني خوبي چه خبر كم پيدا شدي سايتم كه نيست شنيدم رفتي هاليوود راستي زايرت قبول
به جناب آقاي گلادياتور چوني براكم خاصي خوش هاتي بيشتر بياتيا نو اي تاپيك گشت منالين كرمالنشاهي تيه نه ايره به هر حال خوش هاتي همشهري اميدوارم بتانيم دوستان خاصي و گرد يك باشيم
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري) 
|
|
#3
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
سلام
منم به دوستان جدید کرمانشاهی خیرمقدم میگم 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#4
11-10-2009
|
||||
|
||||
نقل قول:
 اي بابا اين يه غم كهنس تو دل من ...چه كنيم  امروز عجب روز كيشميشي بود..آنفلوآنزا گرفتم ازصبح اين غضروف پام درد ميكنه ..دردش زده به گوشم تاري چيكارم داشتي؟
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
ویرایش توسط رزیتا : 01-23-2012 در ساعت 12:10 PM
|
|
#5
11-10-2009
|
|||
|
|||
|
سلام خوبي شنيدم عاشق شدي بابا خيلي باحالي وقتي باهات حرف ميزنم كلي حال ميكنم جدي ميگم اميدوارم مشكلاتت حل شه همه مشكل دارن اما به قول معروف انكه ميگريد يك غم دارد و انكه ميخندد هزار غم
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#6
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
عاشق چيه بابا مرد مومن  ؟عجب ضرب المثلي ايول 
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#7
11-10-2009
|
|||
|
|||
|
آريانا به جون خودت منم هزار تا غم دارم و يه مشكل خيلي بزرگ اما چه كنم كه خدا هم از دست لودگيهام خسته شده و به حرفام گوش نميكنه
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#8
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
يه موقع بره يه چيزي صبح تا شب ..روزا و ماهها ميدويي بازم نتيجش هيچه .. يه موقع هنوز مشكلي كه داريو واسه خدا به زبون نيووردي حل ميشه حاجي ان شا ا.. مشكلت رفع شه..خدايي برات دعا ميكنم ..اگه قابل باشم
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#9
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
سلام
همه تانه لوو دادم و برگشتم و به طور مخصوص هم گفتم تاری بود که منو اغفال کرد ها ها ها فرگل جان چش دیدن همه دارن چش دیدن ادمینه ندارن هی وایسادن م بمیرم تا بیان جاگمه بگیرن به علییی اگه بمیرم آآااااااا ااادقتان نمیمیرم تا هی دق بکشتم ! نقل قول:
بابا به علی اونجا احوالته پرسیدم یک دو دفه.. الان چجوری براگم ؟ سوالیه که اونجا جواب ندادی ایجا برای همه بکو ای قضیه مالزی و لیزیک چیه بعضیا میدانن و من و بعضیا نمیدانیم ؟ هههاها نقل قول:
تمرینامم انجام بده.. 1 شنبه 2 درس داشتم تمرینم باید تحویل میدادم نرفتم 2 شتبه هم 2 درس داشتم که اونم نرفتم باید تمرینم تحویل میدادم.. ! من ترم پیش اخر فروردین حساب کردم 35 جلسه غیب کرده بودم تا اون روز ! به خدا من جز دانشجویای خوبم و باید درسمم خیلی بهتر از اینا باشه ولی خب گرفتارم دیگه کاری کنین نیام ها ها ها ؟کی بود او چه بود یهو همه تان گوشتان تیز شد کیبود کوروش مخواد بمیره کی میشینه جاش ؟ نه دااش اگه او ترم 40 جلسه غیبت داشتم ای ترم مکنمش 60 تا ! اراینا چی شده ؟ 24 ساله و چند وقته اتفاقی افتاده که اعصابته به هم ریخته و اینا مایه سوق میده برات حرف در بیاریم ها حالا خوشگل هست ارایانا ؟ فکر نکنم تو سلیقه ت خوب باشه جون تو ها ها ه بیا اینجا خئودت اعتراف کن قضیه چیه سلام باران جان دوباره خوش اومدی.. خوش به حالت حالت با سفر و دریاییی خوش میشه البته من که دریا ندیدم... شاید واقع این قد خوب باشه که ادم حالش سر جا بیاد .. ولی من تنها پسر جوانیم ! که از هر نقطه ای دور از خانه ولم کنی یه راس برمیگردم خونه توی اتاقم پای کامپیوترم توی سایتم... سفر نمیخوام..همیشه هم بحث و جدل داریم .. اره منم دهه ی اول اذر دارم میرم نصف جهوووون اگه بشه ... داش گلادیاتور خوش اومدی عزیز .. امضاگت خیلی خوشگل بود .. ولی چه کنه اون مترسک که اونم دل داره اونم عاشق میشه حتی اگه کلاغ باشه.. کلاغ میره رو شونه ش بشینه یا اونی که درستش کرده و گذاشته ش توی سرما و گرماازش خبری نمیگیره /؟ یکی از بچه های سایت زنبور زده ش ها ها ها براش دعا کنین حالش خوب بشه نظارت سایتمان نخوابه هاهاه.. داش میتی خوشی گلگلم / ؟ توی پاتوق ازت نوشته بودم احوابته پرسیدهبودم ایقدر بلند شده بود نخوندی جوابندادی.. براگت خوبه ؟ خودت خوبی ؟ پسر کوچولوت ؟
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#10
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
 دیدم آریانا و تاری هی برای هم دعا میکنن خواستم بعد از خواندن پستها بگم تو رو خدا برای منم دعا کنین که یهو دیدم ادمین سفارشمه کرده جای نیش زنبور خوب شده ولی برای حاجتم دعام کنین (آی تاری دعا نکنی خدا کنم عینکی از نوع دو لنزه (دور بینی و نزدیک بینی هردو) بشی  )
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 09:45 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.