شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |

04-29-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یک عمر قفس، بست مسیر نفسم را
حالا که دری هست، مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانند
وقتی که نگاهی نگران، پشت دری نیست..!
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
6 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-29-2012
|
 |
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عکس چشمات پیش رومه بغض عشقت تو گلومه
صورتم از گریه خیسه دیگه کار من تمومه همه جا صدای جیغه چیزی نیست خوابی عمیقه
روی دستای غریبم جای بوسه های تیغه شاید این همش یه خوابه شاید این فقط سرابه
ای خدا برس به دادم زندگیم نقش بر آبه همه جا صدای جیغه چیزی نیست خوابی عمیقه
روی دستای غریبم جای بوسه های تیغه عکس چشمات پیش رومه بغض عشقت تو گلومه
صورتم از گریه خیسه دیگه کار من تمومه نمیدونی چی کشیدم جز تو هیچی رو ندیدم
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
4 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-29-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گفتم خرابت می شوم
گفتا تو آبادی مگر!!
گفتم ندادی دل به من
گفتا تو جان داری مگر!!
گفتم ز کویت می روم
گفتا تو آزادی مگر!!
گفتم فراموشم مکن
گفتا تو در یادی مگر..!!
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
3 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-30-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اگر دوباره زاده میشدم
از خدایِ رنگ ها میخواستم ..
مرا مثل سهراب نقاش و شاعر کند ..
تا روی آسمانِ آبیِ اتاقم
بر چشمانت طرحِ عشق بزنم ..
و شعری با آهنگِ نبودنت میسرودم ..
تا من و واژه ها و خیالِ چشمانت
مست مست حسرت ِ نبودنت را ...
دیوانه وار برقصیم ..
__________________
. . . . .
|
3 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-30-2012
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2012
نوشته ها: 20
سپاسها: : 107
129 سپاس در 33 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گاه گاهی به یادت غزلی می خوانم تا نگویی دل من غافل از آن عهد و وفاست
خوبرویان همه گر با دل من خوب شوند خوب من! با همه خوبان حساب تو جداست
|
4 کاربر زیر از مینا جوجو سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-30-2012
|
 |
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
فقط میخوام تو باشی / تو این دنیا کنارم
این بهترین ،دلخوشیمه / که تورو دارم
تو میدونی ، چه حالیم / از اینکه توی این دنیا تورو دارم
تا وقتی که ، نفس دارم/واست چیزی از این عشق، کم نمیزارم
یه لحظه هم سخته/ بدون تو بودن
این بهترین دلخوشیمه / که تو رودارم
قسم خوردم ، برای عشقه پاکت/ بشم اونی که میبینی تو خوابت
فقط میخوام تو باشی / تو این دنیا کنارم
این بهترین ،دلخوشیمه / که تورو دارم
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
3 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-30-2012
|
 |
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2012
نوشته ها: 64
سپاسها: : 113
279 سپاس در 90 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سلام به همه عاشقان دنیا.....................................نه عاشقان حب دنیا که عاشقان عشق دنیا................................اول خواستم با شعر بگم اما حرف دلمو میگم................................تو این زمونه ای که همه چی مهم شده یه چیزی که همه ما مدیونشیم فراموش شده......................بله اون عشقه هر کدوم از انسانهای روی زمین که میگن عشق چیه مسخره بازیه وقتی نگاه کنن میبینن اگه عشقی بین دو نفر نبود بچه ای هم نبوده...............................................پ هستی بخاطر عشق..........میمانی بخاطر عشق....... و ............همه چیز بفدای عشق.............................امشب حال عجیبی دارم کلی شعر گفتم اونم همش بقول خودمونی عشقولانه........................................ام ا از ته دل میخوام خدایا خدای عزیز و مهربونی که مهر و محبت و همه خوبی هارو بهمون دادی تاذره ای لبخند برلب ما باشد............همه ادما رو عاشق کن اما با غم عشق آشنا نکن...........................
|
3 کاربر زیر از soltane eshg سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

05-07-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اعتبار تو
به حضورت نیست
به "دلهره ای" است که در نبودنت حس می شود..!!
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
4 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-30-2012
|
 |
کاربر علاقمند
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2011
محل سکونت: tehran
نوشته ها: 188
سپاسها: : 139
501 سپاس در 210 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
رهایم کن برو ای عشق از جانم چه می خواهی به سوهان غمت روح مرا پیوسته می کاهی مگر جز مهربانی ازتو و چشمت چه می خواهم تو خود از هر کسی بهتر از احساس من آگاهی نیازی نیست تا پنهان کنی از من نگاهت را گواهی می دهد قلبم مرا دیگر نمی خواهی غزلهایم زمانی روی لبهای تو جاری بود ولی امروز در چشمت نمی ارزم پر کاهی دلم خوش بود گهگاهی برایت شعر می خواندم تو هم سر می زدی آن روزها از کوچه مان گاهی برو هر جا که می خواهی بروآسوده باش مواظب باش مثل من نیفتی در چینن چاهی از این جا می روم تنها مرا دیگر نخواهی دید نخواهم برد در این راه با خود هیچ همراهی
|
3 کاربر زیر از donya elahi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

05-01-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بـاز هـم تـو را در تـلـاطـم نـتـــ هـا ،
گُـم کـردهاَم
بـی تـو ،
غـریـبــ مـینـوازد دلـم . . . /
•------------------•¤✿¤•--•¤✿¤•--------------------•
__________________
. . . . .
|
3 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت ترکیبی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 01:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|