مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود |

02-20-2013
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
درود بر شما ...
امروز روز امتحان عملی مربی ها در رشته ی کار با مواد بود ...
بماند که چقدر عصبانی شدم وقتی مدل مورد نظر با 30 دقیقه تاخیر وارد شد ...فر موهاش عالی شد ، کاری ندارم که نماینده ی آزمون و اداره گفتن که از تمام فر ها بهتر و زیباتر بود ، مهم این هست که خودم لذت بردم و راضی بودم ...
دومین کار که خیلی خیلی سخت بود یه موی داغون با رنگ شرابی پر تکرار بود که باید دکاپاژ می شد ! (دکاپاژ به عمل بی رنگ کردن موهای رنگ شده می گن ...)
دیدین گاهی یه عده رو از کاری منع میکنید اما پاش که می افته خودتون دقیقا همون کاری رو که نباید انجام میدین ؟!
اشتباه کردم ...میدونستم نباید و باز انجام دادم ...
بعد از 3 ساعت و کلی خستگی که کار تموم شد ،از چیزی که خودشون گفتن و انجامش دادم ایراد گرفتن ...اون لحظه من اینطوری بودم... 
و به همین راحتی 2 نمره ازم کم شد !
وقتی دیدن خیلی ناراحتم مدیر آموزشگاه گفتن حالا خیلی هم فرقی نمیکنه 100 یا 98 !!! اما برای من که همیشه دوست دارم بهترین باشم خیلی مهمه !
تمام خستگیم موند باهام ...
شایدم توقعم از خودم خیلی زیاد شده ...
من واقعا نمره برام مهم نبود ...اما این اشتباه ...برام قابل باور نیست ...
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
4 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

03-11-2013
|
 |
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427
6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
فردا ارائه دارم باید دفاع کنم
حال ندارم بنویسم ، خوابم هم نمیبره ، اعصابم داغونه !
استرس دارم 
|
5 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

03-24-2013
|
 |
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2013
نوشته ها: 24
سپاسها: : 65
167 سپاس در 43 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دیروز با شابادی رفتیم تفریحی ترین جای شهر ببینین تفریحی ترین میگم ها:
لب رود خونه حالا میگید خوش بحالشون رودخونه دارن
ولی کاشکی نداشتیم
وقتی سمتش میری بوی فاضلاب میاد حالا ایام عید آقایون رئیس میاد سدها رو باز میکنن تا رود خونه پر آب باشه و کمتر بو بده
حال بگذریم
بغیر از اینها جای تفریحی که نداره یه جاده ایه که کنار روده فقط باید درحال حرکت باشی جای نشستن که نداره
تازه مثل اینکه فصل بازدید ارازل و اوباش با یک دیگس
یه عده ای هم از روستا میان خر و اسبشونو ول میکنن تو مسیر و داد میزنن خرسواری دوری 1000
حالا هی پهن ول تو جاده
ای ......................
بقول یاس ا
از چی بگم برات
|
3 کاربر زیر از harasami سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

03-24-2013
|
 |
کاربر کارآمد
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2012
محل سکونت: خرمشهر
نوشته ها: 612
سپاسها: : 240
1,540 سپاس در 646 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آی گفتی .. این شعر از کیه که گفتی هرسمی
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدم
ویران شود این شهر که می خانه ندارد
زبون هم که حالیشون نمیشه
|
3 کاربر زیر از شابادی سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

03-26-2013
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
درود بر همگی
مسافرتمون به هم خورد ...
یه دوستی دارم که قدمت دوستیم 22 سال هست ... 8ساله که استرالیا زندگی می کنه... دیدید گاهی یه ادم بخصوص اونقدری با شما ارتباط عاطفی و حسی قوی داره که حتی از نوع بیان کلماتتون متوجه حالات و روحیتون می شه ؟ با این توضیحات باید متوجه شده باشید که چقدر از دیدنش خوش حال شدم ...
امسال سال ماست ... اولش که خوب بود ... امیدوارم تا آخرش همینطور باشه ...
امسال دختر خالمم بعد از 6 سال دیدم ...
روزهای پایانی سال یه امتحان تخصصی شنیون داشتم که رتبه ی اول رو آوردم ...
بعد از کلی وقفه ،خوندن خونوادگی شاهنامه رو شروع کردیم ...
و بالاخره این که نمی دونم چرا این همه بغض دارم ...
امروز خیلی اتفاقی فیلمی از روزهای سیاه بعد از فوت داداشم رو دیدم ... 10 سال گذشته و من هنوز داغم تازست ...
واقعا نیاز به حرف زدن داشتم ... اگر جای مناسبی رو انتخاب نکردم ببخشیدم ... من واقعا سعی می کنم قوانین رو رعایت کنم ... نمی خوام باز هم شرایطی پیش بیاد که ادم گزافه گویی به نظر بیام ...
امیدوارم روزهایی پر از آرامش رو پیش رو داشته باشید ...
سبز باشید و همواره پر ز لبخند 
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
ویرایش توسط ماهین : 03-27-2013 در ساعت 01:49 AM
|
3 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

03-31-2013
|
 |
کاربر کارآمد
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2012
محل سکونت: خرمشهر
نوشته ها: 612
سپاسها: : 240
1,540 سپاس در 646 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
   
  :ali_k hosa_khowar:
حالا بازم بعضیها بگن چرا از شهرت اینقدر بد میگی
مطلب قبلی که هرسمی تعریف کرد و درباره ارازل و ارباش بود حالا دیروز گل کرد
دیروز ساعت 2 شب تو منطقه تفریحی که هرسمی تعریف کرد یه نفرو کشتن به همین سادگی
 
از چی بگم برات...........
|
2 کاربر زیر از شابادی سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-01-2013
|
 |
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2013
نوشته ها: 24
سپاسها: : 65
167 سپاس در 43 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اره واقعا باعث تاسفه
هرچند تا نیرو هم بزارن باز هم افاقه نمی کنه
این حرفو که میگم زشته ولی بازم خدارو شکر هم زبون خودشون بود و این
بلا سر میهمانای نوروزی نیفتاد
|
2 کاربر زیر از harasami سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

04-18-2013
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مهم ترین اتفاقی که قرار هست امروز بیافته اینه که بالاخره روز کنسرت رسید ...
باز هم با دخترم تو همون گروه کوبه ای سال قبل هستیم ...
با این تفاوت که کار امسال سخت تر شده ...
سه شنبه اخرین تمرین گروهی بود ... استادمون راضی بودن .
اما من همچنان سرشار از اضطرابم ...
و این مسئله که افتتاح برنامه ها با گروه ماست استرسم رو بیشتر هم می کنه !!!
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
کاربران زیر از ماهین به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

04-18-2013
|
 |
کاربر فعال 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 636
سپاسها: : 6,774
4,753 سپاس در 854 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بد ترین اتفاق
امروز که نه
جمعه ی گذشته
مهمترین هم نه
بدترین اتفاقی که افتاد این بودکه:
توی باغ دوستم مهمون بودیم با یه دوستای دیگه مون
دوستم دو تا از اسب هاشون رو آورده بودن که سوارکاری کنیم
اولش خیلی خوش گذشت .بعد که اسب ها رو آوردن
رفتیم بیرون باغ . اول دوستم و همسرش سوار شدن
بعد به ما گفتن من که اصلا حاضر نبودم سوار شم .
هم حالم خوب نبود . هم راستش میترسم از سواری با اسب یا هر چیز دیگه ای
خلاصه گفتن فعلا اون یکی دوستمون سوار شه با همسرش بعد ما رو به زور سوار میکنن .
دوستم و شوهرشون سوار شدن و دور اول و دور دوم بخوان برن چشمتون روز بد نبینه دو تا اسبا بهم که رسیدن پریدن تو هوا دوستم از اسب افتاد پایین
چی دیدیم و چی به سرمون اومد وچی گذشت که یادآوریش هم برام آزار دهنده س
برای یه لحظه فکر کردیم دوستم تموم کرد
که خدا رو هزار مرتبه شکر که به خیر گذشت و مورد خاصی نبود
فقط دستش مو برداشته
امروز هم رفتم دیدنش که خدا رو شکر بهتر بود ولی از لحاظ روحی
مثله همیشه اون شیطنتش رو نداشت
که امیدوارم به زودی کاملا خوب شه
آمین
|
کاربران زیر از Afsaneh_roj به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

06-03-2013
|
 |
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427
6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خوب آخرین پستم اینجا مال عهد بوق میرزا هست !
مهمترین اتفاقی که افتاد این بود ، دندون عقل سمت راست فک پایینیم شروع به رشد کرده بله من هم دارم عال میشم خلاصه و فکم درد میکنه
تا 24 ام که نمیشه گسترده شروع کنم ولی قطعاً به زودی شروع خواهم کرد همین میخواستم بگم عاقل دارم میشم شما هم بدونید
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت ترکیبی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|