|
راهنما | فهرست کاربران | تقویم | نوشته های امروز | جستجو |
تازه ترین اخبار(حتما ببینید) | نسخه مناسب موبایل | اسلایدهای زیبا |
شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
![]() |
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
#1051
|
||||
|
||||
![]() ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو ز جان آمد وقت است که بازآیی
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
#1052
|
||||
|
||||
![]() یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . |
#1053
|
||||
|
||||
![]() تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری |
#1054
|
||||
|
||||
![]() نمیدهند اجازت مرا به سیر و سفر
نسیم باد مصلا و آب رکن آباد
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . |
#1055
|
||||
|
||||
![]() دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک
خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین شاهی که شد به همتش افراخته زمان |
#1056
|
||||
|
||||
![]() در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری |
#1057
|
||||
|
||||
![]() یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
#1058
|
||||
|
||||
![]() اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
#1059
|
||||
|
||||
![]() دوش از جانب آصف پیک بشارت آمد کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری |
#1060
|
||||
|
||||
![]() در کف غصه دوران دل حافظ خون شد
از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . |
![]() |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|