بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-22-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مقالات طنز ، داستانهای طنز ، ماجرای طنز ، متون طنز و...

روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:

گيرنده : همسر عزيزم

موضوع : من رسيدم

ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش آنها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مي اد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي چه قدر اينجا گرمه !!
__________________
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 06-09-2008
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow فقط همین امشب تصور کنیم که زن و شوهر هستیم

فقط همین امشب تصور کنیم که زن و شوهر هستیم [IMG]****************************/247.gif[/IMG]


یک خانم و یک آقا که سوار قطاری به مقصدی خیلی دور شده بودند، بعد از حرکت قطار متوجه شدند که در این کوپه درجه یک که تختخواب دار هم میباشد ، با هم تنها هستند و هیچ مسافر دیگری وارد کوپه نخواهد شد.

ساعتها سفر در سکوت محض گذشت و مرد مشغول مطالعه و زن مشغول بافتن بافتني بود.

شب که وقت خواب رسید خانم تخت طبقه بالا و آقا تخت طبقه پایین را اشغال کردند. اما مدتی نگذشته بود که خانم از طبقه بالا، دولا شد و آقا را صدا زد و گفت: ببخشید ! میشه یه لطفی در حق من بفرمايید؟

- خواهش ميكنم!

- من خیلی سردمه. میشه از مهماندار قطار برای من یک پتوی اضافی بگیرید؟

- من یه پیشنهاد دارم!

- چه پیشنهادی؟

- فقط برای همین امشب، تصور کنیم که زن و شوهر هستیم.

زن ریزخندی کرد و با شیطنت گفت:
- چه اشکال داره ، موافقم!

- قبول؟

- قبول!

- خب، حالا مثل بچه آدم خودت پاشو ، برو از مهموندار پتو بگیر. من خوابم میآد و
دیگه هم مزاحم من نشور [IMG]****************************/245.gif[/IMG] [IMG]****************************/245.gif[/IMG]
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط رزیتا : 05-01-2010 در ساعت 12:06 AM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 06-11-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink اگر شوهر آدم برنامه نويس باشه

شوهر: سلام،من Log in کردم.

زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خريدی؟
شوهر: Bad command or Filename

زن: ولی من صبح بهت تاکيد کرده بودم!
شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel

زن: خوب حقوقتو چيکار کردی؟
شوهر: File in Use, Readonly, Try after some Time

زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر: Sharing Violation, Access Denied

زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا يک تصميم اشتباه بود.
شوهر: Data TypeMismatch

زن: تو يک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر: By Default

زن: پس حداقل بيا بريم بيرون يه چيزی بخوريم.
شوهر: Hard Disk Full

زن: ببينم ميتونی بگی نقش من تو زندگی تو چيه؟
شوهر: Unknown VirusDetected

زن: خب مادرم چی؟
شوهر: UnrecoverableError

زن: و رابطه تو با رئيست؟
شوهر: The only User withWrite Permission

زن: تو اصلا منو بيشتر دوست داری يا کامپيوترتو؟
شوهر: Too ManyParameters

زن: خوب پس منم ميرم خونه بابام.
شوهر: Program PerformedIllegal Operation, It will be Closed

زن: خوب گوشاتو بازکن، من ديگه بر نميگردم!
شوهر: Close all Programsand Logout for another User

زن: می دونی، صحبت کردن باتو فايده نداره، من رفتم.
شوهر: Its now Safe to Turnoff your Computer
__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-16-2008
behnam3638 آواتار ها
behnam3638 behnam3638 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2007
محل سکونت: خوزستان
نوشته ها: 547
سپاسها: : 228

83 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض راههاي نامزد آزاري - آقایان بخوانند

اههاي اذيت كردن نامزدها(نامزد که چه عرض کنم همون اسمشو نبر ! ). پسرا اينا رو حفظ كنيد و در مواقع نياز به كار ببنديد.


هروقت به موبايل شما زنگ زد و مشغول تعريف کردن وقايع روزانه اش بود(که معمولا اين کار را با افزايش شاخ و برگ و با آب و تاب دادن به آن انجام ميدهد) صحبت هايش را قطع کرده و اعلام نماييد که پشت خطي داريد و لطف کند و 1 ساعت ديگر تماس بگيرد !




هر وقت خواستيد وي را سوار ماشين کنيد با استفاده از عطر زنانه مادر و يا خواهر محترمتان فضاي ماشين را عطر آگين کنيد و هنگامي که ازتان پرسيد اين بوي چيست شروع به تناقض گويي کنيد تا تصور کند رقيب دارد!(مسلماً اين عمل بسيار غير انساني است و تنها در صورتي اين کار را انجام دهيد که مطمئن شويد بعد ها ناحيه اي از وجود شما به نام وجدان شروع به خارش و درد نخواهد کرد)



دائماً اسم وي را اشتباهي صدا کنيد (مثلاً اگر اسمش سارا است او را شيما صدا بزنيد تا هر گونه امکان اشتباه اعم از لپي و ... به ذهنش خطور نکند و به شک بيفتد که رقيب دارد).اگر هم پرسيد شيما کيست بگوييد نامزد قبلي ام که تيريپي لاو گونه با او داشتم !



مدام به طرز لباس پوشيدن وي گير دهيد .مثال:
شما- اين چه شلواريه؟چرا اينقدر کوتاهه؟مگه بابات پول نداره واست شلوار بخره؟


نامزد: کجاي شلوار من کوتاهه ؟تا سر قوزک پام اومده!


شما- بد تر!اين چه وضع لباش پوشيدنه؟چرا مثل قرون وسطي تيپ ميزني؟الان همه شلوار کوتاه ميپوشند تو چرا مثل زناي 70 ساله لباس پوشيدي؟!؟!؟!

(البته لازم به ذکر است که زنان 70 ساله در صورتي که در قيد حيات باشند هرگز شلوار نمي پوشند و به دليل کهولت سن و نزديک بودن به زمان فسيل شدن فقط دامن مي پوشند.دليلش رو هر وقت 70 ساله شديد مي فهميد!)




از يک هفته قبل از تولد تا يک هفته بعد از تولدش مفقود الاثر شويد و در دسترس نباشيد و هنگامي هم که از شما درخواست هديه نمود به وي بفرماييد:مگه من و تو واسه هديه دوست شديم؟مهم اينه که قلبامون پيش همديگه باشه که هست!(لازم به ذکر است در ساير اعياد سال از قبيل ولنتاين، سالگرد دوستي،روز عيد نوروز و .... نيز همين عمل را انجام دهيد)



هنگامي که با او قرار داريد يک پاکت مگنا(Magna) گازوييلي خريداري نموده و مانند اگزوز ماشين دائماً از خودتان دود متصاعد کنيد در ضمن دود تهوع آور سيگارتان را نيز مرتباً به سمت وي حواله دهيد




هر وقت با او بيرون ميرويد مانند انسانهاي چشم چران مدام به لنگ و پاچه دختران مردم نگاه بيفکنيد



هنگامي که دوستش را با خودش سر قرار آورد کانون توجهاتتان به سمت دوستش باشد و قبل از خداحافظي از دوستش بخواهيد شماره اش را به شما بدهد!






و اگر مي خواهيد شورش را در آوريد و حسابي سکه يه پولش کنيد با يکي از دوست----دختر هايتان(که مطمئناً همه پسر ها براي روز مبادا چنين چيز هايي دارند) به جايي برويد که مطمئنيد وي و چند تا از دوستان صميمي اش(که البته شما را هم ميشناسند) آنجا حضور دارند!


- نکته: دختر خانم ها معمولاً به دليل وجود خصلتي به نام حسودي جلوي دوستان صميمي خود پز نامزدشون را ميدهند حال تصور کنيد که يک دختري وقتي که پيش دوستان صميمي اش ميباشد - در حاليکه مشغول تعريف دادن از نامزدش- ناگهان نامزدش را مشاهده کند که دست در دست دختري ديگر از آن ناحيه رد ميشوند(اين يكي خيلي حال ميده حتما امتحان كنيد
)

بعد وقتي باهاش تو پارک قدم مي زنيد اس ام اس هاتون رو چک کنيد و به دختر جماعت نگاه کنيد. ( سعي کنيد درست جلوي چشم دوستتون اين کار را بکنيد )

وقتي پيش دوستتونيد اونيکي دخترا رو نشون بديد و بگيد مثلا: عجب مانتوي باحالي پوشيده


تو ماشين که هستين و دوستتون در حال گوش دادن به موزيک مورد علاقه شون هستند بزنيد به يه اثر زيبا از دکتر شجريان گوش کنيد

وقتي در کافي شاپ در حال صرف انواع نوشيدني و ... هستيد بي کلاس ترين نوشيدني مثل چايي را سفارش بدهيد


وقتي قراره با هم به مهموني يا ... بريد از درويشانه ترين لباسهايتان استفاده کنيد تا آنتي کلاس عمل کرده باشيد
نتيجه اخلاقي = کلا بي کلاس باشين تا راحت باشين


- وقتي از جايي که با هم چيزي خورديد و شما حساب کرديد بيرون اومديد بگيد:اصلا ارزش نداشت و فقط پولتون رو دور ريختيد.


-آخر نامه ها مثله اين تازه به دوران رسيده ها زرت و زورت ننويسيد (دوستت دارم)


- ولنتاين مسافرت باشيد.




- هميشه يک شاخه گل بهترين هديه هست.


- وقتي موهاش بلنده بهش بگيد کوتاه کنه و اگر کوتاه کرد بگيد: الان فهمبدم هيچ مدل مويي بهت نمياد. بلند که بود قشنگتر بود.


- به بهانه ي ترافيک 33دقيقه و 14ثانيه دير بريد سر قرار.دانشمندان در آخرين تحقيقات خود ثابت کرده اند که اگر ديرتر از اين زمان برويد خوشگل مورد نظر (آي کيو همون دختره ديگه) محل را ترک خواهد کرد و اگر زود تر برويد پررو ميشود.


- فقط از رنگ صورتي بدتون مياد (مورد استفاده در 99/99درصد از مواقع)

- از مزه ي رژ لب چندشتون ميشه (وا!!!!!!!!!)


اين ها همش امتحان شده است. فقط يه كم نامزد خودتون رو بسنجيد چون به شخصه خود من چندين بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته ام. بايد بگم كه هيچ مسيوليتي هم نميپذيرم. ولي اگه نامزدتون يه خورده پررو شد حتما از اين روش ها استفاده كنيد.
:D
__________________
یاد بگیر:

گاهی نباید ناز کشید، انتظار کشید، آه کشید، درد کشید، فریاد کشید…

تنها باید دست کشید و رفت…

ویرایش توسط دانه کولانه : 10-16-2008 در ساعت 05:52 PM
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 10-16-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اندکی تغییر عنوان داده شد و به تالار طنز منتقل شد
من خوندم اما :D مسولیتی نمیپذیرم هرکی این کارا رو کرد پای خودش به پی سی سیتی مربوط نیست
نامردی هم هست نکنید :D خانوم ها رو بیشتر تحویل بگیرید میگن ضرر نمیکنید
شجریان هم دکتر نیست اون اصفهانیه که اینقدر دکتر دکتر بهش گفتند که به شجریان هم سرایت کرده
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست




ویرایش توسط دانه کولانه : 10-16-2008 در ساعت 05:54 PM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض تفاوت بین مردان و زنان!

تفاوت بین مردان و زنان!
آينده
يـك زن تــا زمانيكه ازدواج نكرده نگران آينده است. يك مرد تا زمانيـكـه ازدواج نـــكرده هــــرگز نگران آينده نخواهد بود.

موفقيت
يــك مرد موفق كسي است كه بيشتر از آنچه هـمــسرش خرج ميكند درآمد داشته باشد. يك زن موفق كسي است كه بتواند چنين مردي را پيدا كند.

ازدواج
يك زن به اميد اينكه شوهرش تغيير كند با او ازدواج ميكند، ولي تغيير نميكند. يك مــرد به اين اميد با همسرش ازدواج ميكند كه تغيير نكند، ولي تغيير ميكند.

روابط
اول از همه، يك مرد يك رابطه را يك رابطه بحساب نمي آورد. وقتي رابطه اي تمام ميشود، زن شروع به گريه نموده و سفره دلش را براي دوستان دخترش ميگشايد و نيز شعري با عنوان ''همه مردها نادانند'' مي سرايد. سپس به ادامه زندگيش ميپردازد. مرد هنگام جدايي اندكي مشكلاتش بيشتر است. 6 ماه پس از جدايي ساعت 3 نيمه شب يك پنجشنبه، تلفن ميزند و ميگويد: ''فقط ميخواستم بدوني كه زندگيمو از بين بردي، هيچوت نمي بخشمت، ازت متنفرم، تو يه ديوانه اي، ولي ميخوام بدوني باز هم يه فرصتي برامون باقي مونده.
'' نام اين كار تماس تلفني ''ازت متنفرم/عاشقتم'' است كه 99 درصد مردان حداقل يك بار آنرا انجام ميدهند. برخي كلاسهاي مشاوره اي مخصوص مردان براي رها شدن از اين نياز تشكيل ميشود كه معمولا تاثيري در بر ندارند.

بلوغ
زنان بسيار سريعتر از مردان بالغ ميشوند. اغلب دختران 17 ساله ميتوانند مانند يك انسان بالغ رفتار كنند. اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم كودكانه بسر برده و رفتارهاي ناپخته دارند. به همين دليل است كه اكثر دوستي هاي دوران دبيرستان به ندرت سرانجام پيدا ميكنند.

فيلم كمدي
فرض كنيد چند زن و مرد در اتاقي نشته اند و ناگهان سريال نقطه چين شروع مي شود. مردها فورا هيجان زده شده و شروع به خنده و همهمه ميكنند، و حتي ممكن است اداي بامشاد را نيز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شكايت منتظر تمام شدنش ميشوند.

دست خط
مردها زياد به دكوراسيون دست خطشان اهميت نميدهند. آنها از روش ''خرچنگ قورباغه'' استفاده ميكنند. زنان از قلم هاي خوشبو و رنگارنگ استفاده كرده و به ''ي'' ها و ''ن'' ها قوس زيبايي ميدهند. خواندن متني كه توسط يك زن نوشته شده، رنجي شاهانه است. حتي وقتي مي خواهد تركتان كند، در انتهاي يادداشت يك شكلك در انتها آن ميكشد.

حمام
يك مرد حداكثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - مسواك، خمير دندان، خمير اصلاح، خود تراش، يك قالب صابون و يك حوله. در حمام متعلق به يك زن معمولي بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. يك مرد قادر نخواهد بود اغلب اين اقلام را شناسايي كند.

خواروبار
يك زن ليستي از جنسهاي مورد نيازش را تهيه نموده و براي خريدن آنها به فروشگاه ميرود. يك مرد آنقدر صبر ميكند تا محتويات يخچال ته بكشد و سيب زميني ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خريد ميرود. او هر چيزي را كه خوب بنظر برسر مي خرد.

بيرون رفتن
وقتي مردي ميگويد كه براي بيرون رفتن حاظر است، يعني براي بيرون رفتن حاظر است. وقتي زني ميگويد كه براي بيرون رفتن حاظر است، يعني 4 ساعت بعد وقتي آرايشش تمام شد، آماده خواهد بود.

گربه
زنان عاشق گربه هستند. مردان ميگويند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بيرون پرتاب ميكنند.

آينه
مردها خودبين و مغرور هستند، آنها خودشان را در آينه چك ميكنند. زنان بامزه اند، آنها تصوير خود را در هر سطح صيقلي بازديد ميكنند -- آينه، قاشق، پنجره هاي فروشگاه، برشته كننده ها، سر طاس آقاي زلفيان...

تلفن
مردان تلفن را به عنوان يك وسيله ارتباطي براي ارسال پيامهاي كوتاه و ضروري به ديگران در نظر ميگيرند. يك زن و دوستش مي توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسيدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت ديگر با هم شروع به صحبت كنند.

يافتن يک نشاني
وقتي يك زن در حال رانندگي احساس ميكند كه راه را گم كرده، كنار يك فروشگاه توقف كرده و از كسي كه وارد است آدرس صحيح را ميپرسد. مردان اين را به نشانه ضعف ميدانند. آنها هرگز براي پرسيدن آدرس نمي ايستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان ميچرخند و چيزهايي شبيه اين ميگويند: ''فكر كنم يه راه بهتر پيدا كردم،'' و ''ميدونم كه بايد همين نزديكي باشه، اون مغازه طلا فروشي رو ميشناسم.''

پذيرش اشتباه
زنان بعضي اوقات قبول ميكنند كه اشتباه كردند. آخرين مردي كه اشتباهش را پذيرفته 25 قرن پيش از دنيا رفته است.

فرزند
يك زن همه چيز را در مورد فرزندش مي داند: قرارهاي دكتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزديك و صميمي، قرارهاي رمانتيك، غذاهاي مورد علاقه، اسرار، آرزوها و روياها. يك مرد بطور سربسته و مبهم فقط ميداند برخي افراد كم سن و سال هم در خانه زندگي ميكنند.

جامه شيك پوشيدن
يك زن براي رفتن به خريد، آب دادن به گلهاي باغچه، بيرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستي لباس شيك مي پوشد. يك مرد فقط هنگام رفتن به عروسي و يا مراسم ترحيم لباس رسمي برتن ميكند.

شستن لباسها
زنان هر چند روز يك بار لباسهايشان را ميشويند. مردها تك تك لباس هاي موجود در كمد، حتي روپوش و اونيفرم جراحي هشت سال پيش خود را مي پوشند و هنگاميكه لباس تميزي باقي نماند، يك لباس كثيف بر تن نموده و كوه ايجاد شده از لباسهاي چرك خود را با آژانس به خشك شويي منتقل ميكنند.

عروسي
هنگام ياد كردن از عروسي ها، زنان در مورد ''مراسم جشن'' صحبت ميكنند، مردان درباره ''ميهماني هاي دوران مجردي.''

اسباب بازي
دختران كوچك عاشق عروسك بازي هستند و وقتي به سن 11 يا 12 سالگي ميرسند علاقه شان را از دست ميدهند. مردان هيچگاه از فكر اسباب بازي رها نميشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازي هايشان نيز گران قيمت تر و پيچيده تر ميشوند. نمونه هاي از اسباب بازيهاي مردان: تلويزيون هاي مينياتوري و كوچك، تلفنهاي اتومبيل، مخلوط كن و آب ميوه گيري، اكولايزرهاي گرافيكي، آدم آهني هاي كنترلي، گيمهاي ويدئويي، هر چيزي كه روشن و خاموش شده، سر و صدا كند و حداقل براي كار كردن به شش باتري نياز داشته باشد.

گل و گياه
يك زن از شوهرش ميخواهد وقتي مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب ميدهد. زن پنج روز بعد به خانه اي پر از گلها و گياهان پژمرده برميگردد. كسي نميداند چرا اين اتفاق افتاده است.

سبيل
بعضي از مردان مانند هركول پوآرو با سيبيل خوش تيپ ميشوند. هيچ زني وجود ندارد كه با سبيل زيبا بنظر برسد.

نام مستعار
اگر سارا، نازنين، عسل و رويا با هم بيرون بروند، همديگر را سارا، نازنين، عسل و رويا صدا خواهند زند. اگر بابك، سامان، آرش و مهرداد با هم بيرون بروند، همديگر را گودزيلا، بادام زميني، تانكر و لاك پشت صدا خواهند زد.

پرداخت صورتحساب ميز
وقتي صورتحساب را مي آورند، با اينكه كلا 15هزار تومان شده، بابك، سامان، آرش و مهرداد هر كدام 10 هزار تومان روي ميز ميگذارند. وقتي دختران صورتحساب را دريافت ميكنند، ماشين حسابهاي جيبي خود را بيرون مي آورند.

پول
يك مرد 2000 هزار تومان براي يك جنس 1000 توماني مورد نيازش مي پردازد. يك زن 1000 تومان براي يك جنس 2000 توماني كه نيازي به آن ندارد مي پردازد.

بگو مگوها
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان ميزنند. هر چيزي كه يك مرد بعد از آن بگويد، شروع يك بگو مگوي ديگر خواهد بود

__________________
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-16-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض دفتر خاطرات یک عروس

دوشنبه الان رسیدیم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقر شدیم ..خیلی سرگرم کننده هست این که واسه ریچارد آشپزی می‌کنم . امروز می‌خوام یه جورکیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده 12 تا تخم مرغ رو جدا جدا بزنین ولی من کاسه به اندازه‌ی کافی نداشتم واسه‌ی همین مجبور شدم 12 تا کاسه قرضبگیرم تا بتونم تخم مرغ‌ها رو توش بزنم .
سه‌شنبه
ما تصمیم گرفتیم واسه‌ی شام سالاد میوه بخوریم . در روش تهیه‌ی اون نوشته بود « بدون پوشش سرو شود » (dressing= لباس ، سس‌زدن) خب من هم این دستور رو انجام دادم ولی ریچارد یکی ازدوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون . نمی‌دونم چرا هردو تاشون وقتی که داشتم واسه‌شون سالاد رو سرو می‌کردم اون جور عجیب و شگفت‌زده به من نگاه می‌کردن.
چهارشنبه
من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستور غذایی هم پیدا کردم واسه‌ی اینکار که می‌گفت قبل از دم کردن برنج کاملا شست‌وشو کنین. پس من آب‌گرم‌کن روراه انداختم و یه حموم حسابی کردم قبل از این که برنج رو دم کنم . ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت .
پنج‌شنبه
باز همامروز ریچارد ازم خواست که واسه‌ش سالاد درست کنم . خب من هم یه دستور جدیدرو امتحان کردم . تو دستورش گفته بود مواد لازم رو آماده کنین و بعداونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین و بذارین یه ساعت بمونه قبل از این کهاونو بخورین .
خب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیدا کردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پلا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بلای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاد اونو بخوره.
ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟
نمی‌دونم چرا ؟ عجیبه !!! حتما خیلی تو کارش استرس داشته. باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم.
جمعه
امروزیه دستور غذایی راحت پیدا کردم . نوشته بود همه‌ی مواد لازم رو تو یه کاسه بریز و بزن به چاک . (beat it = در غذا : مخلوط کردن ، در زبان عامیانه : بزن به چاک) خب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه‌ی مامانم . ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود چون وقتی برگشتم خونه مواد لازم همون جوریکه ریخته بودمشون تو کاسه مونده بودند.
شنبه
ریچاردامروز رفت مغازه و یه مرغ خرید و از من خواست که واسه‌ی مراسم روز یک‌شنبه اونو آماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه می‌شه یه مرغ رو واسه یک‌شنبه لباس تنش کرد و آماده اش کرد . قبلا به این نکته تو مزرعه‌مونتوجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیدا کردم و با کفش‌های خوشگلش ...وای من فکر می‌کنم مرغه خیلی خوشگل شده بود..
وقتی ریچارد مرغه رو دید اول شروع کرد تا شماره‌ی 10 به شمردن و ولی بازم خیلی پریشون بود.
حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظار داشته مرغه واسه‌ش برقصه.
وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟شروع کرد به گریه و زاری و هی داد می‌زد آخه چرا من ؟ چرا من؟
هووووم ... حتما به خاطر استرس کارشه .... مطمئنم ...


__________________
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-17-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تست مخصوص آقایان متاهل

تست مخصوص آقایان متاهل

? - شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عیالتان را دوست دارید ؟!
الف) به اندازه تعداد سکه های مهریه اش !
ب) به اندازه تعداد قطعات جهیزیه اش !
ج) به اندازه تعداد صفر های جلوی مبلغ موجودی حساب بانکی اش !
د) به اندازه تمام ستاره های آسمان در روز !
? - چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !
? - اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال می شوید !
ب) اول خرما و بعد شاباش می دهید !
ج) اول قبرستان و بعد محضر می روید !
د) انشاا… بقای عمر ? تای دیگر باشه !
? - ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارایی پدرش !
ج) املاک و دارایی پدرش !
د) همه موارد !
? - اگر عیالتان از شما بخواهد که برای کادوی تولدش یک گردنبد طلا بخرید چکار می کنید ؟!
الف) تا بعد از روز تولدش گم و گور می شوید !
ب) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مریضی می زنید !
ج) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مردن می زنید !
د) آدرس یک بدلی فروشی کار درست را از دوستتان می گیرید !
? - محبت آمیز ترین جمله ایکه به عیالتان گفته اید چه بوده است ؟!
الف) عزیزم ، امروز صبحانه چی داریم ؟!
ب) عزیزم ، امروز ناهار چی داریم ؟!
ج) عزیزم ، امشب شام چی داریم ؟!
د) من واقعا … من واقعا عاشق …. من واقعا عاشق تو …. من واقعا عاشق تو روبچه با پنیرم !
? - در کارهای منزل چقدر به عیالتان کمک می کنید ؟!
الف) در خوردن غذا با او همکاری می کنید !
ب) کانال های تلویزیون را شما با کنترل عوض می کنید !
ج) موقعی که عیالتان مشغول تمیز کردن منزل یا شستن ظروف است ، با زدن صوت و دست او را تشویق می کنید !
د) گاهی اوقات کارهای شخصی تان را خودتان انجام می دهید !
? - اگر عیالتان با شما قهر کند برای آشتی کردنش چه کار خواهید کرد ؟!
الف) شما هم با او قهر می کنید تا زمانیکه خودش بیاید منت کشی !
ب) از طریق بکارگیری سیستم اعمال خشونت ، او را به زور آشتی خواهید داد !
ج) او را تهدید می کنید که اگر تا ?? بشمارید و آشتی نکند سریعا اقدام به اختیار نمودن همسر جدید می نمایید !
د) حاضرید یک چیزی هم بدهید اگر همیشه قهر باشد !
? - نظرتان در مورد این جمله چیست ؟ ( مهرم حلال ، جونم آزاد ! )
الف) زیبا ترین جمله دنیاست !
ب) با معنا ترین جمله دنیاست !
ج) خوشحال کننده ترین جمله دنیاست !
د) تخیلی ترین جمله عصر کنونی است !
?? - در کل ، از زندگی با عیالتان راضی هستید ؟!
الف) اگر نباشم چیکار کنم ؟!
ب) چاره ای جز این ندارم !
ج) یک جوری داریم می سازیم دیگه !
د) بله که راضی هستم البته تا زمانیکه بتوانم پول مهریه اش را جور کنم !


منبع آرزوپارسا در بلاگفا

__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 08-05-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اجي مجي لا ترجي


اجي مجي لا ترجي



يك زوج در اوايل 60 سالگي، در يك رستوران كوچيك رمانتيك سي و پنجمين سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.


ناگهان يك پري كوچولوِ قشنگ سر ميزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجي اينچنين مثال زدني هستين و درتمام اين مدت به هم وفادارموندين ، هر كدومتون مي تونين يك آرزو بكنين.


خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من مي خوام به همراه همسر عزيزم، دور دنيا سفر كنم.


پري چوب جادووييش رو تكون داد و
اجي مجي لا ترجي

دو تا بليط براي خطوط مسافربري جديد و شيك QM2در دستش ظاهر شد.



حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فكر كرد
و گفت:

خب، اين خيلي رمانتيكه ولي چنين موقعيتي فقط يك بار در زندگي آدم اتفاق مي افته ، بنابراين، خيلي متاسفم عزيزم ولي آرزوي من اينه كه همسري 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.


خانم و پري واقعا نا اميد شده بودن ولي آرزو، آرزوه ديگه !!!


پري چوب جادوييش و چرخوند و.........
اجي مجي لا ترجي


و آقا 92 ساله شد!

-
-
-

-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
پيام اخلاقي اين داستان
مردها شايد موجودات ناسپاسي باشن ،ولي پريها.................مونث هستن

__________________
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 08-05-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


منمن میخوام آدرس این رستورانه کجاست ؟
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها