بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-05-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عجدباج يک معزل اجنماهي است :D تا حالا هندوونه خريدي !! ديگه نخريا !!







__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 08-05-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
من همیشه به خودم میگفتم بچه تر که بودم که این معتادا مگه تلویزیون ندارن ؟ مگه اطرافشون معتادا رو نمیبینن چطور راه میرن چطور حرف میزنن پس چرا اونا هم میرن معتاد میشن...
ولی وضعیت بدتر از این حرفاست اینایی که میرن ازدواج میکنن که دیگه نه معتادن نه فرزند طلاقند نه عقلشون دست خودشون نیست با این همه جملات زیبا و کلام بزرگانی که هست چرا باز میرن از اون دیواره رد شن و وارد شهره بشن بابا بیاین پی سی سیتی
مطالب ما رو بخونین بلکم کمی اگاه و متنبه شدین....
تكليف كسايي كه دير به اينجا اومدن چيه؟
بنده متنبه شدم، ولي به نظرتون دير نيست؟(ولي جلوي ضرر و از هر جا كه بگيري منفعته!)
خداييش اين حرفا جايي درز پيدا نكنه و الا حسابم با كرام الكاتبينه...

نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقي نمایش پست ها
عجدباج يک معزل اجنماهي است :D تا حالا هندوونه خريدي !! ديگه نخريا !!







اجتماع چيه؟ دنيوي و اُخرويه!!!
ما كه خريديم، خدا كنه شما هم يه روز بخرين...
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-05-2009
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink تصویری از قبل و بعد از ازدواج

قبل از ازدواج

پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: می‌خوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟
دختر: منو می‌بوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو می‌زنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!
دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!



-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

بعد از ازدواج

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-
کاری نداره! از پایین به بالا بخون!

با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 11-11-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض وصلت ناجور

وصلت ناجور
عباس احمدی



خلقت من از ازل یك وصله ناجور بود

من كه خود راضی به این خلقت نبودم، زور بود

میرزاده عشقی



وصلت ما از ازل یك وصلت ناجور بود

من كه خود راضی به این وصلت نبودم زور بود



درس و دانشگاه بالكل بی بخارم كرده بود

بسكه بودم سر بزیر و در غذا كافور بود



رخت دامادی پدر با زور كرد اندر تنم

گفت باید زن بگیری تو وَ این دستور بود



چندباری خواستگاری رفته بودم بد نیود

میوه می خوردیم و كلا سور و ساتم جور بود



این یكی گیسو كمند و وان یكی بینی بلند!

این یكی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود



سومی هم دو برادر داشت هر جفتش خفن

اولی خر فهم بود و دومی خر زور بود



خانواده گرچه یك اصل مهم در زندگی است

انتخاب اولم باباش مرده شور بود



كیس خوبی بود شخصاً، صورتاً، فهماً، فقط

هشتصد تا سكه مهر خانم مزبور بود



با خودم گفتم كه كی داده...گرفته، بی خیال

حیف از شانس بدم دامادشان مأمور بود!



این غزل را توی زندان من سرودم یك نفس

شاهدم ناصر سه كلّه با كَرم وافور بود...



زن اَخ است و مایه درد و بلا با این وجود

می گرفتم یك زن دیگر اگر مقدور بود



__________________
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 01-04-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض انشای یک بچه دبستانی درباره ازدواج

انشای یک بچه دبستانی درباره ازدواج



نام : كمال
كلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.
تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.
حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند.
در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم.
از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي مختار هم از زندان در مي آيد من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهريه و شير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند. همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي داييمختار با پدر خانومش حرفش بشود دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند!
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يك زير زميني بگيرد. ميگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد. ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان!
البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است!
اين بود انشاي من

__________________
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-20-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تکراری بود سنبل جان


http://www.p30city.net/showthread.php?t=3055&page=5
__________________


پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 02-02-2010
fada آواتار ها
fada fada آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: قم
نوشته ها: 120
سپاسها: : 1

3 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

میتونم این انشارو بذارم تو وبلاگ خودم؟
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 02-02-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط fada نمایش پست ها
میتونم این انشارو بذارم تو وبلاگ خودم؟
آره رفیق هر کدوم از مطالب سایتو خواستی میتونی بزاری ولی ذکره منبع یادت نره
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-11-2010
روناک آواتار ها
روناک روناک آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 400
سپاسها: : 37

66 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اگه کریستف کلمپ ازدواج کرده بود

اگر کریستف کلمب ازدواج کرده بود چه میشد ؟!

اگر کریستوفکلمب قبل از کشف آمریکاازدواج کرده بود صبح روز عزیمت در حالیکه داشت ساکش رو می پیچید با این سوالات محبت آمیز همسرنازنینش مواجه می شد:

-
کجا داری میری؟

-
با کی؟

-
واسه چی؟

-
چطوری دارین می رین؟

-
کشف چی؟

-
این همه آدم بیکار هست مثلا برادرت که از صبح بر دل زنشنشسته ، چرا فقط تو؟

-
تا تو برگردی من چیکار کنم؟!

-
می تونم منم باهات بیام؟!

-
کِی برمی گردی؟
-
شیر آب دستشویی چیکه می کرد درستش کردی؟

-
می دونی هیچی تو خونه نداریم واسه خوردن؟

-
بابام گفت براش از رییستون سوال کن واسه وام چی شد؟

-
این سر دردم چند روزه شروع شده خیلی نگرانم!!!

-
شام نمی خورم تا بیای؟!

-
راستی واسم چی میاری؟
-
تو عمدا این برنامه رو بدون من ریختی٬ اینطور نیست؟!
-
جواب منو بده؟ - اصلا من می خوام برم خونه مامانم شببیا دنبالم!

و بدین ترتیب تا الان قاره آمریکا کشف نشده بود و مردم دنیا یه نفس راحتی می کشیدن

میگن ازدواج باعث برکت میشه تو زندگی همینه دیگه

__________________
از جور قد بلند و موی پستت
از سرکشی نرگس بی می مستت
ترسم به کلیسای رومم بینی
ناقوس به دستی و به دستی دستت...

ویرایش توسط دانه کولانه : 01-11-2010 در ساعت 12:33 AM
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-11-2010
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

لطفا این پست ویرایش شود .اصلا قابل خواندن نیست.
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟





پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:06 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها