بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-12-2009
hamed95 آواتار ها
hamed95 hamed95 آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 130
سپاسها: : 0

20 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید جزئیات خواستگاری کردن

: بايستي خواستگار با خود گل ببرد، ترجيحاً گل صورتي رنگ ( علامت حيات، لذت و زندگي) و از يك نوع و به تعداد فرد مثلاً 9 ، 11 يا 13 در منزل عروس خانم روي يك ميز كوچك گلدان با آب آماده بايد باشد.
2: قبل از رفتن به خواستگاري و با ايجاد كافي براي خواستگاري شونده به او و خانواده اش اطلاع مي دهيم.
3: هنگام خواستگاري فقط پدر و مادر و پسر با هم بروند ( يا جايگزين پدر و مادر و قيم پسر اينكار را در غياب والدين انجام مي دهند.)
4: خواستگاري حتماً‌بايد بعد از ظهر باشد ( 7-4 بعد از ظهر).
5: لباس سنگين و محترمانه بايد بر تن كرد. لباس آستين كوتاه، مدل هاي جلف و تركيب رنگ هاي كودكانه علامت نفص عقل پسر و خانواده اوست.
6: اتاق انتخاب شده از طرف خانواده دختر بايد كوچك و محدود باشد مثلاً 3*3 ( و مسافت راه رفتن تا حد امكان كوتاه شود.)
7: پدر و مادر يا جانشينان آنها حتماً بايد در منزل باشند و عدم شركت آنها علامت نوعي مقاومت است. حضور بچه ها كلاً ممنوع است.
8: هرگز نبايد از شيريني تر استفاده كرد و يك بشقاب كوچك شيريني خشك نقلي روي ميز يا محل پذيرايي قرار داده مي شود و يك ظرف ميوه قابل خوردن، به نحوي كه بدون آب ريزي، كثيف شدن سر و صورت باشد نظير نارنگي، كيوي، گيلاس، آلبالو، زردآلو و ... و نه ميوه هايي نظير انار، هندوانه، خربزه، پرتقال، گريپ فروت، آناناس، يك نوشيدني مناسب فصل و فرهنگ نظير چاي، قهوه، شير قهوه، نسكافه، آب ميوه مثل آب پرتقال يا شربت معمولي نيز بايد براي پذيرايي آماده باشد. دستمال براي تميز كردن سر و صورت و دست ها، سطل زباله، وسايل قابل دسترس، نزديك و جاي راحت براي شستن لازم است.
9: عروس خانم آينده بايد حتماً‌ براي دقايقي حضور پيدا كند و غيبت كامل او علامت بدي است.
10: حتي در جوامع غربي نيز در اين مراسم الكل سرو نمي شود. اساساً نوشيدني مسكر علامت تمدن و تعقل نمي باشد. در خانواده هايي كه الكل مي خورند (غير مسلمان) در اتاق جداگانه الكل سرو مي شود.
11: عروس و داماد در روز خواستگاري مضطرب و پرفشار هستند. توصيه مي شود قبل از مراسك تكنيك تن آرايي را به كار گيرند.
12: عروس و داماد بايد لباس گشاد و راحت بپوشند.
13: بسيار خوب است كه دختر خانم قبل از آمدن ميهمان ها براي پذيرايي كمي تمرين كند.
14: بهترين تكنيك اين است كه بعد از احوال پرسي خواستگار و خواستگاري شونده، چند لحظه سكوت سنگين پيش بيايد. و معمولاً مادر عروس خانم سكوت را مي شكند و مي گويند كه خيلي خوش آمديد.
15: آقاي داماد آينده و خانم عروس آينده بايستي خود را معرفي كنند.
16: خانواده داماد و خانواده عروس هر كدام جداگانه چند دقيقه اي در مورد خصويات فرزندان خود سخن مي گويند.
17: بعد از معرفي مي توان چيزي خورد بايد نوشيدني را آرام نوشيد،جرعه جرعه و نه يكباره.
18: در مراسم خواستگاري نبايد شيريني بزرگ خورده شود. ميوه هاي راحت الحلقوم بايد مورد استفاده قرار گيرد.
19: بعد از تمام شدن صحبت ها لحظاتي سكوت برقرار مي شود.
20: يك تا چهار هفته بعد مي توان فرصت داشت كه جواب را اعلام نمود يا تلفني خبر داد. خانواده عروس خانم تلفن مي زنند و مي گويند كه چه شده كه خبري نشده و مسئوليت را به گردن طرف مقابل مي اندازند.
21: در مرحله بعد بازديد صورت مي گيرد و خانواده عروس به ديدن خانواده داماد مي روند.
22: خواستگاري شونده بايد آرام و با طمأنينه راه برود و آرام صحبت كند و آرام چيز بخورد و تعجيلي نداشته باشد. عجله عروس و خانواده اش علامت علاقه به راحت شدن از وضع فعلي و صورت گرفتن ازدواج است و علامت بسيار بدي است و داماد سالم در همين جا مي تواند رابطه را قطع كند.
23:درجلسات دوم به بعدفقط بزرگترها حضوردارند ودخترخانم وآغاپسرحق شركت ندارندوفرست مي دهندكه تصميمات لازم گرفته شود.
24: قدري از صحبتها در مورد مهريه، جهيزيه، اعتقادات و مراسم و خواسته هاي متقابل مي باشد.
25: بعد از مراحل فوق مشاوره صورت مي گيرد بهتر است بعد از مراسم عقد باشد و عاقد به خانه بيايد.
26: در لحظات خواستگاري نبايد موزيك پخش شود و محيط بدون محرك باشد تزئينات زياد و موزيك و آرايش و پذيرايي و نيز علامت بعدي براي خانواده دختر است.
27: خانواده عروس و داماد بايد در تمام لحظات توسط خودي ها بررسي شوند تا ايرادات ظاهري لباس و چهره اي خود را برطرف كنند. مثلاً دم در منزل عروس خانم آقاي داماد توسط مادر كنترل مي شود كه مرتب و منظم باشد.
28:بايد دختر و پسر توسط والدينشان از نظر ظاهر، بيان، مكالمه و فرصت صحبت كنترل شوند. زيرا احتمال جذاب كردن رابطه از طرف هر دو نفر زياد است.
29: اولين ديدار و رابطه رسمي ماندني است. بايستي اولين ديدار را با توفيق و دقت بيشتري پشت سر گذاشت.
30: ميزبان ميهمان را در صدر مجلس مي نشاند و خود در پايين مجلس و بايد هر جا را ميزبان تعيين كرده ميهمان اطاعت كند.
31: در لحظات اول ملاقات داغ و سنگين مي شود و گاهي به اجبار سكوت ديده مي شود و به كرات تكرار ميشود و خانواده ميزبان هستند كه سكوت را مي شكنند. اصولاً زنها به دليل نياز به حرف زدن زودتر سكوت را مي شكنند.
32: در اساسي ترين مرحله iprs در خواستگاري خانواده داماد علت آمدن خود را توضيح داده و توجيح كنند.
33 : در موقع پذيرايي، عروس خانم آينده بايد به نكات زير توجه كند:
سيني نبايد زياد سنگين باشد و روپوش پلاستيكي مخصوص داشته باشد. فاصله محل سرو تا محل پذيرايي بايد خيلي كوتاه باشد. در بعضي موارد امكان ريزش چاي و نوشيدني وجود دارد بايد سيني را دو دستي گرفت. بايد اول به مادر داماد تعارف كرد و لبخندي برلب داشت و نه به شكلي كه از روي اجبار باشد دختر خانم قبلاً بايستي اين نوع لبخند را در مقابل آيينه امتحان كند. نبايد دختر خانم زياد بخندد و نبايد لبخند ژوكوند بزند. هر وقت دختر خانم احساس كرد كه تحت فشار خنده پرسر و صدايي است دهان را كاملاً باز كند حمله خنده تمام مي شود. هر سيني بايد حاوي شش نوشيدني باشد و نوشيدني بايد بدون صدا و به مقدار كم در دهان كشيده شود. مي توان از ني استفاده كرد. افراد فرصت دارند يك ليوان شربت را جرعه جرعه تا آخرين لحظات گفتگو بنوشند و قدري ته ليوان باقي بگذارند.
34: اساساً وسايل خوردن و نوشيدن، كمكي هستند براي مشغول شدن و كم كردن اضطراب و استرس و آرام شدن.
35: وقتي زنگ در مربوط به خواستگاران، خانواده عروس خانم با يك بار كوبيدن درب را باز نمي كنند زيرا علامت عجله و اشتياق و ترشيدن دختر آنها كمي باشد در ضربات دوم و سوم درب باز مي شود و اگر دركاملاً باز باشد( از قبل ) معني بسيار بدتري دارد. زياد معطل كردن آنها پشت در كار غلطي است.
36: اعضاي خانواده بايد آنها را راهنمايي كند و دم در حضور داشته باشند. اگر خانواده محترمي هستند و با فرهنگ بالا، بايد گل را داد به دختر خانم نيز گل را در گلدان آماده مي گذارد و سپس آن گلدان روي ميز مي آيد.
37: وقت جلسة اول خواستگاري محدود است از 45 دقيقه تا يك ساعت و كمتر و بيشتر از آن نتيجه بخش نمي باشد. همواره صحبت هاي مهم در فرصت نه خيلي كوتاه و نه زياد ارائه مي شود.
38: پاسخ خانواده ي عروس از طرف پدر و مادر مي باشد و مي گويند ما از اين ملاقات خوشحال هستيم. اميدواريم كه اين اتفاق بوقوع بپيوندد و اگر ازدواج انجام شد اثر مثبت باقي مي ماند. بعد نوبت عروس است كه خودش را معرفي كند و اسم خود را بگويد. سن و شغل و تحصيلات و موقعيت خود را بيان كند( بعد از معرفي آقا پسر) سپس به مدت كوتاهي سكوت معني داري حاكم مي شود. دراين زمان همة افراد مي توانند خود را تنظيم كنند.
39: در جلسه اول خواستگاري درباره ي عقد، مهريه، مسائل اقتصادي و مادي هيچ صحبتي نمي شود و بسيار خوب است كه محيط و صحنه شاد باشد.
40: در حالتي كه افراد در نهايت شادي هستند پذيرايي با شيريني بهترين كاري است كه علامت دو چيز است:
الف ـ پذيرايي از ميهمان ب ـ پذيرفتن خواستگار
41: اساساً خداحافظي زماني صورت مي گيرد كه بزرگتر ها در خواست كرده باشند و حالتي خوش بر ارتباط حاكم باشد. اگر ميهماني خيلي گرم باشد فوراً جلسه را خاتمه دهيد در غير اين صورت سنگيني و وقار از بين خواهد رفت.
42: بايد در انتظار ميزبان بود و اگر تا دو هفته خبر ندادند اشكالي ندارد و چه خوبست كه پاسخ مثبت يا منفي را بدهند. اگر جواب و پيام مثبت بود خيلي راحت مي توان راحت مي توان آن را اعلام كرد اگر پاسخ مثبت بود بايد ساعت ملاقات تعيين شود تا آنها براي ملاقات بيايند و اگر منفي بود نبايد بحث كرد و خداحافظي حتمي است. اگر چه دو يا سه بار سماجت كافي اشكالي ندارد. در زندگي نبايد به كسي آويزان شد زيرا در تمامي زندگي بعدي فرد سايه مي اندازد به خصوص خانم ها نبايد سماجت كنند. اگر همان فرد دوباره سراغ دخترت آمد به او بايد جواب منفي داد ولي نبايد غرور كسي در اين ميان شكسته شود. صحبت در مورد مهريه طبق ضوابط تمام دنيا مي باشد. چه خوب است كه زوجين و خانواده آنها مهريه را با مقايسه الگوي تمام زوجين مسلمان برا يازدواج يعني حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س) مقايسه كرده وتعيين نمايند.
43:مهريه هاي سنگين نشان عدم لحاظ اعتقادات و مسايل شرعي مي باشد در اديان ديگر مناسب اعتقاد و عرف آنها خواهد بود.
44: بعد از اين ديدارها كه نتايج مثبت داشته، ارتباط رسميت پيدا كرده و مدت طولاني از شش ماه تا يكسال نامزدي (محرميت) صورت مي گيرد. نامزدي به معني عقد نمي باشد. آقايان بايد اصول اخلاقي را در دوران نامزدي (محرميت) رعايت كرده و مسئله جنسي و عاطفي براي دختر بوجود نياورند و هميشه تا موقع اجازه رابطه جنسي به شخصيت و آقا باقي بمانند اگر نامزدي ( محرميت) بهم خورد بگويند كه چه مرد آقايي بود كه دختر سالمي را پس داد. اين رابطه بايد مطابق فرهنگ و اعتقادات باشد. بهترين روش اين است كه يكديگر را به تنهايي ملاقات كنند. البته در يك رابطه اخلاقي و بايد تعهدات اخلاقي رعايت شود. بعضي از مردان بسيار بد تربيت هستند مثلاً در دوران محرميت حريم انساني را مي شكنند. در ايران دختر خانم بايد مثل يك دختر خانم باقي بماند و اتفاق جنسي براي او بوقوع نپيوندد احترام به دختر خانم در دوران نامزدي احترام به خود مي باشد و بعداً كه ازدواج كرد احساس خوبي نسبت به مرد خود خواهد داشت . جشن نامزدي بايد خيلي خصوصي باشد زيرا ممكن است بعداً به هم بخورد و بايد خانواده در درجه اول دو طرف باشند(حدود20نفر) و هيچگاه نبايد تصور كرد كه اين حلقه نامزدي حلقه دائمي مي باشد. نبايد روي يك فرد خيلي زود سرمايه گذاري عاطفي داشت زيرا كه بايد بتوان بعد از شش ماه از او جدا شد. در پديده عشق چسبندگي مرضي رخ مي دهد كه زير شش ماه جدايي مرضي اتفاق خواهد افتاد.
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 11-02-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow تفاوت زندگي مشترك با دوستي هاي عاشقانه

در دنیای دوستی همه روابط، عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می‌سازند.

بسیاری از جوانان تصور می‌کنند که زندگی مشترک و شرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می‌باشد.

دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است. دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می‌توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت. دنیای دوستی سراسر شیرینی، امید و شرایط مطلوب است. اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست. برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می‌اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می‌دهد. زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می‌خواهی، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می‌کند.

در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می‌کردی، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می‌آوردی و احساس می‌کردی که گذشته و حالت از خودت می‌باشد و آزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی. همه چیز را عاشقانه می‌نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می‌گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می‌شوی شرایط کاملا تغییر می‌کند. اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است. در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می‌کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.

دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است. در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی. اینجا رفع نیازهایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می‌باشد بنابراین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می‌کنی. اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می‌گیرند. و مردان بر اساس ساختار مغزی و نوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می‌دهند. اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می‌کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.

اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می‌کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است. بنابراین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می‌دهد و این مسئله خود باعث می‌شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند. اینجا یک رابطه ساده و عاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می‌شود که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می‌پذیرد. بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می‌کردند عشق آنها همیشه پررنگ و ثابت بود.

در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را در مهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند. او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم. من کانون عشق و عاطفه هستم. من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی. همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می‌پروراندیم. محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم.

زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات وظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند. بلکه این کار نیازمند پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است. چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می‌کنند. چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد. در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می‌کنند.

در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می‌سازند. در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم.
................
ویرایش شد
رزیتا
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)



ویرایش توسط رزیتا : 11-02-2009 در ساعت 07:32 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-19-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض تفاوت عشق با ازدواج

یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اونکتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم،

چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت،
همون روز عصر با يک کپي از روزنامه همون زمان که تنها نشريه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش،
به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم.
در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه برهبيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت. فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و روزنامه مي مونه، يک اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر ميکني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دستبيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اينکارو مي کنم حتي اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي، اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظهفکرميکني که خوب اينکه تعهدينداره ميتونه به راحتي دل بکنه و بره مثل يه شيء با ارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جاييکه ممکنه ازش لذت ببري شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه...
و این تفاوت عشق است با ازدواج
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 11-05-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض حتماً بايد ازدواج كنيم؟... چرا؟


بله! واقعاً بايد اين كار بكنيد! خيلي زود! به قول آلماني‌ها: ازدواج زود، عشق پايدار! اما قبل از اينكه به چرا بايد ازدواج كنيم بپردازيم، اول بايد به چرا بايد ازدواج كنيم بپردازيم!
بعضي بايدها، صرفاً يك حكمِ بي‌چون و چراي تخطي‌ناپذير آمرانه‌اند؛ اما هستند بايدهاي ديگري هم كه يك ضرورت را به ياد مي‌آورند. تو بايد غذا بخوري! تو بايد نفس بكشي! تو بايد وقتي به يك ميهماني سرشناس دعوت شده‌اي، كفشهاي يك‌سال‌واكس‌نزده‌ات را بالاخره واكس بزني! اين سه بايد، هيچ كدام، آمرانه نيستند؛ دقيقاً به يك ضرورت اشاره مي‌كنند؛ و تو كاملاً اختيار داري علي‌رغم بايدي كه نويسنده نوشته يا گوينده گفته، غذا نخوري و نفس نكشي و كماكان به صرافتِ واكس زدنِ آن كفش پوسته‌پوسته‌شده‌ي يك‌سال‌واكس‌نخورده‌ات نيفتي! اما... واقعاً بعدش چه مي‌شود؟ كي ضرر مي‌كند؟ گوينده يا نويسنده‌اي كه بايد را گفته و نوشته، يا تو؟!
تو بايد ازدواج كني. اين بايد، يك بايد‌ آمرانه نيست!

ــ چرا بايد ازدواج كنيم؟

v تا دوستِ خدا بشوي! خدا تو را دوست خواهد داشت اگر براي خاطر او ازدواج كني يا براي خاطر او، ازدواج يكي را با يكي ديگر جور كني. تو مي‌تواني و كاملاً مختاري كه ازدواج نكني و غريزه‌ات را رها كني هر كار مي‌خواهد بكند؛ اما تو براي خاطر خدا ازدواج مي‌كني، چون او از تو خواسته و گفته تنها راه درست براي زن و مردهاي عالم، همين يك راه است.

v تا دوست‌داشتني‌ترين چيزي را بسازي كه تا حالا كسي ساخته! خدا ــ كه خداست و اين همه چيز خلق كرده و ساخته ــ‌ از ميان همه‌ي ساخته‌هاش، ازدواج را بيشتر از بقيه دوست دارد و پيش خودش عزيز مي‌دارد. اين، يعني كه به فكر ساختن چيز ديگري نباش! اگر چيز خوب ديگري وجود داشت، خدا حتماً آن را برايت خواسته بود و به زن و مردهاي عالم مي‌گفت كه من آن چيز را عزت داده‌ام!

v تا همين‌طور مجرد نباشي و ببيني كه خدا متأهل‌ها را بيشتر دوست دارد! اين، يك واقعيت است كه خدا متأهل‌ها را بيشتر دوست دارد و بيشتر تحويلشان مي‌گيرد؛ حالا مي‌خواهد توي كَتَت برود يا نرود! و باز چه بخواهي قبول كني چه نه، اين قانون عالم است كه آدم‌هاي عزب بيشتر در معرض بدي و شرّند تا آنها كه زن و شوهر هم‌اند. كار به آنجا كشيده كه حتي خدا آدم متأهلي را كه خوابيده، بيشتر دوست دارد تا مجردِ شب‌زنده‌داري كه همين حالا روزه هم هست! اينها همه به علتِ پرتگاه‌هاي عميقي است كه مجردها خودشان نمي‌دانند و دارند هر روز و هر ساعت و هر آن، بر لبه‌اش راه مي‌روند. خدا متأهل‌ها را بيشتر دوست دارد؛ چون تاب ديدنِ مجردها را كه در پرتگاه‌ها مي‌افتند، ندارد...

v تا مطمئن شوي دينت تا نصف شارژ شده! كسي كه ازدواج مي‌كند، نصفِ دينش را كامل مي‌كند. گفته‌اند نصفِ عبادتي را هم كه بايد مي‌كرده، با ازدواجش كرده. حالا ‌مانده نصفه‌ي ديگر دينش و نيمه‌ي دوم عبادت و اطاعتي كه بايد بكند. او براي اين نصفه و نيمه‌ي اول، ازدواج پيشه كرده بود؛ حالا براي نصفه و نيمه‌ي ديگر بايد تقوا پيشه كند!

v تا داد و فرياد و واي! وايِ!شيطان را درآوري!

v تا برادر شيطان نباشي! البته مهم است كه مجردها شيطان را دوست نداشته باشند؛ اما از آن مهم‌تر اين است كه شيطان مجردها را خيلي دوست دارد! تا حدي كه با آنها در يك جا بخوابد و دست در گردنِ نفسشان بياندازد و بخواند: ما دوتّا داداشيم...! عزبي كه رختِ دامادي/عروسي تن مي‌كند، شيطان را از اينكه برادرش باشد، نااميد مي‌كند. (و به همين علت، چند خط بالاتر نوشتيم كه كارت‌دعوتِ عروسي/ دامادي‌شان، داد شيطان را درمي‌آورد!)

v تا اخلاقت درست شود! كسي كه در فشار باشد، خلقش كه تنگ است هيچ؛ اعصاب و روانش هم شديداً به هم ريخته است. البته كم و زياد دارد. بعضي‌ها چنان اعصابشان قاطي است، كه مدام بهانه مي‌گيرند و قال مي‌كنند و بي‌حوصله و تحمل‌اند؛ بعضي‌ها هم چنان اعصابشان قاطي است كه گوشه‌گيرند و بي‌قيد و اعتنا و از سنگ صدا درمي‌آيد، از اينها نه! ازدواج فشار را از آدم برمي‌دارد و براي گروه اول، مقوّم و براي گروه دوم، مليّن است!

v تا مهرباني ببيني و آرامش بيابي!

v تا جسمت...! بله! بالاخره جسمت! خواست‌هاي منطقي جسمت را بايد جواب بدهي! به همين واضحي! منطقي هم بايد جواب بدهي؛ نه اينكه جوري جواب بدهي كه دست و پا و اندامت را بغلطاني توي فساد و كثيفي، و نه تنها نيازش را جواب نگويي كه پريشانش هم بكني! امام رضا به دختران جوان فرمود كه زود شوهر كنند و دنبال هيچ قرص و دوايي هم نيفتند براي به تأخير انداختن خواست‌هاي غريزي‌شان.

v تا روزي‌ات زياد شود! اين، تضميني است كه هم خدا و هم پيغمبرش داده! اين را آنها كه خيلي از خرج و برج زندگي مشترك مي‌ترسند، دوباره بخوانند!

v تا گوشه‌گير و منزوي نشوي! خدا نمي‌خواهد تو از جامعه‌ات و آدم‌هاي ديگر دور باشي. بنابراين خيال نكن زاهدها و مرتاض‌هايي كه در ديرهاي قديمي و روي رختخواب‌هاي پر ميخ، روز را شب و شب را روز مي‌كنند و قيد زن و فرزند را كلاً زده‌اند، مقرّبان درگاه خدايند! بايد ميان مردم بود؛ همين مردمي كه زشت‌اند و زيبايند و زن‌اند و مردند. پس فرقي نمي‌كند! چه منزوي شده‌اي چون ازدواج نكرده‌اي؛ و چه منزوي شده‌اي چون نمي‌خواهي ازدواج كني و از دير تنهايي‌ات بيرون بزني، سخت در اشتباهي! آقاي راهب! برو خواستگاري! راهبه خانم! در را به روي خواستگارهات باز كن!
__________________
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 11-10-2009
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض کوتاهترین ازدواج های هالیوودی

فكر می‌كنید متوسط عمر ازدواج آدم مشهورها چه‌قدر است؟ قطعا نمی‌توان عمر متوسطی برای ازدواج این همه آدم تعیین كرد اما می‌توان چند تا از كوتاه‌ترین آنها را معرفی كرد...




رودولف والنتینو و جین آكر - (سال ازدواج: 1919) - مدت دوام آوردن ازدواج: 6 ساعت

ستاره مشهور سینمای صامت و بازیگر تازه مطرح شده آن دوران، جشن عروسی باشكوهی گرفتند اما صبح روز بعد پس از یك دعوای شدید از هم جدا شدند. كسی علت جدایی این زوج را نفهمید. هر چند پیش‌خدمت هتل محل اقامت آنها ادعا می‌كرد كه آنها بر سر نحوه صبحانه خوردن دعوا كرده‌اند. طلاق این دو از لحاظ رسمی البته سه سال بعد ثبت شد اما این دو طی این سه سال حتی یك ثانیه هم در كنار هم نبودند.



درو باریمور و جرمی توماس - (سال ازدواج: 1994) - مدت دوام آوردن ازدواج: 3 روز

دروباریمور، دختر شرور‌هالیوود در دهه نود بود. ازدواج او با جرمی توماس تنها سه روز و ازدواج او با تام گرین ـ در سال 2001 ـ تنها پنج ماه دوام آورد. او در بین این دو ازدواج دوبار به علت اعتیاد به مواد مخدر به مركز ترك اعتیاد فرستاده شد و هر دو همسرش اعتیاد وی به مواد مخدر را علت جدا شدن از وی ذكر كردند.



لیزاماری پریسلی و نیكلاس کیج (سال ازدواج: 1995) - مدت دوام آوردن ازدواج : سه ماه و 24 روز

لیزا ماری پریسلی، دختر الویس پریسلی نه بازیگر موفقی شد نه خواننده محبوبی. وی در زندگی زناشویی هم چندان موفق نبود البته ازدواج اول او با دنی كو 6 سال به طول انجامید اما ازدواج دوم او با مایكل جكسون تنها نوزده ماه دوام آورد. وی سپس با نیكلاس كیج كه در آغاز راه شهرت و عاشق موسیقی الویس پریسلی هم بود، ازدواج كرد اما فقط 114 روز بعد، از او جدا شد. ازدواج چهارم او هم فقط 16 ماه دوام آورد.



الیزابت تایلور و نیكی هیلتون - (سال ازدواج: 1950) - مدت دوام آوردن ازدواج: 8 ماه

الیزابت تایلور در سال 1950 در حالی كه تنها نوزده سال داشت، با نیكی هیلتون، هتل‌دار معروف و یكی از شركای هتل‌های زنجیره‌ای هیلتون (و پدربزرگ پاریس هیلتون) ازدواج كرد اما خیلی زود از او جدا شد. او بعدها در مورد این ازدواج گفت: «تقصیر من بود. من آن زمان از لحاظ ظاهری كاملا شبیه یك زن بالغ اما از لحاظ ذهنی مثل یك كودك بودم.» الیزابت تایلور، بازیگر مشهور در میان سینمایی‌ها ركورددار ازدواج بود. او در مجموع طی پنجاه سال هشت بار ازدواج كرد كه طولانی‌ترین آنها 9 سال دوام آورد. ازدواج هفتم او با مردی بود كه 22 سال از وی جوان‌تر بود.



و اما کوتاه‌ترین ازدواج

رکورد کوتاه‌ترین مدت زمان ازدواج متعلق به بریتنی اسپیدز، خواننده آمریکایی است که هر از گاهی حواشی پر سر و صدایی در مورد او به گوش می‌رسد. به غیر از اعتیاد به مواد مخدر، چند بار ازدواج و رفتارهای غیرطبیعی، شاید عجیب‌ترین خبر مربوط به او در سال 2004 منتشر شد. بریتنی اسپیدز فقط 55 ساعت بعد از ازدواج با یکی از دوستان قدیمی خود در شهر لاس‌وگاس، از وی جدا شد. وی به خبرنگاران گفت که هدفش از این کار فقط تجربه ازدواج بوده است. همان زمان گفته می‌شد این کار بریتنی اسپیدز هم در راستای جلب توجه رسانه‌ای بوده است.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی


ویرایش توسط زکریا فتاحی : 11-10-2009 در ساعت 09:21 AM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-10-2009
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

البته منظور کوتاهترین های هالیوود است.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-27-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض علت تمایل مردها به ازدواج با دختران و زنان جوان !

علت تمایل مردها به ازدواج با دختران و زنان جوان !


بیشتر مردها تمایل دارند با دختران و زنان جوان ازدواج كنند و به عنوان ابزار فخر فروشی و تفاخر استفاده می‌كنند
یك وكیل دادگستری با بیان ‌این‌كه در ازدواج‌هایی كه زوجین تفاوت سنی زیادی نسبت به یكدیگر دارند، عمدتا به دنبال منفعت مالی و اقتصادی هستند، گفت: دختر و پسرهای جوانی كه با افراد مسن‌تر از خود ازدواج می‌كنند معمولا به ازدواج به شیوه معامله نگاه می‌كنند.

به گزارش فارس مشكلات مالی باعث گرایش دختران جوان به ازدواج با افراد مسن شده‌است و از طرفی ممكن است پسرهایی كه مشكلات مالی دارند با دختران و زنان مسن ولی با وضعیت مالی مناسب ازدواج كنند.

كارشناس مسائل حقوقی گفت: زمانی كه دختری جوان با پسر یا مردی كه مسن‌تر از خودش است ازدواج می‌كند در آینده دچار مشكلاتی خواهد ‌شد؛ چون از لحاظ روحی و اخلاقی با یكدیگر متفاوت هستند. ضمن این‌كه در هر ۲ صورت انگیزه مالی و اقتصادی وجود دارد.
این‌گونه تصور می‌كنند" من جوانی را می‌دهم و در مقابل پول و وضعیت مالی خوب را بدست می آورم".
به گفته مشهدی زاده وقتی فاصله سنی بین زوجین افزایش می‌یابد مشكلات و اختلافات نیز زیاد می‌شود.
در كشورهای دیگر در سیستم آموزشی به نوجوانان و جوانان آموزش داده می شود كه تحت فشار و اجبار زندگی مشترك را آغاز نكنند. تأثیرات فرهنگی جانبی باعث می‌شود كه جوانان ما بدون تفكر اقدام به ازدواج كنند و از روی اجبار و فشار محیط، افرادی را برای ازدواج انتخاب كنند كه از لحاظ سنی تفاوت بسیاری با آنها دارد.

خانواده‌ها معمولا با این نوع ازدواج‌ها مخالف هستند و دختر و پسرها معمولا به شیوه معامله به این نوع از ازدواج ها نگاه می‌كنند، آنها به عنوان یك امر مقدس به ازدواج نگاه نمی‌كنند. اغلب جوانانی كه به ازدواج‌های با تفاوت سنی زیاد تمایل دارند، این‌گونه تصور می‌كنند" من جوانی را می‌دهم و در مقابل پول و وضعیت مالی خوب را بدست می آورم". طبیعی است كه وقتی زندگی شكل معامله می‌گیرد مسلما مشكلاتی را در پی خواهد داشت.

وی ادامه داد: در خیلی از موارد به دلیل عدم مشورت با خانواده و یا مخالفت‌ آنها، دختر و پسر نمی‌توانند زندگی مشترك را ادامه دهند.

این استاد دانشگاه تصریح كرد: عدم حمایت خانواده‌ها از فرزندان می‌تواند باعث انتخاب نادرست فرزندانشان شود. ضمن این‌كه باید بررسی شود آیا افرادی كه با همسر خود تفاوت سنی بالایی دارند به شكل معامله ازدواج كردند و یا این كه نه واقعا یكدیگر را دوست دارند و به توافق واقعی رسیده‌اند؟
اغلب خانم‌هایی كه در این‌گونه ازدواج‌ها قرار می‌گیرند به دلیل این‌كه مانند یك كالا مبادله می شوند، دچار مشكلات روحی می شوند.
مراجعه به پرونده های این چنینی نشان می‌دهد این دسته ازدواج‌ها بیشتر به خاطر یك منفعت اقتصادی صورت می‌گیرد و از طرف دیگر بیشتر مردها تمایل دارند با دختران و زنان جوان ازدواج كنند و به عنوان ابزار فخر فروشی و تفاخر استفاده می‌كنند، همان گونه كه ماشین بنز آخرین مدل سوار می‌شوند تمایل دارند همسرشان نیز جوان باشد تا فخر فروشی كنند.


البته باید این نكته مهم را مدنظر قرار داد كه اغلب خانم‌هایی كه در این‌گونه ازدواج‌ها قرار می‌گیرند به دلیل این‌كه مانند یك كالا مبادله می شوند، دچار مشكلات روحی می شوند.

جوانان و دوستان عزیز! ازدواج گوهر گرانبهایی است که در صورت هماهنگ بودن معیارها و شرایط در طرفین می تواند شما را به پیشرفت و ارتقا سوق دهد . و راه های رشد و نشاط شما را فراهم آورد. بنابراین در انتخاب، نهایت دقت را داشته باشید و از کسب راهنمایی بزرگترها دریغ نکنید تا یاری دیرینه و همتایی موافق را بر گزینید.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 11-30-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آقا با من ازدواج می‌كنید؟!

آقا با من ازدواج می‌كنید؟!



چه شد كه تصمیم گرفتی از پسر مورد علاقه‌ات خواستگاری كنی؟ می‌گوید:‌ من مدتی بود به او علاقه‌مند شده بودم. او یكی از همكلاسی‌های فعال و باهوش ماست و پسری محجوب است.

مریم 25 ساله و دانشجوی سال آخر، دختری مستقل و دانشجویی زرنگ به حساب می‌آید. او شاغل است و به خانواده خود كه در شهرستان هستند نیز كمك می‌كند.
مریم از معدود دخترهایی است كه در خود این جسارت را یافته تا از پسری كه به او علاقه‌مند است خواستگاری كند.
می‌دانید كه یافتن سوژه‌ای مثل او چندان راحت نیست، اما آشنایی كه با او دارم سبب می‌شود بتوانم در مورد این موضوع با او صحبت كنم.
از او سوال می‌كنم:‌ چه شد كه تصمیم گرفتی از پسر مورد علاقه‌ات خواستگاری كنی؟
می‌گوید:‌ من مدتی بود به او علاقه‌مند شده بودم. او یكی از همكلاسی‌های فعال و باهوش ماست و پسری محجوب است. چون عادت ندارم در انتظار و اضطراب یكطرفه به سر ببرم و خودم را سریع از حالت تعارض خارج می‌كنم تصمیم گرفتم تكلیف دلم را روشن كنم و از او بپرسم تمایلی دارد كه ما با هم آشنا شویم و به قصد ازدواج صحبت كنیم یا نه.

خوب جواب او چه بود؟
خیلی یكه خورد شاید كمی‌ هم خجالت كشید، اما بعد خیلی مودبانه گفت: من در حال حاضر قصد ازدواج ندارم و اگر شرایط ازدواج داشته باشم به دختر دیگری علاقه‌مند هستم كه هنوز به او نگفته‌ام. اما مطمئن هستم شما با ویژگی‌های مثبت و شخصیتی كه دارید ازدواج خوب و موفقی خواهید داشت.

وقتی او به شما جواب رد داد چه احساسی داشتی؟
احتمالا حسی شبیه به مردی كه می‌رود خواستگاری و جواب رد می‌شنود. شاید هم بهتر. اول داغ شدم و احساس شرمندگی كردم، ولی به خودم مسلط شدم و خیلی زود برای او هم آرزوی موفقیت كردم. ولی بعد كمی‌ حسرت خوردم چون واقعا گزینه مناسبی بود. اما دست آخر متوجه شدم كه احساس بهتری دارم. دیگر مجبور نبودم به او فكر كنم و می‌توانستم باخیال آسوده به كار و درسم برسم. چون می‌دانستم او هیچ وقت به ازدواج با من فكر نخواهد كرد بنابراین لزومی ‌نداشت هر نگاه و رفت و آمدش را بپایم و دچار توهم شوم و فكر كنم در فكر من است. در واقع از حالت تعارض خارج شدم و این چیزی بود كه برایم لازم بود.
این یك گزینه مثبت است كه هر دو طرف آدم‌های منطقی بوده‌اند. یك مورد دیگر هم هست كه آن را از زبان یكی از مسوولان ستادهای ازدواج مستقر در دانشگاه شنیده‌ام.
او می‌گفت:‌ دختری به من مراجعه كرد و گفت:‌ پسری در دانشگاه است كه به او علاقه دارم. فكر می‌كنم او هم مرا دوست دارد ولی نمی‌دانم چرا اقدامی‌ نمی‌كند و نمی‌دانم با حالت انتظار بدی كه دارم چه كنم. حس می‌كنم دو سال است كه من را زیر نظر دارد، اما ابراز نمی‌كند. می‌خواهم به من كمك كنید. من اینجا ثبت نام می‌كنم و فقط می‌خواهم با او صحبت كنید.


این مشاور ادامه می‌دهد:‌
دانشجوی مورد نظر را به دفتر دعوت كردیم و با او صحبت كردیم. از او پرسیدیم كه به كسی علاقه دارد یا نه و او جواب مثبت داد و اشاره كرد كه شخص مورد نظر یكی از همكلاسی‌هایش است.
ما به او توضیح دادیم كه ازدواج بین یك دختر و پسر كه به هم كشش و علاقه‌ای دارند و مشتركات گوناگونی بین آنهاست صورت می‌گیرد. طبق آنچه عرف است همیشه پسر از دختر خواستگاری می‌كند، اما این بار یكی از همكلاسان شما خواسته است ما واسطه شویم و از شما بپرسیم كه به او علاقه‌مند هستید یا نه.

وقتی منطقی از ما خواست كه او را معرفی كنیم و گفت كه مشكلی با این موضوع ندارد ما نام او را فاش كردیم. وقتی نام او را گفتیم چهره اش سرخ شد و از عصبانیت كاغذی را كه در دستش تاشده بود مچاله كرد و به هم فشرد. مدتی سكوت كرد و بعد گفت: نه من تمایلی ندارم با ایشان روبه‌رو شوم چه برسد به این كه ازدواج كنم.
این مشاور ادامه می‌دهد:
حس كردم این همان دختری است كه او دوستش داشته بعد از مدتی صحبت گفت:‌ این همان دختر است اما با این كار از چشمم افتاد. او می‌توانست كمی‌ صبر كند خودم بالاخره از او خواستگاری می‌كردم. اگر او اینقدر كم طاقت و جسور باشد برای من گزینه مناسبی نیست. برای من سنت‌ها مهم هستند و می‌خواستم رفتارهای او را زیر نظر بگیرم و بدانم او گزینه مناسبی است یا نه، اما با این رفتاری كه كرد ترجیح می‌دهم فكر او را از سرم بیرون كنم.
حسین د نیز در این مورد تجربیاتی دارد. او برخلاف شخص قبلی كه صحبت‌های مشاور دانشگاه را در مورد او خواندید اعتقاد دارد مشكلی در طرح پیشنهاد از سوی دختر وجود ندارد.

او دانشجویی مجرد و 30 ساله است و در مورد احساسی كه پس از طرح پیشنهاد ازدواج داشته می‌گوید: حس می‌كنم دختری كه این كار را می‌كند جسارت تحسین برانگیزی دارد و ترجیح می‌دهم خود او مستقیما به موضوع اشاره كند تا این‌كه كسی را واسطه قرار دهد چون در این موارد برای حفظ آبروی هر دو طرف هرچه افرادی كه در جریان هستند كمتر باشند بهتر است.
وی ادامه می‌دهد:‌ البته خیلی از پسرها از چنین اقدامی ‌خوششان نمی‌آید و برخورد غیرمستقیم را ترجیح می‌دهند.
به اعتقاد وی این كار غیرعقلانی نیست چون گاهی در محیط افراد مناسبی وجود دارند كه آدم حتی آنها را نمی‌بیند و به آنها بی‌توجه است و همین كار می‌تواند مقدمه یك ازدواج خوب باشد.
خواستگاری یك رسم قدیمی‌ است كه در تمام دنیا و حتی نزد سایر موجودات نیز مرسوم است و در اغلب جوامع مرد از زن خواستگاری می‌كند. در برخی اقوام نیز خانواده دختر با ارسال هدایای خاص و معناداری پیشنهاد وصلت می‌دهند كه خانواده پسر نیز در صورت تمایل با نمادی مشابه ابراز نظر می‌كنند.
اما امروز با تغییر جایگاهها و نقش‌های خانواده و كاركرد‌های آن و راهیابی دختران به جامعه و فعالیت‌های اقتصادی به گزینه‌های دیگری هم می‌شود فكر كرد. اما هنوز آنچه عمومیت دارد خواستگاری رسمی‌ مرد است. برخی اعتقاد دارند حتی همین خواستگاری رسمی‌ نیز پس از ابراز تمایل رفتاری و كنایی دختر به پسر صورت می‌گیرد و این مطلب حكایت از احترام و حفظ حیثیت زن بوده است.

برخی كارشناسان خانواده اعتقاد دارند خلاف حیثیت و مقام زن است كه به دنبال مرد برود در حالی كه «برای مرد قابل تحمل است كه از زنی خواستگاری كند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری كند و باز جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام كند، اما به اعتقاد برخی دیگر اگر فكر كردن به شخصی باعث شود كه دختری درگیری ذهنی پیدا كند روش غیرمعقولانه‌ای نیست كه نسبت به این مورد و احتمال ازدواج با شخص مورد نظر صحبت كند كه البته این یك موضوع عمومی‌و در همه موارد نخواهد بود. زیرا طبع دختران نیز این موضوع را نمی‌پذیرد.»

منبع-ساوه پورتال

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 12-01-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جالب:دختر و پسری که در خواستگاری فهمیدند که !!!

جالب:دختر و پسری که در خواستگاری فهمیدند که !!!


دختر و پسری که در خواستگاری فهمیدند دخترخاله و پسرخاله هستند!!

دختر و پسری که به طور اتفاقی با یکدیگر آشنا شده و تصمیم گرفته بودند با هم ازدواج کنند وقتی مجلس خواستگاری برگزار شد در کمال ناباوری فهمیدند با هم دخترخاله و پسرخاله هستند. آشنایی این دو جوان به ازدواج انجامید اما عاقبت خوشی نداشت و اختلافات قدیمی خانواده هایشان آنها را وادار کرد از یکدیگر جدا شوند.
مدتی قبل دختری به نام فرنوش به جشن عروسی یکی از دوستانش دعوت و در آنجا با پسری به نام سعید آشنا شد. سعید از دوستان نزدیک داماد بود. پس از پایان مراسم فرنوش و سعید شماره تماس‌هایشان را به یکدیگر دادند و تصمیم گرفتند بیشتر با هم آشنا شوند. علاقه این دو جوان به یکدیگر پس از چند مرتبه تماس تلفنی و ملاقات حضوری بیشتر شد و در حالی که یک ماه از آشنایی شان می‌گذشت تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند. به این ترتیب سعید همراه با پدر و مادرش به خواستگاری رفتند. سعید در طول مسیر لحظات پراسترسی را می‌گذراند. او هیچ اطلاعاتی در مورد خانواده فرنوش نداشت و نمی‌دانست پاسخ خانواده وی چه خواهد بود. سرانجام آنها به خانه پدری فرنوش رسیدند.
وقتی در به روی آنها گشوده شد مادر سعید صحنه عجیبی را دید؛ زنی که در را باز کرد چهره آشنایی برایش داشت. وقتی او خوب به زنی که به استقبالش آمده بود خیره شد فهمید وی خواهرش است. او در حقیقت همراه پسرش به خواستگاری خواهرزاده خود رفته بود. مادر سعید به دنبال بروز اختلافات خانوادگی سال ها قبل با خواهرش قهر کرده بود و طی این سال‌ها هیچ رابطه یی با او نداشت به همین دلیل سعید و فرنوش نیز هرگز همدیگر را ندیده بودند و نمی‌دانستند دخترخاله و پسرخاله هستند. دو خواهر در یک لحظه اختلافات دیرینه را کنار گذاشتند و در حالی که بیش از ۲۵ سال از قهرشان می‌گذشت یکدیگر را در آغوش گرفتند و این ماجرا مراسم خواستگاری را تحت الشعاع خود قرار داد.
پس از ساعت‌ها گفت وگو بین دو خواهر سرانجام مراسم خواستگاری انجام شد و چند ماه بعد نیز با برگزاری مراسمی باشکوه فرنوش و سعید شروع زندگی مشترک شان را جشن گرفتند.

روز گذشته در شرایطی که یک سال از ازدواج این زوج می‌گذشت آنها به دادگاه خانواده رفتند تا از یکدیگر جدا شوند. فرنوش و سعید هنگامی که در برابر قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه ۲۶۸ قرار گرفتند، گفتند به رغم اینکه به یکدیگر علاقه دارند حاضر نیستند به زندگی مشترک شان ادامه دهند. سعید گفت؛ مادران‌مان سالها به خاطر اختلافی کهنه از همدیگر دور بودند. در این سال‌ها هر دو خانواده به خوبی زندگی‌شان را می‌گذراندند و از همدیگر بی خبر بودند ولی آشنایی اتفاقی من و فرنوش آنها را به هم رساند. ما فکر می‌کردیم گذشت زمان کدورت ها را رفع کرده است اما پس از مدتی دوباره اختلافات قدیمی سر باز کرد و هم اکنون مادرهایمان دوباره با هم درگیر شده‌اند. این کشکمش‌ها آنقدر وسیع است که دامنه آن به زندگی من و همسرم نیز کشیده شده است. ما هم برای آنکه وضع به روال سابق برگردد تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. سعید که مهندس صنایع است، ادامه داد؛ من واقعاً به همسرم علاقه‌مند هستم. وقتی فهمیدم فرنوش دخترخاله‌ام است علاقه ام نسبت به او دوچندان شد اما اختلافات خانوادگی کار را برایمان سخت کرد. حالا هم برای دور شدن از این مشکلات تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم و آنجا زندگی کنم.
به دنبال این اظهارات فرنوش نیز گفته‌های همسرش را تایید کرد و گفت همچنان او را دوست دارد ولی به خاطر مشکلات خانوادگی ادامه زندگی شان مقدور نیست.
در پایان رسیدگی به این پرونده قاضی عموزادی با صدور حکم طلاق به زندگی پرماجرای این زوج پایان داد.

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-10-2010
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض راز ازدواج موفق مردان کشف شد


محققان :

راز ازدواج موفق مردان کشف شد

محققان مي گويند: راز ازدواج موفق و زندگي شاد براي مردان، انتخاب يک همسر باهوشتر و فاصله سني دستکم پنج سال کوچکتر است.


به گزارش بي بي سي ، محققان دانشگاه بث در انگليس دريافته اند احتمالا اين که اين زوج ها تا آخر عمر در کنار يکديگر بمانند بسيار بيشتر است، بويژه اگر هيچ يک از آنها سابقه طلاق نداشته باشد.

نتايج اين تحقيقات در نشريه اروپايي تحقيقات کاربردي منتشر شده است.اين پژوهشگران بيش از ۱۵۰۰زوج و نامزد را به مدت پنج سال مورد بررسي قرار دادند.

اين پژوهشگران دريافتند احتمال طلاق در زوج هايي که زن پنج سال از شوهرش بزرگتر باشد سه برابر زوج هاي هم سن است.

به گفته آنان درصورتي که اختلاف سن برعکس باشد يعني مرد از همسرش بزرگتر باشد شاهد طولاني تر شدن زندگي زناشويي خواهيم بود.

اين در حالي است که با سطح تحصيلات بالاتر در زنان، فرصت خوشبختي پايدار بيشتر مي شود.

زندگي زوج هايي که هيچ يک طلاق را تجربه نکره اند، بهتر است. اما زندگي زوجيني که يکي از آنها در گذشته تجربه طلاق داشته است نسبت به آنهايي که هر دو تجربه طلاق داشته اند از سطح ثبات کمتري برخوردار است.

امانوئل فراگنير و همکارانش مي گويند: مردان و زنان بايد بر اساس علاقه ، جذابيت هاي ظاهري ، سلايق، ارزش هاي مشترک و عقايد و نگرش هاي مشابه شريک زندگي خود را برگزينند.
اما به گفته اين محققان توجه به مسائل واقع بينانه مانند سن ،‌ تحصيلات و فرهنگ مي تواند به کاهش آمار طلاق کمک کند
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها