بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-22-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

محبس خويشتن منم ، از اين حصار خسته ام
من همه تن انا اللحقم ،‌ كجاست دار ، خسته ام
در همه جاي اين زمين ، همنفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است ،‌ از اين ديار خسته ام

كشيده سرنوشت من به دفترم خط عذاب
از آن خطي كه او نوشت به يادگار خسته ام
در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام
هم از خزان تكيده ام ، هم از بهار خسته ام

به گرد خويش گشته ام ، سوار اين چرخ و فلك
بس است تكرار ملال ،‌ ز روزگار خسته ام
دلم نمي تپد چرا ، به شوق اين همه صدا
من از عذاب كوه بغض ، به كوله بار خسته ام

هميشه من دويده ام ، به سوي مسلخ غبار
از آنكه گم نمي شوم در اين غبار ، خسته ام
به من تمام مي شود سلسله اي رو به زوال
من از تبار حسرتم كه از تبار خسته ام

قمار بي برنده ايست ، بازي تلخ زندگي
چه برده و چه باخته ،‌ از اين قمار خسته ام
گذشته از جاده ي ما ، تهي ترين غبار ها
از اين غبار بي سوار ،‌ از انتظار خسته ام
هميشه ياور است يار ،‌ ولي نه آنكه يار ماست
از آنكه يار شد مرا ديدن يار، خسته ام


شعر از: اردلان سرافراز
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 11-25-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


اي نسيم سحر آرامگه يار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عيار کجاست


شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش طور کجا موعد ديدار کجاست



هر که آمد به جهان نقش خرابي دارد
در خرابات بگوييد که هشيار کجاست



آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسي محرم اسرار کجاست



هر سر موي مرا با تو هزاران کار است
ما کجاييم و ملامت گر بي‌کار کجاست



بازپرسيد ز گيسوي شکن در شکنش
کاين دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست



عقل ديوانه شد آن سلسله مشکين کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار کجاست



ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي
عيش بي يار مهيا نشود يار کجاست



حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بي خار کجاست
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 11-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آزادی
بی گمان زیباست آزادی
ولی من دوست دارم چون قناری در قفس باشم که زیباتر بخوانم.
در همین ویرانه خواهم ماند وز خاک سیاهش شعرهایم را به آبی های دنیا می رسانم.
گر تو مجذوب کجا آباد دنیایی
من اما جذبه ایی دارم که دنیا را به اینجا می کشانم.

-------------------------------
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 11-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گفتم بشمارم سر یك حلقه ی زلفت
تا بو كه به تفصیل سر جمله بر آرم
خندید به من بر سر زلفینك مشكین
یك پیچ بپیچید و غلط كرد شمارم




...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 12-02-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم برات تنگ شده خدا! در پي ساده سال هاي كودكي هي دويدم و هي دويدم و
به هيچ جا نرسيدم.
هي در پي هر پرواز
هر پرنده را بي طمع
به طعم طعامي خواندم
تا كه آخر، زاغي زيرك قصه ها
پنير مرا نيز ربود ...
هي زار زار گريستم
تا كه شايد پري، مرا نيز انسان كند.
اما حالا مي دانم كه
سياوش تنها حكايتي ست و
آتش همچنان باقي ست.
ديگر نه طعم شور كودكي دارم
و نه ساده سلام هاي پر معني
كه هرچه هست، باقي گلايه است.
گلايه، گلايه، گلايه ...

گلايه ات مي كنم!
از مشق هايي كه در آن بابا نان ندارد.
از كتاب هايي كه هنوز زير باران خيسند.
از قطارهايي كه هنوز به مقصد نرسيده اند.
از دروغ گوهاي شهر ما كه چوپان شده اند.
و در هواي گرگ و ميش، خود به گله مي زنند.
گلايه ات مي كنم از حكايت
هوس هاي حوا و هواي باز نيامدن
آخر من كه مي دانم " سيب بهانه عاشقي تو بود "
نه جُرم آدم ...
كه اگر جايزيم به خطا
پس جرم چيست؟
مجرم كيست؟
و اگر عامليم به گناه
حكايت نامه و نام هاي تو چيست؟
همه اين ها را گفتم تا بداني
دلم برايت تنگ شده است خدا ...
__________________
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد
در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد

روشنان فلكي را اثري در ما نيست
حذر از گردش چشم سيهي بايد كرد

نه همين صف زده مژگان سيه باید داشت
به صف دلشدگان هم نگهي بايد كرد






...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-25-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عبور از جادۀ تاریک و بی پایان تنهایی
غم عشقی به دل پیدا
و هرگز تو نمی آیی
کنون بنگر به حال خویش
به ظلمی که به من کردی
گذشتی از من و عشقم
گمان کردی که بی دردی
من اینجا در غمی مبهم
تو آنجا خسته و تنها
من و آن خاطرات از عشق
تو و آن رنج بی همتا
نمی دانی که می دانم
چه کرده با دلت، بی رحم
پشیمانی و می دانی
جز از فکرم نداری سهم
تو رفتی تا بجویی عشق
به خاطر آوری آیا؟
نه عشقی جُستی و نه مهر
ز آن شیطان بی همتا !!!
غرور لعنتی ما را
به گرداب فنا افکند
من و تو با غمی از عشق
همیشه بی کس و دربند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 11-26-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

باز هم منتظرآمدنت مي مانم ***هر نفس با غم سبز تو غزل مي خوانم

باز هم آتشت اي عشق قديمي هر روز***مي کشد پنجه به ديوار و در زندانم

پي ديدار و ملاقات تو هرشب تا روز ***اشک و خون مي چکد از گستره چشمانم

همه مردم اين شهربه دنبال تواند***من هم از شوق تو اواره و سر گردانم

گرمي عشق نفسگير تو تابستاني است***کشته دست همين گرمي تابستانم

بي توسر سبز تو من بي سر وبي سامانم***کوچه هاي همه شهر پر از رنگ و رياست

باز هم منتظر امدن بارانم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 11-26-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دل روشـــــنی دارم ای عشـــق

مرا می شناسی تو ای عشق

من از آشنایان احساس آبم

و همسایه ام مهربانی است

و توفان یک گل مرا زیر و رو کرد

پرم از عبور پرستو

صدای صنوبر

سلام سپیدار



مرا می شناسی تو ای عشق

که در من گره خورده احساس رویش

گره خورده ام من به پرهای پرواز

گره خورده ام من به معنای فردا

دل تشنه ای دارم ای عشق

مرا خنده کن بر لبانی

که شب را نگفتند

مرا آشنا کن به گلهای شوقی

که این سو شکستند و آنسو شکفتند

دل نورسی دارم ای عشق

مرا پل بزن تا نسیم نوازش

مرا پل بزن تا تکاپوی خورشید

دل عاشقی دارم ای عشق

صدایم کن از صبر سجاده ی شب

صدایم کن از سمت بیداری کوه

تورا میشناسم من ای عشق

شبی عظر گام تو در کوچه پیچید

من از شعر، پیراهنی بر تنم بود

به دستم چراغ دلم را گرفتم

ودر کوچه عطر عبور تو پر بود

و در کوچه باران چه یکریز و سرشار

گرفتم به سر چتر باران

کسی در نگاهم نفس زد

و سرتاسر شب پر از جستجوی تو بودم

و سرتاسر روز پر از جسجوی تو هستم

صدایم کن ای عشق

صدایم کن از پشت این جستجوی همیشه
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 12-01-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:03 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها