|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
09-12-2009
|
|||
|
|||
خدايا باهات دردودلي دارم نميدونم از كجا بايد بگم و از كجا بايد شروع كنم فقط ميخوام بهت بگم دلم تنگه دلم براي خودم تنگه دلم ميسوزه وقتي ميبينم مردم با هم اينقده غريبن دلم ميسوزه براي بچه هاي بي سرپرست اخه اونها هم دلشون ميخواد بازي كنن به جاي اين همه كار دلشون ميخواد با بابا و مامانشون برن بيرون خريد كنن بخندن بازي كنن برن پارك و خودشونو واسه اونا لوس كنن خدايا اونها هم اسمونشون مثه ما ابيه خدايا ايا تو خداي اونها هم هستي اره دوستشون داري!!!!!!!!!!!!!!!
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري) 
|
|
#2
09-12-2009
|
||||
|
||||
|
خدا جونم سلام
اینبار برای خودم چیزی نمی خوام دو تا دوست دارم که از هر چیزی برام توی زندگی عزیز تر هستند و هر دوشون درگیر مشکلی هستن که فقط به دستای مهربون و کریم خودت گره از کارشون باز میشه خداجونم به همین شبها و روزهای عزیز قسمت میدم نزار بیشتر از این ناراحتیشون ادامه دار بشه خدایا خودت به درد دلشون گوش کن و کمکشون کن تا من باز هم بتونم خنده و شادی رو روی لبشون ببینم خدای مهربونم ممنون
|
|
#3
09-12-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا داهاي اين دوست خوبمو براورده كن تا لبخند روي لباي قشنگه اونم بشينه و هيچ دردمندي تو دنيا ديگه نباشه
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#4
09-14-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا ميشود روزي مرا همدم خود كني بلا گردون غصه هاي خود كني
خدايا ميشود روزي مرا همبازي يارانت كني خدايا ميشود روزي مرا بي صدا ، صدايم كني
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#5
09-14-2009
|
|||
|
|||
|
سلام خدا
بچه كه بودم و می رفتم كودكستان وقتی دلم تنگ خونه می شد مامان می گفت تو صدامو می شنوی واسه همین با تو درد دل می كردم تا وقتی كه برگردم خونه پیش مامانم حالا كه خیلی سال گذشته بازم باهات درد دل دارم ای عشق مرا در خود فنا کن ، رها کن ، از هر چه جز توست رها کن . شادم ، مستم ، آزاد ، چون از خود و غیر خود جز تو ، هستم بیزار. جانم امان نمی دهد یاریم کن.
|
|
#7
09-14-2009
|
||||
|
||||
|
خدایا به قلبم بیا ، به قلبم بیا، به آرامشت نیازمندم خدای مهربونم.
قلبم خونه ی ناامیدیست با قدم های امیدوارت بیا و قلبم و پر از عشق کن تا به مسیرم همچو قبل و حتی بهتر از اون ادامه دهم. خوش اومدی خدای خوبم. 
|
|
#8
09-15-2009
|
|||
|
|||
|
پروردگارا كمكم كن تا تاب ايستادگي در برابر هجوم سهمگين ترين بادها و طوفانهاي زندگي را داشته باشم
پروردگارا به من بياموز اخلاص درگفتار را بياموزم پروردگارا به من بياموز تا بخشيده شدن و بخشيدن را بياموزم پروردگارا به من بياموز تا در قدمهايم راسخ و در گفتارم صادق باشم پروردگارا تو مرا افريدي و جان دادي پس به من بياموز چگونه جان دهم تا شايسته افرينش تو باشم
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#9
09-16-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا دوست دارم تا دردهايم را با تو بگويم كه تو تنها سميعي و تو تنها كريم با تو ميگويم رازم را كه تو تنها محرمي و تنها دلسوز پروردگارا تنهائيم را پايان بخش و مرا بسوي خود بخوان كه خستگي گاهي انچنان بر من مستولي ميگردد كه مرا ديگر تاب نفس نيست خدايا خودت مرا درياب كه در جمع همه بندگانت باز هم تنهاي تنهايم خودت نجاتم ده كه ميترسم از تمام اين بديها و نگران مبادا دوستان و همراهانم در بتلاق بديها فرو روند .
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#10
09-21-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا كمك كن تا از جنگلي كه در اين تاريكي در آن فرو رفته ام بيرون بيايم
خدايا كمك كن تا از اين غربتي كه در آن گرفتارم رهائي يابم خدايا كمكم كن تا صداي دردي را كه مدتهاست در گوشه اي از قلبم نهان كرده ام رها سازم خدايا به خدائيت قسمت ميدهم ناله درونم را بشنو و دست ياريت را به سويم بگشا
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 06:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.