|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
04-05-2012
|
||||
|
||||
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار ض
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
04-06-2012
|
||||
|
||||
|
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها ش
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-07-2012
|
||||
|
||||
|
شرمنده ام زبان دلم وانمی شود
احساس لال من به تو گویانمی شود شرمنده ام ای واژه های ناب ناب گویا برای قلم واژه پیدا نمی شود ص
|
| کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-07-2012
|
||||
|
||||
|
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا س
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-08-2012
|
||||
|
||||
|
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما ض
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-08-2012
|
||||
|
||||
|
ضمیر هر درخت ای جان ز هر دانه که می نوشد
شود برشاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا گ
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-09-2012
|
||||
|
||||
|
گل بي رخ يار خوش نباشد
بي باده بهار خوش نباشد ل
|
| کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-09-2012
|
||||
|
||||
|
لبش می‌بوسم و در می‌کشم می
به آب زندگانی برده‌ام پی ک
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
04-09-2012
|
||||
|
||||
|
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چون باشی ن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| 2 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 19 نفر (0 عضو و 19 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 09:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.