بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض









مدت هاست که از حرف زدن میترسم! و تو تنها صدای سکوتم را به یاد می آوری

اما این بار به خاطر امروز برایت می گویم ، بخوان

.

.

.

.

.

.

.

خواندی! دیدی که چقدر ناگفته داشتم؟ و همه این را غرور نامیدند! و حتی تو..!

این بار فکرم را تا سر حد فکر ساده نوشتم تا همه بخوانند!



دیروز خاک ساعاتی گریه می کرد انگار باز دلتنگ بود

به هنگام شب باران به آرامی در گوش خاک ندا داد :چک چک چک چک !

این ندا را همه حتی پدرم نیز شنید ، باران هیچ ترسی ندارد اما ابرها وادارش کرده بودند تا غرورش ریزش کند!

خاک جان گرفت ، باران نیز آرام یافت
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 07-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض شعر شاعران کهن

ما به یارانیم مشغول و رقیب ما به یار

ما به یارانیم مشغول و رقیب ما به یار
یا به یاران می‌توان مشغول بودن یا به یار

یاری یاران مرا از یار دورافکنده است
کافرم گر بعد ازین یاری کنم الا به یار

چند فرمایندم استغنا وگویندم مزن
حرف جز با غیر و روی غیرتی بنما به یار

یار تا باشد چرا باید زدن باغیر حرف
غیر تا باشد چرا باید زداستغنا به یار

ذره‌ای از یاری این یاران فرو نگذاشتند
یار را با ما گذارید این زمان ما را به یار

ما گدایان قدر این نعمت نمی‌دانسته‌ایم
پادشاهی بوده صحبت داشتن تنها به یار

گر به دستم فرصتی افتدبگویم محتشم
از نزاع انگیزی یاران حکایتها به یار

غزلی از رساله جلالیه


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سخن طی می‌کنم ناگاه در خواب

سخن طی می‌کنم ناگاه درخواب
در آن بی‌گه که در جو خفته بود آب
به گوش آمد صدایی درچنانم
که کرد از هزیمت مرغ جانم
چنان برخاستم از جامشوش
که برخیزد سپند از روی آتش
چنان بیرون دویدم بیخودانه
که خود را ساختم گم درمیانه
من درمانده کز بیرون این در
به آن صیاد جان بودم گمان بر
ز شست شوق تیری خورده بودم
که تا در می‌گشودم مرده بودم


غزلی از رساله جلالیه
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

وا فریادا ز عشق وافریادا
کارم بیکی طرفه نگارافتادا
گر داد من شکسته دادادادا
ور نه من و عشق هر چه بادابادا


گفتم صنما لاله رخادلدارا
در خواب نمای چهره بارییارا
گفتا که روی به خواب بی ماوانگه
خواهی که دگر به خواب بینی ما را



در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا


وصل تو کجا و من مهجورکجا
دردانه کجا حوصله مورکجا
هر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طورکجا


تا درد رسید چشم خونخوارترا
خواهم که کشد جان من آزارترا
یا رب که ز چشم زخم دوران هرگز
دردی نرسد نرگس بیمارترا


یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر ازدل ما


یا رب مکن از لطف پریشان مارا
هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و مامحتاجیم
محتاج بغیر خود مگردان مارا


گر بر در دیر می‌نشانی مارا
گر در ره کعبه میدوانی مارا
اینها همگی لازمه‌ی هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی مارا


تا چند کشم غصه‌ی هر ناکس را
وز خست خود خاک شوم هر کس را
کارم به دعا چو برنمی‌آید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را

رباعیاتابوسعید ابوالخیر
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


دیروز که چشم تو بمن درنگریست
خلقی بهزار دیده بر من بگریست
هر روز هزار بار در عشق توام
میباید مرد و باز میباید زیست


عاشق نتواند که دمی بی غم زیست
بی یار و دیار اگر بود خودغم نیست
خوش آنکه بیک کرشمه جان کرد نثار
هجران و وصال را ندانست که چیست


گر مرده بوم بر آمده سالی بیست
چه پنداری که گورم از عشق تهیست
گر دست بخاک بر نهی کین جاکیست
آواز آید که حال معشوقم چیست


می‌گفتم یار و می‌ندانستم کیست
می‌گفتم عشق و می‌ندانستم چیست
گر یار اینست چون توان بی اوبود
ور عشق اینست چون توان بی اوزیست


ای دل همه خون شوی شکیبایی چیست
وی جان بدرا اینهمه رعنایی چیست
ای دیده چه مردمیست شرمت بادا
نادیده به حال دوست بینایی چیست


اندر همه دشت خاوران گرخاریست
آغشته به خون عاشق افگاریست
هر جا که پریرخی وگل‌رخساریست
ما را همه در خورست مشکل کاریست


در بحر یقین که در تحقیق بسیست
گرداب درو چو دام و کشتی نفسیست
هر گوش صدف حلقه‌ی چشمیست پرآب
هر موج اشاره‌ای ز ابروی کسیست


رنج مردم ز پیشی و ازبیشیست
امن و راحت به ذلت ودرویشیست
بگزین تنگ دستی از این عالم
گر با خرد و بدانشت هم خویشیست


ما عاشق و عهد جان مامشتاقیست
ماییم به درد عشق تا جان باقیست
غم نقل و ندیم درد و مطرب ناله
می خون جگر مردم چشمم ساقیست


چون حاصل عمر تو فریبی ودمیست
زو داد مکن گرت به هر دم ستمیست
مغرور مشو بخود که اصل من وتو
گردی و شراری و نسیمی ونمیست


رباعیاتابوسعید ابوالخیر










__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-18-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض دل دیونه - شادمهر عقیلی

دوباره دلم واسه حالته چشمات تنگه
دوباره اين دله ديوونه واست دل تنگه
وقت از تو خوندنه ستاره ي ترانه هام
اسمه تو براي من قشنگترين آهنگه
بي تو يك پرنده ي اسيره بي پروازم
با تو اما مي رسم به قله ي آغازم
اگه تا آخره اين ترانه با من باشي
واسه تو سقفي ازآهنگ و صدا مي سازم
با يه چشمكه دوباره منو زنده كن ستاره
نذار از نفس بيفتم تويي تنها راه چاره
عكسه تو در آر ستاره بي تو شب نوري نداره
اين ترانه تا هميشه تو رو ياده من مياره
تويي كه عشقمو از نگاه من مي خوني
تويي كه تو تپشه ترانه هام مهموني
تويي كه هم نفسه هميشه ي آوازي
تويي كه آخره قصه ي منو مي دوني
اگه كوچه ي صدام يه كوچه ي باريكه
اگه خونه ام بي چراغه چشمه تو تاريكه
مي دونم آخره قصه مي رسي به داده من
لحظه ي يكي شدن تو آينه ها نزديكه

ویرایش توسط SonBol : 07-18-2010 در ساعت 09:24 PM
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-18-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post تقدیر

باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی
باید تورو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه
دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور
آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

ویرایش توسط SonBol : 07-18-2010 در ساعت 09:24 PM
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-18-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post نشکن دلی که با تو صادق و مهربون

نشکن دلی که با تو صادق و مهربون ِ
اگه صدا نداره ،نگو که بی زبون ِ
مثل ِ کبوتری جَلد ،رو بوم ِ تو نشستم
چرا من رو پروندی،مگه ندیدی خستم
نه التماس و اشکهام ،نه بغضم رو می دیدی
نه حتی وقت ِ رفتن فریادم رو شنیدی
چه پر غرور گذشتی از روی پیکر ِ من
برو دیگه شکسته تموم ِ باور ِ من
دیگه نیا سراغم بذار فراموش کنم
شعله ی خاطرات رو تو سینه خاموش کنم
شادی بده دلها رو با عشق و مهربونی
نگو که برمی گردی توی خونت می مونی

ویرایش توسط SonBol : 07-18-2010 در ساعت 09:25 PM
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 07-19-2010
natanaeil آواتار ها
natanaeil natanaeil آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: شهرکرد
نوشته ها: 466
سپاسها: : 28

49 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اي ساربان آهسته ران کارام جانم ميرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم ميرود
محمل بدار اي ساربان تندي مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گويي روانم ميرود
او ميرود دامن کشان من زهر تنهايي چشان
ديگر مپرس از من نشان کز دل نشانم ميرود
با آن همه بيداد او وين عهد بي بنياد او
در سينه دارم ياد او يار بر زبانم ميرود
باز آي بر چشمم نشين اي دلستان نازنين
کآشوب و فرياد از زمين بر آسمانم ميرود
در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن
من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم ميرود
__________________
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 07-19-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile دو پنجره

توی یک دیوار ِ سنگی دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها یکیشون تو یکیشون من
دیوارازسنگِ سیاه ِسنگِ سرد وسنگِ خارا
زَده قفل ِ بی صدایی به لبهای خسته ی ما
نمی تونی که بجنبی زیر ِ سنگینی ِ دیوار
تنگی ِ عشق ِ من و تو مثل ِ هر تکه ی دیوار
همیشه فاصله بوده بین ِدستهای من و تو
با همین تلخی گذشته شب و روزهای من و تو
راهِ دوری بین ِ ما نیست امّا بازاینم زیاده
تنها پیوندِ من و تو دست ِ مهربون ِ بادِ
ما باید اسیر بمونیم زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگ ِ تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه دستهای هَمو بگیریم
شاید اونجا توی دلها دردِ بیداری نباشه
میون ِ پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها