|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
12-13-2011
|
||||
|
||||
الا یا ایها الساقی ادرکاسا ونا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری 
|
| 3 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
اگر میرم امروز در کوی دوست
قیامت زنم خیمه پهلوی دوست
__________________
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
__________________
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
__________________
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
آن که یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
__________________
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
در کوی نیکنامی مارا گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
__________________
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
12-13-2011
|
||||
|
||||
|
آن کیست کاو به ملک کند باتو همسری
از مصر تا به روم و ز چین تا به قیروان
__________________
|
|
12-14-2011
|
||||
|
||||
|
نالهٔ ما حلقه در گوش اجابت می‌کشد
کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما
__________________
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 03:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.