مشاعره سنتی

[MAHDI]

اهتمام تو اگر مصلح اضداد شود
سر بر آرد ز گریبان ابد شخص ازل

[hossein]

لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟
انداز خویشتن را در بحر بی‌نهایات

[MAHDI]

تافت بر یکدیگر از خیط زر مهر رسن
ساربان تو به پا بستن زانوی جمل

[hossein]

لذت عشق بتم از من پرس
تو از آن بی‌خبری کان چه خوش است

[MAHDI]

تیغی که زخم ناز به قدر جگر خورم
تا در میان غمزهٔ بیداد جوی کیست

[hossein]

تو چه دانی که شکر خندهٔ او
از دهان شکرستان چه خوش است؟

[MAHDI]

تا قسمتم ز میکدهٔ آرزوی کیست
رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست

[hossein]

تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است

[MAHDI]

تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو
پاک از همه آلایشی عشق من و دامان تو

[hossein]

وعده‌ای می‌ده، اگر چه کج بود
کز بهانه در گمانی ساقیا