بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[آناهیتا الهه آبها]

نوشته اصلی توسط مهدی

بچه های کرمانشاه یا کلا بچه های فروم کسی به مازندران سفر کرده؟
ی خلاصه ای از مسافرت رو بگه.
خاطرات - جاهای دیدنی - سوغات - موارد جالب - اتفاق بامزه و ...

سلام من ایقد خاطره دوس دارم
آخرین باری که رفتم مازندران تیر امسال بود بعد از امتحانای کمرشکن ترم خیلی خوش گذشت با یه آقای دکتری هم آشنا شدیم بیچاره ژن و زور با خانواده زنش آمده بود خیلی باحال بود البته یه ذره ای هم به نظرم شیرین می زد مثلا من کاری باهاش نداشتم یهو سطلشه آب کرد پاشید رو سرم منم هی ایجو ماندم عصبانی شدم داد زدم خانوم بیا ای شوهرته جمع کن بیچاره آقای دکتر ایقد از خودش رفت یادش بخیر
ولی خدایی شماله باید تو ماه رمضان رفت خلوت کسی نیست ولی خو اگه خدا قبول کنه ما بشمان میگن مسلمان نمیشه
از سوغاتیاشم کلوچه و زیتون و حصیر ما زیاد میخریم

[vosh]

والا من سفر کردم
یادمه از بدو ورود من به این خطه ، سنسور کیلومتر ماشین خراب شد (!!)

[Younes]

والا منم رفتم ولی چیز خاصی یادم نیست. بزارین دو تا خاطره بگم:
برا دانشگاه با ماشین خودمون رفتیم اهواز. یه جا وایسادیم آدرس بپرسیم یکی از اعراب با مرام اهواز گفت بزارین خودم میام نشونتون می دم، پیدا نمی کنین. خلاصه سوار ماشینمون شد و تا اونجا با هامون اومد.
اون از اهواز. رفتیم تبریز آدرس یه رستوران می خواستیم. از چند نفری پرسیدیم همه می گفتن 100 گدم بالاتر ما هم چندین کیلومتر می رفتیم اما چیزی نبود. تا این که بالاخره یکی پیدا شد و مثل دوست عربمون اومد سوار گفت بزارین خودم میام. وقتی رسیدیم بنده خدا گویا افتاد تو رودروایسی خودشم اومد غذا خورد.

[مهدی]

یونس گفتم خلاصه نگفتم دیگه بگی ویژ؟؟؟؟
بعد اولویت مسافرت به مازندران است

من کرمانشاه زیاد اومدما....
یکی دوتا خاطره رو بعد برات میفرستم

[Younes]

نوشته اصلی توسط مهدی

یونس گفتم خلاصه نگفتم دیگه بگی ویژ؟؟؟؟
بعد اولویت مسافرت به مازندران است

من کرمانشاه زیاد اومدما....
یکی دوتا خاطره رو بعد برات میفرستم

خب تعریف کن ببینیم کجا ها رفتی. چیا خوردی.چه ها کردی.

[مهدی]

یادش بخیر
خیلی کرمانشاه میومدم
یبار بلیط خود کرمانشاه گیرم نیومد نمیدونم با اتوبوس کجا رفتم سر از اسلام آباد در آوردم بعد اومدم کرمانشاه
رفتیم خونه بچه ها بیستون
یک هفته فیکس کرمانشاه بودیم
غار قوری قلعه - سراب - ی میدانی بود بزرگ و بانک ملی عابر بانک داشت خیلی عابر بانک کم بود
رفتیم طاق بستان چه کبابی خوردیم
این پارک کنار طاق بستان آهان کوهستان
مجسمه مرد کوهنورد
ی سال هم نزدیک عید اومدم کرمانشاه چهار شنبه سوری بود دو تا پسر جلومم ترقه انداختند جلو پای ی بنده خدایی یهو دیدم 3 4 تا یگان ویژه ریختند گرفتند این دوستان ما هم هی پز میدادند از واکنش سریع ناجا
یادش بخیر

[Younes]

نوشته اصلی توسط مهدی

یادش بخیر
خیلی کرمانشاه میومدم
یبار بلط خود کرمانشاه گیرم نیومد نمدونم با اتوبوس کجا رفتم سر از اسلام آبد در آوردم بعد اومدم کرمانشاه
رفتیم خونه بجه ها بیستون
یک هفته فیکس کرمانشاه بودیم
غار قوری قلعه - سراب - ی میدانی بود بزرگ و بانک ملی عابر بانک داشت خیلی عابر بانک کم بود
رفتیم طاق بستان چه کبابی خوردیم
این پارک کنار طاق بستان آهان کوهستان
مجسمه مرد کوهنورد
ی سال هم نزدیک عید اومدم کرمانشاه چهار شنبه سوری بود دو تا پسر جلومم ترقه انداختند جلو پای ی بنده خدایی یهو دیدم 3 4 تا یگان ویژه ریختند گرفتند این دوستان ما هم هی پز میدادند از واکنش سریع ناجا
یادش بخیر

خوبه پس حسابی کرمانشاه گردی کردی. اون سراب که نوشتی باید منظورت سراب نبلوفر باشه، کرمانشاه سراب زیاد داره. اون میدون هم باید میدون آزادی یا همون گاراژ خودمون باشه.

[باران.ف]

آناهیتا گیان خوش بگذره...جای مایم خالی کن. واله قرار بود ماهم بریم شمال ومشهد اما دوباره دوره داریم..هفته قبل هم باز دوره ضمن خدمت داشتیم..حالا هم ای هفته تا آخر شهریور ..بعدش هم مدرسه ها باز میشه...ولی امشب قرار گذاشتیم که یک ماه دیگه بریم کیش...
مازندران که خیلی زیباست ما بچه که بودیم زیاد میرفتیم و کسی نمیتانست منه از تو آب بیاره بیرون...بس که شر بودم..البته هنوزم آب که میبینم دس وپام میلرزه ،نمیگم عیبه فوری میرم تو اب به جان خودم تا ای چند سال پیش که مجرد بودم تو سراب نیلوفرم شنا میکردم..

[Setare]

سلام آناهیتای گیان خوشحالم که حالت خوبه مه لکم...
بهت خوش بگذره سفر جای ما رو هم خالی بکن!
سوغاتی هم یادت نره گشت که س

[فرانک]

سلام عزیزان من دوباره اومدم آخ که چه قد دلم براتون تنگ شده بوووووود