بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-22-2010
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدايا مرا كي به سويت ميخواني شبها به اميد امدن به سويت زندگي ميكنم
مرا اميدي به اين جماعت نيست
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 02-22-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گفتي مثل يه كوه پشت سرتم،بهم تكيه كن
تكيه كردم،اما افتادم،آخه فقط غبار بودي

گفتي زمين زير پاتم،محكم قدم بردار
محكم برداشتم،اما خوردم زمين،آخه تو يخ بودي

گفتي چترتم،برو زير بارون
رفتم،اما خيس شدم،آخه تو بسته بودي

گفتي خودكارتم،بنويس هرچه دل تنگت مي خواهد
نوشتم،اما ننوشت،آخه تو تموم شده بودي

گفتي سنگ صبورتم،باهام حرف بزن
حرف زدم،اما خورد شدم،آخه تو كلوخ بودي

گفتي جا سويچيتم،كليدت رو بده به من
دادم،اما خسته شدم،آخه تو دلم رو واسه همه باز كردي

گفتي قاب عكستم،عكست رو بده من
دادم،اما شکستم،آخه وقتي قاب افتاد شكست
زير عكسم،عكس يكي ديگه بود

گفتي رفيقتم،بزن قدش
زدم،اما تو محو شدي،آخه تو حباب بودي

حالا من ميگم:هي رفيق پاشو از خواب،سرتو از رو شونم بردار...
چيه ؟فكر كردي خواستم با بهم زدن خوابت تلافي كنم ؟
نه ! خواستم بگم رسيديم ته خط، كل مسير خواب بودي
مسير رفاقت...
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 02-22-2010
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تكراري بود
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 02-24-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سر گشته ام از این همه راهی که ندارم
گاهی که تو را دارم و گاهی که ندارم
من مانده ام و لایق تیغی که نبودم
من مانده ام و فرصت آهی که ندارم

سخترين واژه دنيا انتظار است
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 02-24-2010
fada آواتار ها
fada fada آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: قم
نوشته ها: 120
سپاسها: : 1

3 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خداوندا پریشانم ، از این همه نابسامانی پریشانم نمیدانم چرا اینگونه باید باشد که مردم نا توان باشند در گفتن نمیدانم چرا من باید انقدر ناتوان باشم وقتی که عزیز هم وطن را میبینم که نیازمند کمک است اما من خود نیز کمک میخواهم خداوندا من نمیدانم چرا در این دنیا دیگر انسان نیست بشر هست خداوندا از تو میخواهم انسانیت را بر ما برگردانی تا طعم شیرین انسانیت را بچشیم
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 03-02-2010
ئاسو آواتار ها
ئاسو ئاسو آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 30
سپاسها: : 0

5 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در اين دنياي نامردي
سياهي و بدي ، سردي
در اين گردونه آشفته
که پاکي و صفا خفته
همه مخلوق بي وجدان
دو رنگ و جاهل و نا دان
به فکر خوردن و خفتن
نه پاس و شکر او گفتن
در اين بازار خوف اور
ندارم هم ره و ياور
شدم حيران و سرگردان
ندارد اي خدا پايان ؟
چرا پس اين تن خسته
به اين بازار ، دل بسته
چرا پس جان بي وجدان
نميگيرد کمي سامان
مدام اين را به دل گويم
ولي پاسخ نميجويم
اگر خواهي نشي رسوا
بشو هم رنگ اين دنيا
ولي افسوس کاره جان
ندارد لحظه اي پايان
شو مغلوب عقل اخر
در اين جنگ دل و داور
کند در قعر اين مرداب
مرا اخر دلم در خواب
خدايا از تو ميخواهم
نبيند دل که در خوابم
مرا بر حال خود دادار
برای لحظه ای نگذار

ویرایش توسط ئاسو : 03-02-2010 در ساعت 04:58 PM
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 03-07-2010
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدايا درودم را به آني كه ميدني برسان و به او بگو خدايش هميشه با اوست
به او بگو يادش از يادش نرود و بداند دستان پر مهره خدايش بسوي او گسترده است
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 03-16-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هر چي كنم دلتنگي ها
دستشون رو از شونه ي من نمي كشن
هر چي كنم دلتنگي ها
سايشون رو از خونه ي من نمي كشن
تنها ميرم بامن ميان
افكارمو داغون ميكنن
هرشب كه من خواب ببينم
خوابم رو پريشون ميكنن
دست از سر من برداريد
بذارين راحت بمونم
دلم مي خواد تو هر خوابم
با شاديهايم بمونم



پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 03-17-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدای خوبم
سلام
خوبی گلم؟
عیدت مبارک!
می دونم تا روزی که گناهی روی این زمیه خاکی رخ میده عید حقیقی وجود نداره منم سر سفره هفت سین برای اومدن اون روز دعا میکنم!
تو هم برای من بخواه که...!
خودت خیلی خوب می دونی که چقدر دوست دارم!
می دونم که داری نوشته هامو می خونی پس خودت برکت بده به احساس کور شده ی دلم !
کمک کن قلبمو دوباره پیدا کنم و اون وقت بنویسم ...!
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 03-17-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بنام خالق عشق
سلام
عاشق دل نشکسته ای هستم خوشحال ، چون تو را دارم همه چیز را دارم . فقط مانده فنای فی الله .
ای عشق مرا در خود فنا کن ، رها کن ، از هر چه جز توست رها کن .
شادم ، مستم ، آزاد ، چون از خود و غیر خود جز تو ، هستم بیزار.
جانم امان نمی دهد یاریم کن ، خود گفته ای که :
و نفخت فیه من روحی : من منتظرم .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 10 نفر (0 عضو و 10 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها