شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |

12-19-2011
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک ان شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستهای من اشناست.
در خلوت روشن با تو گریستم
برای خاطر زنده گان،
در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشقترین زندگان بوده اند
دستت رابه من بده
دستهایت با من اشناست
ای دیریافته باتو سخن میگویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من
ریشه های تو را دریافته ام
زیرا که صدای من با صدای تو اشناست......
|
4 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|

12-19-2011
|
 |
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کاش می شد غصه را تحقیر کرد
دردهای کهنه را زنجیر کرد
سرنوشت خویش را از سر، نوشت
قسمت پیچیده را تفسیر کرد
کاش می شد با نگاهی مهربان
قلب تیپا خورده را تعمیر کرد
بوسه ها بر گونه ی معشوق کاشت
مهر خود را در دلش جاگیر کرد
کاش می شد در کتابی جاودان
قصه های عشق را تحریر کرد
با حرارت های شادی در جهان
اشک های دیده را تبخیر کرد
کاش می شد واژه های تازه ساخت
صحبت احساس را تکثیر کرد
یا به جرأت با همه قدرت شتافت
غصه را با یک ترانه زیر کرد
کاش می شد قصه ای دیگر نوشت
قلب را با عشق نو درگیر کرد
...
خواستم چیزی بگویم... حیف شد!
بغض سفتی در گلویم گیر کرد
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
4 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-23-2011
|
 |
مدیر تالار کرمانشاه 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194
3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعري از فاطمه راكعي
ديديد
كه چگونه "حباب"
سبكباري اش را
به رخ "آب" كشيد؟!!
فاطمه راكعي
|
4 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-23-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2011
محل سکونت: tehran
نوشته ها: 442
سپاسها: : 905
904 سپاس در 533 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آغوش بهاری
سلام
خوب رها اعتمادی رو همه می شناسیم :
این یه شعر قشنگ از این هنرمند عزیز
===============
آغوش بهاری
از همون لجظه شروع شد
با همون واژه ى بدرود
شب ِ پاييزى ِ غربت
شب ِ دل شکستنم بود
تو که رفتى جاى ِ گريه
مثل آينه شکستم
تو که رفتى جاى ِ موندن
حتى از خودم گذشتم
واسه پروازى دوباره
بايد از کجا شروع کرد
به کدوم ستاره دل بست
با کدوم خورشيد طلوع کرد
تو که رفتى برگ ِ پاييز
يادگار عشق ما شد
به خودم گفتم که انگار
شاخه از ريشه جدا شد
تو که رفتى جاى ِ گريه
مثل آينه شکستم
تو که رفتى جاى ِ موندن
حتى از خودم گذشتم
سايه ام رو از من گرفتى
خاطراتو دادى بر باد
اى که آغوش بهارى
هنوزم گريه ات رو مى خواد
هنوزم گريه ات رو مى خواد
واسه پروازى دوباره
بايد از کجا شروع کرد
به کدوم ستاره دل بست
با کدوم خورشيد طلوع کرد
تو که رفتى برگ ِ پاييز
يادگار ِ عشق ِ ما شد
به خودم گفتم که انگار
شاخه از ريشه جدا شد
تو که رفتى جاى ِ گريه
مثل آينه شکستم
تو که رفتى جاى ِ موندن
حتى از خودم گذشتم
سايه ام رو از من گرفتى
خاطراتو دادى بر باد
اى که آغوش ِ بهارى
هنوزم گريه ات رو مى خواد
اى که آغوش ِ بهارى
هنوزم گريه ات رو مى خواد
__________________
چه کسی میتواند با دختران شرقی دوئل کند؟!
وقتی نگاهشان...
دست ها را از حرکت باز می دارد!!
|
6 کاربر زیر از ROJINAjoON سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-24-2011
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هیچ کس باور نمی کند . . .
هیچ کس باور نمی کند
که من
به خاطر صدایی که
دوباره بشنوم
در کوچه های شبانه
تلف شدم …… مردم
تو صدای دل انگیز پیانویی بودی
که در یک شب مهتابی
در کلبه ای مجهول به گوش می رسید
هیچ کس باور نمی کند
که من
به خاطر….
__________________
. . . . .
|
4 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-24-2011
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
قالی زندگی
قالی زندگی
زندگی بافتن یک قالی است
به همان نقش و نگاری که خودت می خواهی.
نقشه را اوست که تعیین کرده.
نقشه و رنگ و نگارش همگی
به هنرمندی تو وابسته است.
نقشه را خوب ببین!
گره اش نیک بزن!
نکند آخر کار ، قالی زندگیت را نخرند!
__________________
. . . . .
|
5 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-24-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
4 کاربر زیر از behnam5555 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-24-2011
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: shiraz
نوشته ها: 727
سپاسها: : 1,057
1,792 سپاس در 899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مست و هوشیار محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهن است ، افسار نیست گفت : مستی ، زانسبب افتان و خیزان می روی گفت : جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست گفت : می باید تو را تا خانۀ قاضی برم گفت : رو صبح آی ، قاضی نیمه شب بیدار نیست گفت : نزدیک است والی را سرای ، آنجا شویم گفت : والی از کجا در خانۀ خمار نیست گفت : تا داروغه را گوئیم ، در مسجد بخواب گفت : مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست گفت : دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت : کار شرع ، کار درهم و دینار نیست گفت : از بهر غرامت ، جامه ات بیرون کنم گفت : پوسیدست ، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت : آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت : در سر عقل باید ، بی کلاهی عار نیست گفت : می بسیار خوردی ، زان چنین بیخود شدی گفت : ای بیهوده گو ، حرف کم و بسیار نیست گفت : باید حد زند هشیار مردم ، مست را گفت : هشیاری بیار ، اینجا کسی هشیار نیست
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند
مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
3 کاربر زیر از SOHRAB_HAZHII سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-25-2011
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
يارت شوم ، يارت شوم ، هرچند آزارم كني
نازت كشم ، نازت كشم ، گر در جهان خوارم كني
بر من پسندي گر منم ، دل را نسازم غرق غم
باشدشفابخش دلم ، كز عشق بيمارم كني
گر رانيم از كوي خود ، ور بازخواني سوي خود
با قهر و مهرت خوشدلم ، كز عشق بيمارم كني
من طاير پربسته ام ، در كنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشكسته ام ، در كنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشكسته ام ، تا خود گرفتارم كني
من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام
يار من دلداده شو ، تا با بلا يارم كني
ما را چو كردي امتحان ، ناچار گردي مهربان
رحم ، آخر اي آرام جان ، بر اين دل زارم كني
گر حال دشنامم دهي ، روز دگر جانم دهي
كامم دهي ، كامم دهي ، الطاف بسيارم كني
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
ویرایش توسط فرگل : 12-25-2011 در ساعت 09:45 AM
|
کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

12-26-2011
|
 |
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان 
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل ، سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی
من آن خاموشه خاموشم که با شادی نمی جوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آغازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز ، که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخوانی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چو مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی ز خود بیخودتر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل ، سلام از ماست
بکش دل رو شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشقتر
نمیترسم من از اقرار گذشته ها بر سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من گه یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل ، سلام از ماست
ستار
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
2 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:46 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|