بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای جهان

سینمای جهان در این بخش به آثار سینمای خارجی و اخبار مربوط به آنها میپردازیم

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 12-18-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 10 نجات مشهور و شگفت انگیز سینما!!

10 نجات مشهور و شگفت انگیز سینما!!




سایت «روتن تومیتوز» www.rottentomatoes.com در تازه ترین لیستی که ارائه کرده ، به معرفی 10 فیلمی پرداخته که در دنیای سینما ، نجاتهای معجزه آسایی را به تصویر کشیده اند :


خاکستری The Grey
کارگردان : جو کارناهان
بازیگران : لیام نیسون ، درموت مولرونی ، فرانک گریلو و ...

یکی از بدترین اتفاقاتی که ممکن است برای انسان در طول زندگی اش رخ دهد روبرو شدن با حیوانات وحشی و درنده است .

«آت وی» شخصیت اصلی فیلم سینمایی خاکستری ، یکی از کسانی است که برای کشتن گرگ ها به قطب شمال می رود اما قصه کاملاً برعکس پیش می رود و این گرگها هستند که لابلای درختان به انتظار نشسته اند تا انسانها را شکار کنند . در سرمای جانسوز قطب جنوب ، تنها چیزی که به فکر انسان نمی رسد ، نجات یافتن از این جهنم یخ زده است اما در حالیکه حتی خوشبین ترین آدمها هم نمی توانند انتظارش را داشته باشند ، مرد شکارچی نجات پیدا می کند .


به سوی خانه سفر باورنکردنی Homeward Bound : The Incredible Journey
کارگردان : دوویندانهم
بازیگران : کرولاین تامپسن ، لیندا وولورتن و ...

داستان حیوانات فراری که صاحبانشان سالها دنبال آنها می گردند ، موضوعی است که بارها دستمایه ساخت فیلمهای مختلف قرار گرفته است اما فیلم «به سوی خانه» ، درباره سگ ها و گربه هایی است که بعد از گم شدن صاحبانشان راهی کوه ها می شوند تا پیدایشان کنند .

«چنسی» که یک سگ بولداگ آمریکایی است با «سسی» گربه هیمالیایی و «شدو» سگ شکاری زمانی که می بینند خانواده ای که با آنها زندگی می کرده اند گم شدند ، تصمیم می گیرند به سمت کوه های اطراف بروند تا خانواده را پیدا کنند . گمشده ها که راه بازگشت به خانه شان را بلد نیستند ، با کمک حیوانات دوباره به مزرعه برمی گردند .


فیلم دور افتاده Cast Away
کارگردان : رابرت زمکیس
بازیگران : تام هنکس ، هلن هانت ، پل سانچز ، لاری وایت ، یلنا پوپوویک ، والنتینا آنابینا

چاک بعد از سقوط هواپیمایی که با آن سفر می کرد ، با یک قایق بادی خودش را به یک جزیره می رساند . 4 سال زندگی در آنجا ، جای امیدی برای او باقی نمی گذارد .
قوای جسمانی او هر روز بیشتر از قبل تحلیل می رود و در حالی که بدن نیمه جان و آفتاب سوخته اش به دلیل تمام شدن غذاهایش ، روی زمین افتاده ، توسط یک کشتی باری نیوزلندی نجات پیدا می کند .

تام هنکس برای بازی در این نقش ، 25 کیلو وزن اضافه کرد تا نشان دادن لاغر شدن او بعد از 4 سال کاملاً طبیعی از آب درآید .


روی آب Open Water
کارگردان : کریس کنتین
بازیگران : دنیل تراویس ، بلانچارد رایان ، سائول استین

دنیل و سوزان، زن و شوهری جوان ، برای غواصی راهی دریا می شوند اما آنها از دوستان غواصشان در وسط اقیانوس جا می مانند . فضای روایی داستان شبیه مستندهای ترسناکی است که از جدال موجودات دریایی و انسانها ساخته شده است . حمله کوسه ها شروع می شود . دنیل طعمه کوسه ها می شود و سوزان در این فکر است که خودش را در آب اقیانوس رها کند تا به سرنوشت همسرش دچار شود . سوزان در حال عملی کردن تصمیمش است که هلی کوپتر نجات بالای سرش ظاهر می شود .

یکی از نکات جالب توجه «روی آب» این است که تمام پلان های آن در یک اقیانوس واقعی تصویربرداری شده است و فضای رعب آورش هم به همین دلیل است .


حصار مانع خرگوش Rabbit-proof Fence
کارگردان : فیلیپ نویس
بازیگران : اوربین سامپیف تیانا سنزیری ، لورا ماناهان

قهرمان اصلی این فیلم سینمایی ، سه کودک کم سن و سال هستند که بعد از مهاجرت اروپاییها به استرالیا ، راهی یتیم خانه های آن شهر می شوند اما یتیم خانه جایی نیست که مالی ، دیزی و کریسی بخواهند بقیه عمرشان را در آنجا سر کنند . مالی که از همه بزرگتر است نقشه فرار را می کشد و آنها مجبور می شوند با راهنما قرار دادن حصارهایی که برای جلوگیری از نفوذ خرگوش ها گذاشته شده ، 1500 مایل را با پای پیاده راه بروند و نجات پیدا کنند .


دفن شده Buried
کارگردان : رودلیگو کورتس
بازیگران : رایان رینولدز، جوز لیوز پرز، رابرت پتینسون

یک پیمانکار آمریکایی که توسط نیروهای عراقی دزدیده شده ، در یک تابوت گذاشته می شود و او را زنده زنده به خاک می سپارند . پل کانری زمانیکه به هوش می آید ، خودش را در یک تابوت می بیند ، تابوتی که در داخلش تنها یک فندک و تلفن همراهش است . پل باید خودش را نجات بدهد پیش از آنکه اکسیژنش به پایان برسد . بنابراین با دوستانش تماس می گیرد و در حالیکه منتظر است ثانیه به ثانیه به مرگ نزدیک شود ، جرقه های امید به زندگی ، در ذهنش نقش می بندد .


سپیده دم نجات Rescue Dawn
کارگردان : ورنر هرتسوگ
بازیگران : کریستیان بیل ، زاک گرینر، مارشال بل ، پت هیلی ، جیمز آلیور و براد کار

«سپیده دم نجات» داستان واقعی نجات یک خلبان آلمانی جنگ ویتنام است . دیتر دنگلر، زمانیکه در حال پرواز است سقوط می کند و به اسارت در می آید ، او به همراه دوین ، نقشه فرارشان را طراحی می کند . فرار آنها از زندان ویتنامی ها ، یکی از بزرگترین فرارهایی است که در دنیای سینما به وقوع می پیوندد ، چرا که هیچ کس به زنده ماندن آنها امیدی نداشت ، آن گروه برای نجات خودشان ، دست به هر کاری می زنند ، حتی خوردن مار زنده در جنگل!


لمس خلأ Touching the Void
کارگردان : کوین مک دونالد
بازیگران : سیمو یاتز، جو سیمپسون ، برندان مک کی

ماجرای فیلم «لمس خلأ» واقعی است . دو انگلیسی کوهنورد به قصد صعود به قله ای به ارتفاع بیش از 6 هزار متر، راهی کوه های آند در پرو می شوند . در راه بازگشت ، پای جو می شکند ، سایمون تصمیم می گیرد با طناب جو را بفرستد پایین ، اما او در بین راه یک سقوط دیگر را هم تجربه می کند و داخل یک غار یخی می افتد . سایمون که از همه جا ناامیدشده طناب را می برد و می رود . جو در غار یخی ، در حالیکه کاملاً ناامید شده و منتظر مرگ است ، در ذهنش صدای موسیقی مورد علاقه اش را می شنود و این سرآغازی است برای تلاشهایی که او را از درون غار به سمت چادر سایمون راهنمایی می کند .


به سوی طبیعت وحشی into the Wild
کارگردان : سین پن
بازیگران : امیل هیرس ، وینس واگن ، کریستین کنر

کریستوفر که زندگی بسیار مرفه و خوبی دارد ، تصمیم می گیرد برای بقیه زندگی اش راهی آلاسکا شود . این فیلم با شعار : «تنها با به خطر انداختن زندگی است که آزادی به دست می آید» ساخته شده است . کریس که از تحصیل انصراف داده ، مدارکش را آتش زده و هیچ میلی به بازگشت به اجتماع ندارد ، در آلاسکا درگیر مسائلی می شود که او را به سمت مرگ سوق می دهد . او زندگی اش را در یک اتوبوس رها شده آغاز می کند و در حالیکه حس می کند مقهور طبیعت شده ، تصمیم به نجات خود می گیرد .


راه بازگشت The Way Back
کارگردان : پیتر ویر
بازیگران : جیم استارگز، اد هریس ، کولین فارل

گروهی زندانی از کمپ اجباری در جماهیر شوروی فرار می کنند . نجات آنها غیر ممکن به نظر می رسد . این گروه که به همراهی یکدیگر توانسته اند نگهبانها را پشت سر بگذارند با مسائل وحشتناکی در مسیر فرارشان روبرو می شوند . در راه چکمه هایشان دزدیده می شود ، آبی در صحرا نمی یابند ، سرما امانشان را می برد و ... ولی آنها بعد از گذشتن از مغولستان به هند می رسند ، جاییکه زندگی در انتظارشان است .


منبع : همشهری سرنخ
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 12-24-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 9 ستاره هالیوود که در زندگی واقعی هم قهرمان به شمار می آیند!!

9 ستاره هالیوود که در زندگی واقعی هم قهرمان به شمار می آیند!!






شما باید فیلم هایی چون نابودگر و شکارچی از آرنولد شوارتزینگر، و جنگ ستارگان و شاهد از هریسون فورد ، را دیده باشید ؛ و چه کسی می تواند مأموریت غیرممکن تام کروز و براد پیت به عنوان آشیل در تروی را فراموش کند . توالی اقدامات در این فیلمها و چندین فیلم دیگر از همین ژانر، به احتمال زیاد ذهن شما را درگیر خود نموده و نفسها را در سینه حبس کرده است . آیا تا به حال فکر کرده اید که قهرمانان این فیلمها ، که دهه هاست چنین کارهایی را تجربه می کنند ، می توانند در زندگی واقعی خود ، قادر به انجام کارهای بهتری باشند؟ با این وجود ، آنها نه تنها می توانند چالش های قهرمانانه را در زندگی واقعی انجام دهند ، بلکه همچنین بسیاری از آنها کارهایی را در زندگی واقعی خود انجام داده اند که در قلب طرفدارانشان به یادگار باقی مانده است . در ادامه از اقدامات شجاعانه ده فرد مشهور نام می بریم که باعث نجات بسیاری از خطر شدند :


9. رایان گاسلینگ

این بازیگر کانادایی ، که به خاطر بازیگری و بودن در دنیای موسیقی مشهور است ، و شهرت خود را با حضور در فیلم های درام و مستقل به دست آورده است ، رایان گاسلینگ است . این بازیگر که به خاطر بازی در نقش یک معلم معتاد به مواد مخدر، برنده جایزه اسکار شده است ، قهرمانی است که مانع از ایجاد درگیری در یکی از خیابان های شهر نیویورک شد . او در حالیکه مشغول قدم زدن در پیاده روی خیابانی بود ، متوجه شد که اختلافی میان یک فروشنده خیابانی و یک مرد ناشناس به وجود آمده است . رایان گاسلینگ با قرار دادن خود به عنوان مانع میان آن دو ، از ایجاد درگیری فیزیکی ممانعت به عمل آورد . او سپس فهمید که منازعه بر سر یک نقاشی ده دلاری بوده ، و در نتیجه با دادن بیست دلار به فروشنده خیابانی ، از ایجاد درگیری جلوگیری کرد . و از نظرها ناپدید شد ، گویا که هیچ اتفاقی رخ نداده است .


8. وین دیزل

وین دیزل ، نویسنده ، کارگردان ، بازیگر و تهیه کننده ای آمریکایی است که به گروه قهرمانان خوب پیوست ؛ او زندگی دو کودک را از مرگ نجات داد . این حادثه زمانی رخ داد که وین دیزل با دوچرخه اش از هالیوود به لس آنجلس می آمد ، اتومبیلی را در مقابل خود دید که کنترلش را از دست داده ، دور خودش چرخید و سپس آتش گرفت . او سریع واکنش نشان داد ، از دوچرخه پیاده شد ، به طرف اتومیبل دوید تا دو کودکی را که در عقب اتومبیل نشسته بودند ، نجات دهد . پس از آن به راننده کمک کرد تا به صندلی عقب آمده و از اتومبیل خارج شود . راننده و کودکان ، فاصله بسیار کمی تا زنده سوختن در آتش داشتند ، امّا این قهرمان چند دقیقه قبل از انفجار اتومبیل ، آنها را نجات داد .


7. گارس بروکز

گارس بروکز یک هنرمند موسیقی کانتری است که در اقدامی شجاعانه و متهورانه ، زندگی دو کودک را نجات داد . هنگامیکه او و فرد دیگری دیدند که بوته علفی آتش گرفته و به سمت خانه ای در حرکت است ، سریعاً به طرف خانه دویدند . در خانه تنها دو کودک بودند که بازی می کردند ؛ گارس بروکز آنها را از خانه خارج کرده و به مکانی امن برد . مقامات اعلام کردند که در آن آتش سوزی ، حدود 600 هکتار از بین رفت .


6. کیت وینسلت

این بار صحبت از یک قهرمان مرد نیست ، بلکه زنی قهرمان را معرفی می کنیم . بله او با بدلکاری واقعی در دنیای واقعی ، نام خود را در این لیست به ثبت رساند . در تابستان سال 2011، کِیت مشغول گذراندن تعطیلات با کودکانش در عمارت جزیره ویرجین که متعلق به بیلیونر بریتانیایی ، ریچارد برانسون است ، بود . کِیت ناگهان متوجه شد که اتصالی در برق خانه موجب ایجاد آتش شده است . او پس از آنکه اطمینان حاصل نمود که کودکانش در بیرون از خانه در ایمنی به سر می برند ، به پشت خانه رفت و در حرکتی متهورانه مادر 90 ساله ریچارد برانسون را بغل کرد و به سرعت از عمارت خارج شد . شعله های این آتش سوزی ، کل عمارت را به خاکستر تبدیل کرد . او اظهار داشت که این رویداد به مانند صحنه فیلمبرداری یک فیلم بود ، و شما منتظر کلمه "کات" هستید ؛ کلمه ای که هرگز بیان نشد .


5. تام کروز

تام کروز ، بسیار زیاد با واکنشهای منفی از سوی رسانه های مختلف روبه رو شده است ، امّا او نیز کارهای قهرمانانه زیادی انجام داده است که خیلی مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت . تقریباً یک دهه پیش بود که تام کروز شاهد یک تصادف بود ؛ در این تصادف یک اتومبیل با زنی تصادف کرده و پس از آن از صحنه فرار می کند . تام کروز با اورژانس تماس گرفته و درخواست آمبولانس می کند ؛ سپس و تا رسیدن آمبولانس کنار زن مجروح باقی می ماند . او سپس می فهمد که این زن بیمه نبوده و قادر به پرداخت هزینه های درمان نیست ؛ در نتیجه ستاره فیلم مأموریت غیر ممکن ، با پرداخت هفت هزار دلار ، کل هزینه های درمانی او را پرداخت می کند . کارهای خوب او در این رویداد خلاصه نمی شود ؛ او همچنین دو پسر جوان را از له شدن در میان مردم نجات داد . علاوه بر این ، او هنگامی که با همسر سابقش نیکول کیدمن در تعطیلات به سر می برد ، با درخواست برای کمک به یک کشتی در حال غرق ، خدمه را از خطر مرگ نجات داد .


4. آرنولد شوارتزینگر

این فرماندار و قهرمان بزرگ ، هرگز فراموش نکرد که می تواند از مهارت های خود در زندگی واقعی و برای کمک به دیگران استفاده کند . آرنولد هنگامی که دید مردی در حال غرق شدن است ، به درون آب پرید و او را از مرگ حتمی نجات داد . آن مرد به آرنولد گفت ، هرچه تلاش می کرد تا به ساحل برسد ، نمی توانست . آرنولد کنار مرد باقی ماند ، تا نفسش به حالت عادی برگشته و آرامش خود را به دست آورد .


3. براد پیت

براد پیت ، هنگامی به قهرمان واقعی در زندگی واقعی تبدیل شد که در صحنه فیلمبرداری بود . در آگوست سال 2011، هنگامی که این بازیگر در صحنه فیلمبرداری فیلم جنگ جهانی Z بود ، مشاهده کرد زنی که یکی از بازیگران سیاه لشکر فیلم بود بر روی زمین افتاد . درست در صحنه ای که 700 نفر دیگر صحنه زامبی را بازی می کردند . براد پیت به سرعت به این زن که در اثر افتادن صدمه دیده بود ، کمک کرده و او را از مرگ حتمی نجات داد . بعداً گزارش شد که در این صحنه ، عده زیادی صدمه دیده و دچار کبودی ، و شکستگی استخوان شدند . یکی از این بازیگران سیاه لشکر گفت ، زن در وسط صحنه و بین افراد بر زمین افتاد ، و هیچ کس باور نمی کرد که براد پیت این صحنه را دیده و به کمک آید . این اوّلین بار نیست که این بازیگر چنین اقدامات شجاعانه ای انجام می دهد . در سال 2008 و در جشنواره فیلم ونیز ، او با نجات یکی از طرفدارانش از افتادن در آب ، نام خود را بر سر زبان ها آورد .


2. هریسون فورد

هریسون فورد نه تنها یک بازیگر و تهیه کننده خوب است ، بلکه همچنین انسان فوق العاده ای نیز می باشد . او خانه ای در وایومینگ دارد و مالک یک هلیکوپتر شخصی نیز هست که آن برای عملیات امداد و نجات و با هزینه 1000 دلار به دیگران قرض می دهد . در یک رویداد گزارش شد ، هنگامی که دو زن مشغول پیاده روی در کوه بودند، یکی از آنها بیمار می شود . دوستش او را به دامنه کوه می آورد و منتظر کمک می شود. آنها واقعا نمی دانستند که خلبان هلیکوپتر، خود هریسون فورد با کلاه کابوی می باشد؛ او برای نجات این زن بیمار آمده بود .


1. تی . آی

این خواننده سبک رَپ ، که در اکتبر سال 2010، به خاطر حمل مواد مخدر، دادگاهی شده و اسمش بر سر زبانها آمده بود ، کارهای خوبی نیز انجام داده است . دوست خوب او ، دی . جی رایان کامرون است که در حال کار در ساختمان رادیو بود . در این هنگام او دید که یک مرد آتلانتایی با بیان تهدیداتی ، به دنبال پرتاب خود از ساختمان بوده و قصد خودکشی دارد . کامرون با دوست خود تی . آی تماس گرفت و از او درخواست کمک کرد . تی . آی با وجود آنکه در آن روز مشغله زیادی داشت ، به کمک دوستش شتافت . هنگامیکه به محل ساختمان رسید ، تلاش کرد تا به مرد نزدیک شود ، امّا مأموران اجازه ندادند . به لطف فن آوری ، او سریعاً یک پیام ویدئویی کوتاه ساخت ، که در آن ، او از مرد می خواست که خودکشی نکند و می گفت که تی . آی برای او به اینجا آمده است و اینکه تو آدم خوبی هستی ، و همه چیز درست خواهد شد ... مأموران پلیس این ویدئو را به مرد مذکور نشان دادند . این پیام به مرد امید داده و به او کمک کرد تا از خودکشی منصرف شود . تی . آی بعدها گفت که خداوند به این مرد کمک کرده و او تنها وسیله ای از طرف خداوند بوده است .



تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #13  
قدیمی 12-25-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گزارش تصویری : 12 سکانس برتر فیلم پدرخوانده 2

گزارش تصویری : 12 سکانس برتر فیلم پدرخوانده 2







12- جدایی دو برادر

چند ماه قبلتر از این ملاقات ، "فریدو" به "مایکل" و نقشه قتل "راث" خیانت کرده بود ، در زمان حکومت "دون ویتو" خانواده بر همه چیز ارجعیت داشت اما مایکل قدرتش را به فریدو که برادر بزرگتر خود بود ترجیح داد ، و او را طرد کرد . (این سکانس یک ایجاز به تمام عیار است ، به جرأت می توان گفت : یکی از مهمترین دلایل ماندگاری پدرخوانده 2 همین تیره شدن ارتباط "فریدو" و "مایکل" بود) .






11- خانواده در زمان مایکل

انتهای "پدرخوانده یک" را به یاد دارید؟ جایی که مایکل همسرش را از دخالت در کار خود منع و درب را به روی او بست ، حالا در این سکانس با بسته شدن درب "کی" (همسر مایکل) از خانواده هم کنار گذاشته می شود . (نگاه معنی دار دو کاراکتر در این سکانس ، موجب هرچه سطحی تر شدن ارتباط بین آن دو در نزد مخاطب می شود) .






10- آغاز دون ویتو

گویا "دون ویتو کورلئونه" از همین ملاقات جایگاه خود را میان مردم پیدا می کند ، (مردک لجوج و پر چانه ای که از ترس زیادش لحن محاورانه خود را کنار گذاشته ، آمده است تا با عذرخواهی از محضر "دون" مورد رحمت وی قرار گیرد) . کمدی این سکانس بیشتر از هر سکانس دیگری در سه گانه پدرخوانده است .







9- تابلوی نقاشی


این همان سکانسی است که منتقدان به "تابلوی نقاشی" تشبیه اش می کنند ، جایی که فریدو بی خبر از همه چیز و همه کس ، سعی دارد برای برادر زاده خود ماهی صید کند ، اما پشت هر تابلوی نقاشی رازی نهفته است (بله ، فریدو به دست مایکل کشته می شود تا معصومیت له شده در برابر قدرت خود نمایی کند) .








8- گذری در گذشته

ساعت دوازده هر روز ظهر، و هر شب ، هشت ؛ این میز پذیرای خانواده ای گرم بود ، از تام و فریدو گرفته تا شوخی های بی محتوای سانی ، تولد پدر است ، برای همین جشن حقیرانه گرفتند تا قطره ای از دریای بی کران محبت پدر را جبران کنند . (مایکل هم هست ، اما او نشان داد که پای بند به این میز نیست) (این سکانس مملو از زیبایی های بصری است که در تیرگی بیش از حد پایان "پدرخوانده دو" نیازهای بیننده را بر طرف می کند) .








7- اعتماد خالصانه فریدو


دو برادر همدیگر را در آغوش می گیرند و گویا "فریدو" مورد رحمت "مایکل" قرار گرفته .

اما اینطور نیست ، بلکه مایکل در ذهنش نقشه به قتل رساندن فریدو را می کشد ؛ و فریدو به بخشنده بودن برادر کوچکترش افتخار می کند (تکان دهنده بودن این لحظه در پایان فیلم نمایان می شود)









6- انتقام


بیننده از ابتدای این سکانس که تصویری لانگ از منزل قاتل پدر ویتو است ، با خود اتفاقات ابتدای داستان را مرور می کند ، و مرگی هرچه فجیع تر را برای صاحب منزل متصور می شود . (کوپولا این را می دانست ، برای همین هم روند سکانس را کش داد و هر چقدر توانست دیالوگ های بی ربط اضافه کرد ، تا مخاطب به اوج اضطراب برسد) . به واقع باید سر تعظیم به هوشمندی این فیلمساز فرود آورد .









5- تثبیت قدرت اسلحه


به احتمال زیاد این اولین و آخرین لحظه ای بود که "دون ویتو" خود به شخصه مرتکب به مرگ یک نفر شد ، مردی که از ابتدای ورودش به داستان مورد تنفر بیننده قرار می گیرد ، (تاریخ سینما مدیون این سکانس است ، سکانسی که با مسیح و پیروانش شروع می شود و از روی بامها تا به انتها ، پن و سکون معنا داری دارد) .









4- گذران زندگی


زوم فوروارد آرام دوربین از مدی لانگ مایکل تا کلوزآپ صورتش ، فقط و فقط یک معنی دارد و آن بی رحمی زمان است ، (البته تکان نخوردن مایکل از صندلی هم خود به معنی پای بر جا بودن قدرت اوست) .









3- شام آخر


مطمئناً بیننده در زمان نمایش این سکانس نمی فهمد که چگونه گذشت ، و قطعاً منتقدان و تحلیل گران سینما هم محو داستان می شوند (این سکانسی است که مایکل متوجه می شود "کی" به او پشت و پسرشان را بدون اطلاع سقط کرده است ، چرا که نمی خواسته انسانی مانند مایکل را به دنیا بیاورد) ، دعواهای اساسی در تاریخ سینما کم نیست اما این یکی از بهترین آنهاست .









2- برای رسیدن به خواسته هایمان باید همه چیز را زیر پا گذاریم


این صحنه ی معناداری است که در اواسط فیلم با آن رو به رو می شوم ، در زمان سفر مایکل به هاوانا ، شورشیانی در این شهر بودند که حتی برای رسیدن به خواسته هایشان انتحاری عمل می کردند . مایکل این صحنه را می دید و فکر کرد که او هم برای رسیدن به خواسته هایش باید از عزیزترین ها عبور کند (به واقع تمام داستان در همین سکانس خلاصه شده ، و تغییر رویه ی مایکل ارتباط مستقیمی با این صحنه دارد) .









1- انزجار


مایکل در میان سوز و سرمای زمستانی بعد از مدتها به خانه باز می گردد و در انزجاری غیر قابل وصف ، تنهایی را برای لحظاتی حس می کند ، می بیند که کادوی تولد پسرش بدون توجه وی در کنار باغ رها شده است ، پنجره های اتاقشان شکسته و خبری هم از خدم و حشم نیست ، همه اینها را می بیند اما غرور به او اجازه بازگشت را نمی دهد .

منجلابی که خود خواسته است ، پایان ندارد .









منبع : naghdefarsi.com
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #14  
قدیمی 12-26-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض به یادماندنی‌ترین مرگ‌های سینما!

به یادماندنی ‌ترین مرگ‌های سینما!






"به‌یادماندنی‌ترین مرگ‌های سینما" عنوان یادداشتی است كه در شماره 24 هفته ‌نامه نگاه به چاپ رسیده است .

در این مطلب به قلم کیوان کثیریان می‌خوانیم :

نمی‌دانم عنوان این مطلب را چه می‌شود گذاشت ؛ مروری بر مهمترین مرگ‌های سینمایی یا یادآوری سینمایی‌ترین مرگها . هرچه هست دلم می‌خواهد بی‌آنکه خیلی به منابع رجوع کنم و فهرست کامل و دقیقی از هزاران مرگ مهم روی پرده نقره‌ای را بنویسم ، با رجوع به حافظه‌ام تعدادی از مرگ‌های سینما را که هر کدام به دلیلی در ذهنم ثبت شده یادآوری کنم که در واقع می شود به یادماندنی‌ترین مرگ‌های سینمایی برای من . تأکیدم روی فیلمهای خارجی هیچ معنای به خصوصی ندارد و "همین‌جوری" است! ضمن آنکه ممکن است موارد مهمی را از قلم انداخته باشم که خب حتماً همین‌طور است ، ولی طبیعتاً قرار بوده که به حافظه‌ام رجوع کنم و شاید بعضی از آن موارد مهم ، برای من کمتر به یادماندنی بوده‌اند یا حافظه نه چندان خوب من تا همین حد یاری کرده است . اساساً هم بنا ندارم وارد تحلیل و فلسفه بافی شوم و غرض ، تنها یادآوری لحظاتی برای خودم و شماست از فیلم‌هایی که احتمالاً اکثرمان دوستشان داریم .

اولین و مهمترین مرگی که در خاطرم مانده مرگ چارلز فاستر کین است در "همشهری کین" هنگامیکه از اوج شهرت و قدرت به زیر افتاده و پس از دقایقی آشفتگی و شوریدگی ، با گوی بلورینی در دست آخرین کلمه زندگی خود - نام سورتمه دوران کودکی‌اش - را با حسرتی ابدی بر زبان می‌آورد "رزباد"

مرگ جذاب دن کورلئونه در "پدرخوانده" آن هنگام که از سوءقصدها جان سالم به در می‌برد و خود را بازنشسته می‌کند اما در باغچه پشتی خانه مشغول بازی با نوه‌اش به ساده‌ ترین شکل ، زندگی را ترک می‌گوید بی‌آنکه فرصت کند کلامی بر زبان آورد . او که به پیچیده‌ترین شکل ممکن زندگی کرد و با پیچیده‌ترین شیوه‌ها بر آدمها حکم راند و با انواع و اقسام روشها آدم کشت .

مرگ هولناک و زودهنگام ماریون در حمام هم از آن مرگ‌هایی است که خوب به یاد می ‌ماند . ضربات چاقوی نورمن بیتس که بی محابا فرود می‌آید و تقلای ماریون و دست او که در هوا سرگردان است پرده حمام را می‌گیرد و از جا می‌کند و خونی که راه به چاهک حمام می‌برد ، در نماهایی به غایت کوتاه و سریع به همراه موسیقی برنارد هرمن که نفس را در سینه حبس می‌کند ، نفس‌گیرترین مرگ سینما را در "روانی" هیچکاک رقم می‌زند .

"تلما و لوییز" این شورشی‌های فراری دوست‌داشتنی بعد از تعقیب و گریزهای جانانه به محاصره پلیس درمی‌آیند و آنجاست که مرگشان را خود انتخاب می‌کنند و تن به دستگیری نمی‌دهند . ماشینشان را به سوی دره می‌رانند و مرگشان شکل پرواز و رهایی به خود می‌گیرد و خیال همه را راحت می‌کند .

شبیه این راحت شدن را در "بانی و کلاید" هم می‌شود دید . دو دزد دوست‌داشتنی و سرخوش که انگار مال این دنیا نیستند و لذت یاغی‌گریشان را می‌شود درک کرد ، آنقدر پیش می‌روند که به مرگی حماسی از پا در آیند و گلوله‌ها تنشان را سوراخ سوراخ کند . حرکت آهسته مرگ این دو به رقصی می‌ماند که حس مرگی خودخواسته و رهاییشان از بند زندگی را بیش از هر چیز دیگر منتقل می‌کند .

حیف است در این فهرست از "مخمصه" مایکل مان یادی نکنم و مرگ باصلابت رابرت دنیرو . دوئلی نفس‌گیر میان او و آل پاچینو که در تمام طول فیلم جریان دارد به سکانس پایانی رسیده است . دزد باهوش - نیل - و پلیس کارکشته - وینسنت هانا - از زورآزمایی باهم لذت می‌برند و دست آخر این پلیس است که حریف را با شلیک گلوله از پا می‌اندازد ، در حالیکه نگاهش به حریف مغلوب - که مرگی توأم با رضایت و آرامش نصیبش شده - سرشار از احترام و ستایش است .

اما آنچه به عنوان ترسناک ‌ترین مرگ‌ها در ذهنم نقش بسته مجموعه مرگ‌های "طالع نحس" است . در این فیلم مرگ به عنوان یک سرنوشت محتوم و البته غیر قابل کنترل ، از زمین و آسمان وحشیانه می‌تازد و از هرجا که فکرش را نمی‌شود کرد سر و کله‌اش پیدا می‌شود و بیرحمانه قربانی می‌گیرد ، هیچ راهی برای فرار باقی نمی‌گذارد و آخرش هم خود را در برق چشمان هولناک دمیان به رخ می‌کشد .

غافلگیرکننده ‌ترین مرگ را در فیلم "ملاقات با جو بلک" دیده‌ام . تصادف ناگهانی براد پیت با دو اتومبیل آن هم در لحظاتی رمانتیک ، بسیار دردناک و حسرت ‌بار است . در شرایطی که سوی نگاه عاشق به سمت معشوق است و دختر که لحظه‌ای پیش سرش را برگردانده و از پیچ پیاده رو رد شده ، حتی مرگ فاجعه‌بار عاشق را نمی‌بیند . جو بلک در هیأت مرگ به دنیا باز می‌گردد که پدر دختر را با خود به آن دنیا ببرد ، اما تجربه عاشقی را هم ادامه می‌دهد اما دیگر برای تجربه‌های زمینی دیر شده است .

مرگ خودخواسته ویرجینیا وولف در "ساعت‌ها" هم از آن مواردی است که سخت از یاد آدم می‌رود . نویسنده نابغه و شوریده ، جیب‌هایش را پُر از سنگ می‌کند و روی کف رودخانه قدم می‌زند تا از نظر پنهان می‌شود . مرگ وولف با نام خود او مشهور شد ؛ خودکشی وولفی .

"پرندگان" هیچکاک هم یکی دو مرگ به یادماندنی دارد . مرگ در این فیلم به واسطه پرندگان مهاجم که آدم‌ها را به محاصره‌ای دهشتناک و گریزناپذیر کشانده‌اند ظاهر می‌شود . مرگ دلخراش خانم معلم (سوزان پله شت) خوب به یادم مانده ولی همیشه وقتی به "پرندگان" فکر می‌کنم چهره مردی جلوی چشمم می‌آید که احتمالاً لحظاتی بعد می‌میرد! وقتی پرندگان به شهر حمله می‌کنند و ملانی (تیپی هدرن) در باجه تلفن گیر افتاده و شاهد این حمله وحشیانه است ، مردی به ناگاه با صورتی خونین و مالین از بیرون باجه با ملانی رخ به رخ می‌شود و او را به اوج وحشت می‌رساند .

مرگ "موشت" در فیلم روبر برسون هم به یاد ماندنی است . دخترکی نوجوان که از عالم و آدم نارو می‌خورد و صدمه می‌بیند ، به مرز دشمنی با جامعه اطرافش می‌رسد و راهی جز تصمیم به خودکشی برایش باقی نمی‌ماند . او بر فراز تپه کوچکی منتهی به یک رودخانه دراز می‌کشد و خود را قِل می‌دهد . پس از یکی دو تلاش ناموفق سرانجام موشت غلت می‌خورد و صدای کوتاه افتادن چیزی در آب می‌گوید که او در اعماق رودخانه آرام گرفته است .

اما پررنگ‌ ترین و مسالمت‌آمیزترین حضور مرگ در کنار انسان را در "عزیمت" (دیپارچر- 2008– ژاپن) دید . فکرش را نمی‌کنید تزیین و آراستن مردگان برای مراسم تدفین تا این اندازه دیدنی و اثرگذار باشد .

اما بی ‌شک یکی از آرامترین و شادترین مرگ‌های سینما را اخیراً در فیلم تازه "بیقرار" گاس ون سنت دیدم . دختری بیمار که سه ماه بیشتر وقت برای زندگی ندارد ، آنقدر مرگ را باور کرده که تلاش می‌کند تنها به زندگی بیندیشد و تک تک لحظه‌های زنده بودن را پاس بدارد .


اما برخی از به یادماندنی ترین مرگ‌هایی که به خاطر دارم در فیلمهای ایرانی اتفاق افتاده است .

مرگ مهتاب و همراهانش در "مسافران" و بازگشت شکوهمندشان با آینه موروثی ، مرگ حماسی و قهرمانانه سعید در از "کرخه تا راین" ، مرگ فرمان به تیغ نامرادی خنجری از پشت سر در "قیصر" ، مرگ رحیم آب منگل زیر دوش حمام نواب توسط قیصر، مرگ زیبای محمد رضا سعدی (مشایخی) با "یک بوس کوچولو ، مرگ خود خواسته و شجاعانه سید و قدرت در "گوزن‌ها" ، مرگ فداکارانه نوری روی پلکان دادگاه برای نجات جان دانیال یهودی در "سرب" ، مرگ مظلومانه عباس "آژانس شیشه‌ای" در آغوش حاج کاظم ، مرگ عاشقانه داش آکل زخمی از فرط عشق مرجان ، مرگ پررمز و راز الی در "درباره الی" ، مرگ مجید "سوته‌دلان" در آستانه رسیدن به امامزاده داوود ، مرگ تکان‌دهنده و البته حیات‌بخش دخترک "یکی می‌خواد باهات حرف بزنه" در حادثه تصادف ، مرگ خونین و تطهیرکننده دکتر سپیدبخت در "خانه‌ای روی آب" ، مرگ ساده گاو مشدی حسن که به فاجعه‌ای بَدَل می‌شود ، مرگ باشکوه و آرام مادر در "مادر"، مرگ همزمان و معصومانه دکتر سعید و همسرش لطیفه کنار هم در"بازمانده" و دهها مورد دیگر که می‌شود یادآوری کرد .

و چه لحظات شیرینی بود وقتی دریافتیم مرگ پیش پای پسرک نابینای "رنگ خدا" زانو زد ، دست از سر حمید هامون برداشت و دکتر عالم "خیلی دور خیلی نزدیک" را به باور رساند.


منبع : isna.ir
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #15  
قدیمی 12-26-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 10 زوج افسانه ای هالیوود بر پرده سینماها (+عکس)

10 زوج افسانه ای هالیوود بر پرده سینماها (+عکس)




در این متن زوج های سینمایی را معرفی خواهیم کرد که چشمهای ما را بر پرده های سینما به خود جلب کردند . از بوگی و اینگرید گرفته تا پاتیل و پینتو .






داگلاس فِیربانکز و ماری پیکفورد - رام کردن زن سرکش - 1929

این زوج هالیوودی که ستاره فیلمهای صامت بودند ، زن و شوهر واقعی بودند . و نماد دو روح در یک جسم را به نمایش در آوردند . پیکفورد در دهه های 1930 و 1940 در هالیوود کار می کرد .






کلارک گابل و ویوین لی - بر باد رفته - 1939

فیلمی کلاسیک است که در آن زنی ماهر و مردی رند ، عشقی آشفته را در جنوب آمریکا و در طول جنگ داخلی این کشور و بازسازی پس از آن ، در کنار یکدیگر تجربه می کنند . تصویر گابل از رت باتلِر ، عاشقانه ترین و کاریزماتیک ترین شخصیتی است که تا کنون در فیلمها به نمایش در آمده است . استیل گابل با موهای پَر کلاغی و نگاه آتشین ویوین ، معصومانه و لغزش ناپذیر است .







همفری بوگارت و اینگرید برگمان - کازابلانکا - 1942

تمام بازیگران این فیلم فوق العاده و افسانه ای هستند . امّا این ریک (بوگارت) و ایلسا (بیگمان) هستند که فیلم را کنار هم قرار می دهند . بازی بی نقص و فوق العاده این دو ، در نگاه بسیاری از بهترین بازیهای این دو بازیگر محسوب می شود ، و رابطه عاشقانه میان آنها پرده سینما را به پرواز در می آورد .







جورج پپارد و آدری هپبورن - صبحانه در تیفانی - 1961

آدری در این فیلم نقش یک روستایی را بازی می کرد که به بالای شهر رفته بود ؛ جرج نیز مردی بلوند و بلند قامت و جذاب بود که وارث ثروت زیادی شده بود . عشقی لذّت بخش میان این دو وجود داشت . با لباسهایی گران بها در شهر می گشتند ، در کتابخانه ها یادداشت بر جای می گذاشتند ، و در کافه های شهر نوشیدنی سفارش می دادند . هنگامیکه جورج در عقب ماشین از آدری خواستگاری می کند ؛ آدری در پاسخ می گوید : خب چی؟ جرج گفت : من عاشقت هستم .







وودی آلن و دیان کیتون - آنی هال - 1977

این فیلم که جایزه اسکار را نیز از آن ِ خود کرده است ، مبتنی بر عشق پژمرده شده از زندگی واقعی ستارگان فیلم ساخته شده است . این فیلم رابطه آنی (کیتون) را با پسری به تصویر می کشد که جمله او در این فیلم بسیار معروف گشته است : "شما ، شما مانند نیویورک ، یهودی ، جناح چپ ، لیبرال ، عقلانی ، غرب پارک مرکزی ، دانشگاه براندیس ، اردوهای تابستانی سوسیالیست ، و پدری با طراحی های بین شاون می باشید ؛ درسته؟"







ریچارد گر و جولیا رابرتز - زن زیبا - 1990

یک دختر زیبا با مردی فوق العاده دیدار می کند - کفشهای پاشنه بلند او به عنوان پادزهری برای شخصیت جدّی این مرد تبدیل می شود . ارتباط این زوج سینمایی واقعاً شگفت انگیز و مقاومت ناپذیر است . آنها در فیلم عروس فراری در سال 1999، بار دیگر کنار هم آمدند ؛ امّا هیچ کس بار اول را فراموش نمی کند .







پاتریک سوایز و دِمی مور - روح - 1990

فیلم روح که سبب شد تا هزاران چرخ سفالگری خریداری شوند ، رابطه فراطبیعی میان این زوج را به تصویر کشیده است که بر فضا ، زمان ، آداب و رسوم اجتماعی درباره مُرده گرایی غلبه می کند . آیا عشق واقعی شما می تواند از کشوری ناشناخته عبور کند و به معشوق برسد؟ با کمک ووپی گولدبِرگ ، هر چیزی امکان پذیر است .







لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلیت - تایتانیک - 1997

جیمز کامرون در این فیلم سه ساعته که سرشار از لحظات شادی است و با فاجعه ای به پایان می رسد ، در بطن خود داستانی درباره عشق ساخته است : جک و رُز در دماغه کشتی و در مسیر اقیانوس به یکدیگر می پیوندند و پرواز می کنند . تصاویر عاشقانه ای که در بسیاری از فیلمها نشان داده می شود .






رایان گاسلینگ و راشِل مک آدامز - دفتر یادداشت - 2004

عشق این دو به یکدیگر که در طول فیلم شکوفا شده و به اوج می رسد و برای سالها ادامه می یابد ، بینندگان را به وجد می آورد .






دیو پاتیل و فریدا پینتو - میلیونر زاغه نشین - 2008

دو جوان زاغه نشین همدیگر را دیده و در نگاه اول عاشق می شوند - امّا زندگی سراسر ظلم و ستم در بمبئی مدرن ، آنها را از یکدیگر جدا می سازد . خوشبختانه ، فرصتی به جوان قهرمان قصه ما به وجود می آید تا میلیونر شود . شما می توانید شاهد عشقی کامل و مدرن در این فیلم باشید .


تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #16  
قدیمی 12-26-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 10 گلوله‌ به یادماندنی سینما

10 گلوله‌ به یادماندنی سینما




مجلات و سایت‌های سینمایی برای لیست‌های بهترین ده تای خود موضوعات مختلفی را انتخاب می‌کنند ، از بهترین نماهای درشت گرفته تا حتی بهترین عینک دودی‌ها . اما اینبار IFC به سراغ موضوعی خاص و جذاب رفته است : به یاد ماندنی ‌ترین گلوله‌های سینما . گلوله ، شلیک و قتل بخش جذاب و جدانشدنی سینمای گنگستری ، جنایی ، جنگی و حتی علمی تخیلی است . اما برخی از گلوله‌ها و شلیک هاست که بیشتر در خاطر مخاطب باقی می‌ماند . در بین این انتخابها فیلم‌های درخشانی همچون باشگاه مشت زنی ، پالپ فیکشن ، فارگو و پدرخوانده وجود دارد و برخی گلوله‌ها هم که از لیستش جامانده است .


ماتریکس (۱۹۹۹) - زمان گلوله

نمی‌شود مطلبی درباره شلیک‌ها و گلوله‌های به یادماندنی سینما باشد و در آن حرفی از ماتریکس نزد . فیلمی که اصطلاح زمان گلوله را وارد فرهنگ زبان عمومی مردم کرد . شاید برخی از جلوه‌های ویژه‌ی فیلم واچوفسکی بعد از گذشت ۱۳ سال دیگر آنچنان خاص به نظر نرسد ، اما هنوز سکانسی که در آن نیو (کیانو ریوز) در مقابل شلیک یکی از مأمور‌ها جاخالی می‌دهد دیدنی است . یک صحنه ابر قهرمانه بی‌نظیر و همچنین گلوله‌های به یاد ماندنی .






بازگشت سوپر من (۲۰۰۶) - گلوله در مقابل چشم سوپر من

وقتی سال ۱۹۷۸ در فیلم سوپرمن توانسته‌اند با جلوه‌های ویژه ساختمان‌های بلند را از جایی به جای دیگر پرت کنند ؛ حتماً در سال ۲۰۰۶ برایان سینگر باید بتواند قدرت سوپرنت را با جلوه‌ای خاص نمایش دهد . تیر بار کردن سوپر من به کنار ولی شلیک نهایی به چشم سوپرمن و له شدن گلوله لحظه هیجان انگیز این قسمت سوپر من بود .






باشگاه مشت زنی (۱۹۹۹) - کشتن تایلر دردن!

شلیک نهایی راوی (ادوار نورتون) برای خلاصی از دست تایلر دردن در انتهای فیلم باشگاه مشت زنی هم از بهترین شلیک‌ها است . اجرای این صحنه هم بسیار قابل توجه است .






داستان عامه پسند (۱۹۹۴) - حتما ماروین نظری داره!

«اوه ، مرد! من تو صورت ماروین شلیک کردم» این عکس العمل وینست وگا (جان تراولتا) به شلیک «اتفاقی» به صورت ماروین است ، وقتی که برمی گردد تا نظر ماروین را در مورد آنچه که جولز (ال جکسون) «دخالت خدا» می‌داند ، بپرسد . دیالوگ و عکس العمل‌های جولز و وگا بعد از این اتفاق ، این لحظه‌ی پر خون را به یکی از جالب ‌ترین لحظه فیلم تبدیل کرده است . حوادث ناشی از این شلیک در خانه جیمی هم که جای خود را دارد!






فارگو (۱۹۹۶) - «اوووه . جیز...»

اتفاقات در فیلم بی ‌نظیر برادران نابغه از بد به بد‌تر سیر می‌کند و اعتماد به نفس بالای «وید» (هارو پرسنل) هم وضعیت را بهتر که نه بلکه بد‌تر می‌کند . او فکر می‌کند با مقاومت مقابل کارل (استیو بوشمی) می‌تواند دختر دزدیده شده‌اش را نجات دهد . نتیجه‌اش می‌شود شلیک به قفسه سینه‌اش (و خارج شدن پنبه از محل اصابت گلوله به کاپشن- اوه، برادان کوئن!) شلیک پیرمرد به صورت کارل هم فایده‌ای برایش ندارد جز چند گلوله برای خلاصی!






پدرخوانده (۱۹۷۲) - سانی در عوارضی!

یکی از شاخص ‌ترین صحنه‌های مرگ تاریخ سینما ترور «سانی کورلئونه» در فیلم پدرخوانده است . با اینکه با توجه به سیر اتفاقات فیلم قتل سانی خیلی هم تعجب برانگیز نیست اما روش پر خشونت کشه شدن او او هنوز قدرت لازم را برای شوکه کردن تماشاگر دارد . جالب اینجاست که حتی بعد از آنکه انبوهی از گلوله‌ها را بر بدن او خالی می‌کنند یکی از آن‌ها به همین راضی نمی‌شود و ضربه‌ای به صورت او هم می‌زند! خدای من!






پلیس آهنی (۱۹۸۷) - فقط یه اشکال کوچیک!

حس شوخ طبعی «پل ورهوفن» در فیلم پلیس آهنی با تمام نیرو! در معرفی‌ای دی ۲۰۹ ظاهر می‌شود . ربات عظیم الجثه‌ای که که تنها یک ایراد کوچک پیدا می‌کند و نتیجه‌اش تکه تکه شدن آقای کینی بیچاره است . عکس العملها بعد از این اتفاق هم جالب و شوخ طبعانه است : «خب یه روز عادیه دیگه تو دفتر!»






رفتگان (۲۰۰۶) - «پایین آمدن با آسانسور»

آنهایی که روابط جهنمی ، نسخه هنگ کونگی که فیلم رفتگان بازسازی آن است ، را دیده بودند می‌دانستند که قرار است چه بلایی سر لئو بیاید ، اما حقیقتش خیلی از آمریکایی‌ها روابط جهنمی را ندیده‌اند . تشکر ویژه از اسکورسیزی که این سکانس را در نسخه آمریکایی نگه داشت و همچنین تشکر از وای کونگ لائو که قهرمان فیلمشان را به طور ناگهانی و بدون مقدمه چینی از قصه خارج کردند . در هر صورت این صحنه مخاطب را شدیداً میخکوب می‌کند .






سه شاه (۱۹۹۹) - زخم گلوله

سه شاه داستان «جوج کلونی» ، «مارک والبرگ» و «اسپایک جوینز» است که در دوران اولین جنگ خلیج فارس به دنبال گنج طلایی مخفی می‌روند . در صحنه‌ی جالبی از فیلم جورج کلونی چگونگی صدمه زدن گلوله به بدن را تشریح می‌کند .






کلاغ (۱۹۹۴) - روشنش کن!

«امشب شب شیطانه ، تعطیلی مورد علاقه من!» در شهر دیتوریت ۳۰ اکتبر را اینگونه جشن می‌گیرند . قصه این گلوله با بقیه متفاوت است . T-bird و گروهش شب قبل هالووین را با خوردن گلوله و قورت دادن آن با نوشیدنی می‌گذرانند .







منبع : caffecinema.com
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #17  
قدیمی 12-28-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض بر‌ترین سکانسهایی که از بداهه‌ پردازی سر صحنه جان گرفتند!

بر‌ترین سکانسهایی که از بداهه‌ پردازی سر صحنه جان گرفتند!





واقعیت این است كه حتی یک فیلمنامه كامل هم نمی ‌تواند همه جزئیات فیلم را در بر بگیرد. خیلی از صحنه‌ها هستند كه درست موقع فیلمبرداری شكل می‌گیرند. این بداهه‌ پردازی می‌تواند توسط بازیگر یا كارگردان یا هركدام از دیگر عوامل صحنه انجام شود . گاهی همین بداهه ‌پردازی‌ در دیالوگ‌ها یا حتی حركات تبدیل به بهترین سكانس‌های فیلم می‌شود . نگاهی می‌اندازیم به برخی دیالوگ‌ها و صحنه‌های مهم و جذاب فیلمها كه در فیلمنامه نیامده بودند و به صورت بداهه سر صحنه فیلم شكل گرفته‌اند .


سرآغاز (كریستوفر نولان- 2010)



دیالوگ بداهه : «تو نباید از دیدن رؤیاهای بزرگتر بترسی بچه جون .»
این حرفی است كه ایمز با بازی تام هاردی در حالی به آرتور كه نقش‌اش را جوزف گوردون لویت بازی می‌كند، می‌زند كه او را روی شانه‌هایش انداخته و از جلوی رگبار گلوله دشمن دور می‌كند .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : در نسخه اصلی فیلمنامه این كلمه آخر «بچه جون» وجود نداشت . هاردی اعتراف می‌كند كه ناخودآگاه موقع گفتن دیالوگ این كلمه از دهانش بیرون پریده است و خب كاملا با صحنه جور در می‌آمده درنتیجه این سكانس را با همین كلمه اضافه حفظ كردند . چون بار طنزی هم به دیالوگ اضافه می‌كرد .


خماری (تاد فیلیپس- 2009)




سكانس بداهه : زاک گالیفیانیكیس كاری می‌كند كه نوزادی كه همراهش است ، بدون كلام كارهای بامزه‌ای انجام بدهد .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : خب قطعاً این سكانس چیزی نبود كه بشود آن را از پیش نوشت. خود گالیفیانیكیس می‌گوید : «تنها چیزی كه اصلاً به ذهن من خطور نمی‌ كرد داشتن یک بچه بود . درنتیجه با یک عروسک تمرینات را شروع كردم و نه یک نوزاد واقعی . و این سكانس هم این‌ طوری اتفاق افتاد كه من گفتم : تاد ببین من چه كار می‌كنم؟ و شروع به بازی با آن عروسک كردم.» تاد هم بلافاصله گفت :«عالی است . همین را در فیلم می‌گذاریم.»
«خماری» یكی از بهترین كمدی‌های آن سال شد و بازی گالیفیانیكیس در نقش اول بسیار مورد تمجید قرار گرفت .


جان مالكوویچ بودن(اسپایک جونز- 1999)




دیالوگ بداهه : «هی ، مالكوویچ سریع‌تر فكر كن!» این را مرد جوانی در حالی می‌گوید كه سرش را از شیشه ماشین در حال حركت بیرون آورده و به سمت بازیگر یاغی آشغال پرت می‌كند .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : این دیالوگ كه حالا تبدیل به یكی از مهم‌ترین دیالوگ‌های خطی فیلم شده است ، نتیجه یک شور و اشتیاق اضافه از طرف سیاهی لشگری بود كه در ابتدا فقط قرار بود حین عبور از كنار بازیگر معروف چیزی به طرف او پرتاب كند ولی اون آنقدر هیجان ‌زده شد كه این دیالوگ را هم در حین پرتاب به حرف‌هایش اضافه كرد .


مارس حمله می‌كند( تیم برتون- 1996)




سكانس بداهه : فرانک ولكر ، بازیگر صداپیشه فیلم روی كاراكترهای مریخی صدا می‌گذارد . آنها به زبانی با هم صحبت می‌كنند كه خیلی خاص است . این مهاجمان به كره زمین در حقیقت به جای حرف زدن زوزه می‌ كشند .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : در حقیقت هیچ دیالوگی برای این سكانس نوشته نشده بود . قرار نبود كه مریخی‌ها حرف بزنند كه این به آن معنی است كه تمام حرف‌هایی كه ولكر به جای مریخی‌ها می‌زند ، در اصل بداهه‌ پردازی خودش بوده است .


ترمیناتور 2: روز قضاوت (جیمز كامرون- 1991)




دیالوگ بداهه : «من به تعطیلات نیاز دارم .» این حرفی است كه T800 یعنی همان ترمیناتوری كه آرنولد شوارتزنگر نقش‌اش را بازی می‌كند در حالی كه كاملا خراب و نابود شده ، می‌گوید .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : بر طبق مستندی كه در دی‌ وی‌ دی فیلم وجود دارد و جیمز كامرون درباره وقایع پشت صحنه فیلم حرف زده است ، آرنولد خودش موقع خواندن فیلمنامه این دیالوگ به ذهنش رسیده است . وقتی به این سكانس رسیده كه ترمیناتور خسته و نابود شده است، به ذهنش می‌رسد كه این مرد واقعا به تعطیلات نیاز دارد. به هر حال «ترمیناتور» بیشتر از جیمز كامرون حتی مرهون حضور آرنولد شوارتزنگر است .


صبح‌ بخیر ویتنام (بری لوینسون- 1987)




دیالوگ بداهه : «صبح بخیر ویتنام! صبح بخیر سربازان! یادتان باشد كه دوشنبه روز مالاریاست . درست است . قرص‌هایتان را بخورید .» اینها حرف‌هایی است كه رابی ویلیامز در نقش یک مجری برنامه‌های رادیویی در این صحنه به صورت بداهه می‌گوید .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : تقریباً هیچ ‌كدام از كلمات این دیالوگ در نسخه اصلی این فیلم تند و تیز علیه جنگ ویتنام وجود نداشت . هر چه كه از رادیو پخش می‌شد درواقع حرف‌های خود رابین ویلیامز است . باید اعتراف كرد كه تراوشات ذهنی این كمدین معروف و طعنه‌های تند و تیزش یكی از عواملی است كه باعث شده فیلم لوینسون اینقدر در مجامع سینمایی و بین سینمادوستان تحویل گرفته شود .


داستان فیلادلفیا(جورج كیوكر- 1940)




سكانس بداهه : حتی خود جیمز استوارت ، بازیگر مقابل كری گرانت هم متعجب می‌شود وقتی او در صحنه‌ای كه روبه‌ روی هم نشسته‌اند و مشغول خوردن هستند ، بداهه‌ پردازی می‌كند . در حقیقت بداهه ‌پردازی گرانت خیلی هم از قصد نبوده است . او یک دفعه سكسكه می‌كند و بعدش مجبور می‌شود كه عذرخواهی كند! بعد خود گرانت هم از این اتفاق زیر خنده می‌زند .

چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : متأسفانه در نسخه اصلی فیلمنامه هیچ سكسكه‌ای وجود نداشت پس اعتبار كل این صحنه مرهون كری گرانت است . البته از فیلمی كه دو ستاره‌اش كری گرانت و جیمز استوارت باشند ، باید توقع بداهه‌های بیشتری را هم داشت . آنها فقط ستاره سینما نبودند ، آنها خود سینما بودند .


جنگجویان(والتر هیل- 1979)




دیالوگ بداهه : «جنگجویان! بیرون بیایید تا بازی كنیم.» این صدای فریاد لوتر با بازی دیوید پاتریک كلی است .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : كلی این دیالوگ را از خودش گفت . در حقیقت او هنگام بازی این سكانس یاد جمله‌ای افتاد كه همیشه همسایه ‌شان خطاب به او فریاد می‌ زد و همان را هم در فیلم آورد . جنگجویان داستان گروه‌های متفاوتی است كه در شهر نیویورک آشوب‌زده به هم حمله می‌كنند و شهر را به ویرانی می‌كشانند . فیلم هیل چندان اثر مطرحی در تاریخ سینما نیست اما این سكانس آن برای سینمادوستان تبدیل به كالت شده است .


50-50 (جاناتان لوین- 2011)



سكانس بداهه : جوزف گوردون لویت ، كه از سرطان رنج می ‌برد ریش‌تراش برقی را برمی‌دارد تا قبل از شیمی درمانی همه موهای سر و صورتش را بتراشد .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : ست روگن ، بازیگر مقابل گوردون لویت كه نقش رفیق او را در فیلم بازی می‌كند ، گفته كه در اصل فیلمنامه هیچ سكانسی نبود كه در آن قرار باشد گوردون لویت موهایش را بزند . این ایده درست سر فیلمبرداری به ذهن لویت رسید . آنها این سكانس را در همان برداشت اول گرفتند به همین خاطر هم قیافه ست روگن در این سكانس كاملا شوكه و وحشت‌زده است .
«50-50» به دلیل همین بداهه ‌پردازی‌ها تبدیل به یک فیلم به شدت انسانی و قابل باور شده است كه همذات ‌پنداری تماشاگر را برمی‌انگیزد .


مرد سوم(كارول رید - 1949)




دیالوگ بداهه : احتمالاً كمتر كسی فكر می‌كند كه در این فیلم دقیق و ظریف رید كه به عنوان یكی از اصول تاریخ سینما تدریس می‌شود ، سكانسی خارج از فیلمنامه وجود داشته باشد اما این اتفاق افتاده است . هری لایم (با بازی فوق‌العاده اورسن ولز) تلاش می‌كند تا رفیق‌اش هالی مارتین(جوزف كاتن) را متقاعد كند تا او را وارد معاملاتش كند . ولز در این صحنه آن دیالوگ معروف «ساعت كوكی» را به صورت بداهه می‌گوید .
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : این دیالوگ نه در فیلمنامه آمده است و نه در رمانی كه گراهام گرین نوشته و فیلمنامه از روی آن اقتباس شده است . تمام اعتبار این دیالوگ فقط به استعداد فوق‌العاده قابل توجه اورسن ولز برمی‌گردد .


توتسی(سیدنی پولاک - 1982)




دیالوگ بداهه : در سكانس مهمانی فیلم ، بیل موری مجبور است دیالوگ‌هایی را بگوید كه نشان دهد او آدم حاضر جواب پرحرفی است . هیچ‌ كدام از دیالوگ‌های بیل موری در این صحنه در فیلمنامه نیامده است .

چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : هیچ چیز . مطلقاً برای این سكانس هیچ دیالوگی نوشته نشده بود . همین نشان می‌دهد كه پولاک چقدر روی توانایی بیل موری در بداهه ‌پردازی و گفتن دیالوگ‌های طعنه‌آمیز حساب كرده بود و موری هم او را ناامید نكرد . «توتسی» جزو فیلم‌های مطرح سیدنی پولاک است كه ستاره‌هایش داستین هافمن و جسیكا لانگ هستند .


خانه حیوانات (جان لندیس- 1978)




دیالوگ بداهه : «ببین می‌تونی حدس بزنی كه من الان كی هستم؟» جان بلوتارسكی(كه نقش‌اش را جان بلوشی بازی می‌كند) بعد از گفتن این دیالوگ به سمت دسرش حمله ‌ور می‌شود و بعد می‌گوید : «من یک جانور خطرناكم . حالا فهمیدی؟»
چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : كل این سكانس بداهه‌ پردازی بازیگران بوده است و در نسخه اصلی فیلمنامه هیچ جزئیاتی برای آن ذكر نشده است و واكنش‌های نفرت‌برانگیز مهمانان هم كاملا طبیعی و بداهه بوده است . آنها هیچ ایده‌ای نداشتند كه بلوشی در این سكانس می‌خواهد چه كاری انجام بدهد یا چه دیالوگی بگوید . پس این هم می ‌رود جزو سكانس‌هایی كه باید از بازیگر بااستعدادش ، بلوشی برای آن تشكر كرد .


و اینک آخرالزمان (فرانسیس فورد كاپولا - 1979)




دیالوگ بداهه : «پسر تو مأمور پستی! كارمند خواروبار فروشی تو رو فرستاده كه صورتحساب‌ها رو بگیری!» اینها حرف‌های مارلون براندوست كه با فریاد در فیلم شاهكار كاپولا گفته می‌شود .

چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : بیشتر دیالوگ‌هایی كه كاپولا و فیلمنامه‌ نویسانش برای كلنل والتر.ای. كرتز كه نقش‌اش را مارلون براندو بازی می‌كرد نوشته بودند ، توسط خود براندو تغییر كرد . وقتی براندو با تغییر وزنی كه داده بود سر صحنه رسید كل فیلم انگار تغییر كرد. به جز دیالوگ «وحشت ، وحشت مطلق»! این فیلم یک اثر هنری مطلق است كه موفقیتش توامان مدیون هوش كارگردان و بازیگر اصلی‌اش است .


ساعت پرتقال كوكی(استنلی كوبریک - 1971)




سكانس بداهه : الكس(با بازی مالكوم مک داول) و آدمكشهایش به درون خانه‌ای یورش می‌برند كه در آن یک زن و مرد زندگی می‌كنند . بعد در یك سكانس فراموش‌نشدنی وسط آن همه اضطراب و وحشت الكس شروع به خواندن و رقصیدن به سبك جن كلی در فیلم «آواز در باران» می‌كند .

چیزی كه در نسخه اصلی فیلمنامه بود : این صحنه كامل در فیلمنامه آمده بود و طبق معمول كوبریك وسواس زیادی داشت كه همه چیز دقیقاً مطابق فیلمنامه پیش برود. سر فیلم‌های كوبریک هیچ‌ كس جرأت بداهه ‌پردازی نداشت اما اینجا خود كارگردان به بازیگرش دستور داد كه می‌تواند كمی آواز بخواند و به سبك كلی در «آواز در باران» فیلم مشهور موزیكال گام بردارد . خوشبختانه كوبریک قید اضافه كردن این سكانس را به فیلمنامه و نوشتن تک ‌تک حركتها را زد و برای یكی از معدود دفعات در فیلم‌هایش به قریحه بازیگرش اعتماد كرد و خب ، جواب هم گرفت .


منبع :caffecinema.com

ویرایش توسط افسون 13 : 12-28-2012 در ساعت 12:04 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #18  
قدیمی 12-29-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 5 فیلم فوق العاده درباره ازدواج های مشکل دار!

5 فیلم فوق العاده درباره ازدواج های مشکل دار!




ازدواج موضوعی است که در تمام کشورهای جهان از اهمیت برخوردار است ، و به همین دلیل فیلمهای زیادی با این موضوع ساخته شده است . امّا ازدواج هایی که با مشکل روبه رو هستند ، می توانند موضوعات جذّابی باشند و لحظاتی از این حقیقت تلخ را به ما نشان دهند . در ادامه به 5 نمونه از این فیلمها اشاره می کنیم :






1. صحنه هایی از یک ازدواج (1973)

یکی از بهترین فیلمهای اینگمار برگمن ، این درام صمیمی و پُر زرق و برق است که زندگی یک زوج سوئدی ظاهراً خوشحال و از طبقه بالا را در طول سالها به تصویر می کشد ؛ سالهایی که در نهایت سبب می شود تا ازدواج آنها به جدایی منجر گردد . ماریان (لیو اولمان) و یوهان (ایرلاند جوزفسون) یکدیگر را تخریب می کنند ، از همدیگر جدا می شوند ، و هر یک به سویی می رود ، امّا هنوز ذاتاً و دروناً خود را به یکدیگر گره خورده می دانند . برگمن با کمک همکار قدیمی خود ، فیلمبردار بزرگ و فوق العاده سیوین نیکویست ، به بررسی این موضوع عاشقانه انسانی و ضعفهای این پیوند راسخ و غیر قابل انعطاف می پردازد . اولمان و جوزیفسون نیز بسیار عالی بازی می کنند . این فیلم در واقع یک سریال کوتاه تلویزیونی برای تلویزیون بود . سپس با تدوین ، آن را به فیلم سینمایی بلند 3 ساعته تبدیل می کنند . حتّی یک صحنه احساسی نیز از فیلم حذف نشده است .






2. چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟ (1966)

این فیلم در لیستهای بسیاری آمده و درباره آن بسیار صحبت شده است ؛ حیف است که در این لیست نیز نباشد . فیلم درباره قطار زندگی است که در نهایت شکسته و غرق می شود ؛ الیزابت تیلور و ریچارد برتون ، در مقابل زوج جوان و بی گناهی که به دعوت آنها برای شام شب ، جواب مثبت داده اند ، یکدیگر را توبیخ و سرزنش می کنند . اقتباس مایک نیکلاس از نمایشنامه ادوارد آلبی ، اوّلین کارگردانی فوق العاده و مطمئن او، به هر حال حس بی امان هراس را به قلبهای بیننده وارد می کند . امّا واقعیت این است که تیلور و برتون با داشتن رابطه ای پُر سر و صدا و بدنام در پشت دوربین (آنها در دنیای واقعی با یکدیگر ازدواج کرده بودند - برای اوّلین بار) ، سبب شد تا رابطه آنها در این فیلم شدیدتر و حساس تر به نظر آید . این فیلم نامزد سیزده جایزه اسکار شد ، و 5 جایزه را نیز از آن خود کرد ؛ از جمله جایزه بهترین بازیگر زن برای الیزابت تیلور .






3. ولنتاین غمگین (2010)

درامی بسیار اندوهناک درباره فروپاشی یک ازدواج که بسیار اصیل و دلخراش به نمایش گذاشته می شود و در برخی صحنه ها ، بیننده تصور می کند که در حال دیدن فیلمی مستند از زندگی یک زوج واقعی است . میشل ویلیامز به خاطر بازی در این فیلم ، برای دومین بار نامزد اسکار شد؛ همبازی او رایان گاسلینگ نیز لیاقت چنین نامزدی را داشت . هر یک از آنها به دیگری نیاز داشت تا بتواند کاری پویا و فوق العاده را به نمایش بگذارد ، و هر دو بازی های قدرتمندی را به اجرا گذاشتند . دِرِک کیانفرانس در زمان نوسان می خورد و به جلو و عقب می رود؛ روزهای شاعرانه خود را با همسرش می بیند و از آن سو ، فاصله ای را که آنها به عنوان والدین طبقه کارگر از یکدیگر دارند؛ هنگامی که می فهمند چقدر اهدافشان برای زندگی کردن ، با یکدیگر تفاوت دارد . فرار شبانه آنها از هتل ، آخرین فرصت برای نجات ازدواجشان ، هم امیدوارانه و هم اندوهناک است ...






4. جنگ رزها (1989)

این فیلم مجبور بود تا حدّی کمدی باشد - یکی از سیاه ترین کمدیها - تا بتوانیم خود را از افسردگی مطلق نجات دهیم . مایکل داگلاس و کاتلین تِرنِر، با هم بازی خود دنی دیووتو (عشق سنگ) ، بار دیگر تیمی را در کنار یکدیگر تشکیل دادن د؛ دنی دیووتو فیلمی را کارگردانی کرده است که نمی توانست متفاوت تر و بدون عشق تر از چنین فیلمی باش د. داگلاس و تِرنِر در نقش های اولیویا و باربارا روز (گل سرخ) ، همدیگر را نابود کرده و از هم دور می شوند . آنها به دنبال طلاقی آشفته کننده می باشند که کتمان کننده حقیقت است . اتفاقاتی که برای به دست آوردن عمارت مجلل بین آنها رخ می دهد ، شبیه به جنگی واقعی است . این فیلم ، تصویر بدبینانه ای از عشق دوران مدرن را به مخاطب خود ارائه می دهد .






5. من عشق هستم (2010)

فیلمی زیبا و پُر هیجان ، از ازدواجی است که آهسته و آرام در حال پژمردن است و به مرگ نزدیک می شود . تیلدا سوینتون در این فیلم ، وجه دیگری از استعداد خود در بازیگری را به نمایش می گذارد . او "در من عشق هستم" بسیار روان و عالی به زبان ایتالیایی صحبت می کند (حتّی کمی زبان روسی را نیز چاشنی کارش می کند) ؛ و نقش همسر یک صنعتگر بخشنده و بی عیب و نقص میلانی را بازی می کند . این طور به نظر می رسد که او با داشتن چنین شوهری و همچنین سه فرزندش و زندگی در خانه ای مجلل ، از همه چیز برخوردار است - تا آنکه سرانجام می فهمد که اصلاً خوشحال نیست . یک سرآشپز جوان چشم او را می گیرد ؛ فردی که به او کمک می کند تا زن درونی اش و زنی که پیشتر بود ، را بار دیگر کشف نماید . این فیلم الهام گرفته از حرکت اوج در اُپرا می باشد . کارگردان ایتالیایی این فیلم لوکا گوادیجینیو، سبک ملودرام را به ذهن می بیننده می آورد ؛ اگرچه سیریک و ویسکوناتی از مظاهر فیلم به شمار می آیند ، امّا حضور قدرتمندانه سوینتون در مرکز فیلم ، حس واقعی بودن را به خوبی به بیننده القاء می کند .






تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #19  
قدیمی 12-31-2012
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 10 عدد از ترسناک ترین فیلمهایی که در هالیوود ساخته نشده است!

10 عدد از ترسناک ترین فیلمهایی که در هالیوود ساخته نشده است!






تنها می توانم از دو فیلم هالیوودی نام ببریم که مرا تا سر حدّ مرگ ترساندند ؛ جن گیر و حس ششم . امّا در دنیای خارج از هالیوود ، فیلمهایی وجود دارند که روزهای احتضار را برایم به دنبال می آورند . نویسندگان و کارگردانان آسیایی در ترساندن انسانها ، بسیار فوق العاده عمل می کنند . در واقع ، اقتباس از این فیلمهای ترسناک آسیایی ، به رویه ای عادی و نوعی عادت برای هالیوود تبدیل شده است . با وجود خرجهای میلیون دلاری و هزاران بیننده منتظر ، این فیلمها ارزش ترس بسیار کمتری نسبت به فیلمهای آسیایی دارند و معمولاً با شکست روبه رو می شوند . بودجه ساخته یکی از این فیلمهای ترسناک در آسیا ، کمتر از 10 هزار دلار است .


10. یتیم خانه
کشور : اسپانیا
کارگردان : خوان آنتونیو بایونا






درباره ی فیلم : کودکان شیرین ترین موجودات این کره خاکی هستند ؛ امّا در عین حال ترسناک ترین آنها نیز به شمار می آیند . این فیلم متمرکز بر فردی به نام لورا است که با خرید یتیم خانه محبوب دوران کودکی خویش ، آرزو دارد تا آن را بازسازی نموده و به محلی دل انگیز برای کودکان ناتوان تبدیل کند . با این حال ، لورا ناخواسته تخیل پسر خویش را بیدار می کند که شروع به صحبت درباره دوستی نامرئی می نماید . پیشرفت فیلم بسیار منحصر به فردتر از شروع آن است ؛ اینکه فیلم چگونه توانسته است هنر و ترس را با هم ترکیب نماید . چند کلیشه ترسناک در فیلم وجود دارد ، امّا روند فیلم به گونه ای است که ضربان قلب را به شدّت افزایش می دهد .


9. اجازه بده آدم درست وارد شود
کشور: نروژ
کارگردان : توماس آلفردسون






درباره ی فیلم : با تمام سر و صداهایی که درباره فیلم گرگ و میش بر پا گشته است ، بسیار لذّت بخش است تا فیلمی درباره یک خون آشام واقعی ببینیم که از داستانی بسیار فوق العاده برخوردار است . در بین فیلمهایی که تاکنون درباره خون آشامها ساخته شده است ، این فیلم بهترین است هم به خاطر شخصیت پردازی و هم فیلمبرداری چشم نوازش . این فیلم درباره یک دختر 12 ساله آزار دیده و یک دختر 12 ساله دیگری است که مدّت زمان زیادی است ، 12 سال سن دارد . مجتمع های دلتنگ کننده سوئدی در طول فصل زمستان ، پیچیدگی بیشتر و لایه ضخیم تری از وحشت و ترس را به فیلم می افزاید .


8. ساسپیریا
کشور: ایتالیا
کارگردان : داریو آرجینتو






درباره ی فیلم : نگاهی به این عکس کنید . اگر ناگهان چنین شخصیتی را در خانه خود ببینید ، ممکن است بخندید ، امّا اگر او چاقویی در دست داشته باشد ، ممکن است از حال بروید . این فیلم را در دهه 1970 میلادی ساخته شده است ، امّا صحنه های ترسناک آن هنوز وحشت آور می باشد .


7. حلقه
کشور: ژاپن
کارگردان : هیدیئو ناکاتا






درباره ی فیلم : دختری که موهای سرش ، صورتش را پوشانده است ، از برخی دستگاه های تکنولوژیک بیرون می آید ؛ این رویداد در فرهنگ ژاپنی متداول می باشد ، امّا برای آمریکایی ها کاملاً جدید بود . بنابراین ، هنگامیکه ساداکاو از تلویزیون به بیرون می خزد ، بسیاری از آمریکاییهایی که بیش از یک دستگاه تلویزیون در خانه داشتند ، شروع به نابودی آنها کردند .
ژاپنی دیوانه!!!


6. فصل 9
کشور: ایالات متحده آمریکا
کارگردان : براد آندرسون






درباره ی فیلم : داستان فیلم در یک آسایشگاه روانی دور افتاده اتفاق می افتد . دیدن مکانی از تلویزیون که هیچ چیز درباره اش نمی دانید ، می تواند تا حد مرگ ترسناک باشد . سپس وارد آن می شوید و رنگهای کنده شده دیوارها ، داستانهای عذاب آور بیمارانش را بازگو می نماید . دیوارهای ترک خورده و رنگ های کنده شده ، زندگی های فرو ریخته بازیگران اصلی فیلم را منعکس می نماید . هر گوشه سیاهی ، رازهای وحشتناکی را در خود نگاه داشته است . من نمی دانم چرا هر شخصی که عاقل به نظر می رسد می خواهد تاریخ این مکان را کشف نماید ؛ امّا راز این مکان از نگاه یکی از نظافت چی ها آشکار می گردد . آنها صداهای چند نفر را می شنوند ، که تماماً از درون یک شخص بیرون آمده اند ؛ یک قاتل .


Jian Gui. 5 / چشم
کشور: هنگ کنگ
کارگردان : اوکسید پانگ چان و دنی پانگ







درباره ی فیلم : وونگ کار مان از زمانی که 2 سال داشته ، نابینا بوده است . هنگامیکه 18 ساله می شود ، عمل پیوند قرنیه را انجام می دهد ، بدون آنکه بداند چشم های او چیزهایی را می بیند که دیگران قادر به دیدنش نیستند . چگونه می شود در این دنیا از چشمهای خود فرار کرد؟ تصور کنید که تمام طول زندگی خود چیزی ندیده اید ، ناگهان چشمانتان باید این موجودات عجیب را ببیند . واقعاً دیوانه کننده است . نسخه هالیوودی این فیلم با همین نام ساخته شده است .


4. Sigaw/ اکو
کشور: فیلیپین
کارگردان : یام لاراناس






درباره ی فیلم : به دلیل آنکه با فیلمی آمریکایی اشتباه گرفته نشود ، با نام انعکاس صدا روانه بازار فیلم بین المللی شد . این یکی از معدود فیلمهایی است ، مانند یتیم خانه ، که توانست روایت فوق العاده ای را همراه با صحنه های ترسناک به بیننده هدیه نماید . این فیلم از آن فیلمهایی نیست که شما را وحشت زده رها نماید . بلکه شما را مجذوب خود خواهد نمود . واقعاً فوق العاده است . در ساخت این فیلم ، از دستگاه هایی استفاده شده که پیش از آن در هیچ فیلمی به کار برده نشده بود . هالیوود برای از بین بردن چنین فیلمهای ترسناکی ، فوق العاده عمل می کند . نمونه ای از این فیلم در هالیوود تولید شده که بسیار ضعیف است .


3. Ju-on/ کینه
کشور: ژاپن
کارگردان : تاکیشی شیموزو






درباره ی فیلم : داستان فیلم درباره معلمی است که به طرزی وحشیانه زن و پسر کوچکش را به قتل می رساند و دلیل آن تنها حسادت است . معلم پسر تصمیم می گیرد تا به دنبال او بیاید ؛ هنگامی که وارد خانه می شود فقط روح مرده مادر او را پیدا می کند . معلم بر اثر حمله قلبی می میرد و خود تبدیل به یک روح می شود . سالها پس از آن، مستأجران جدید وارد این خانه شده و همان اشتباه را تکرار می کنند . هالیوود نسخه ای از این فیلم و با همین نام را ساخته است .


2. ضبط / قرنطینه
کشور: اسپانیا
کارگردان : جاموئی بالاگوریو و پاکو پلازا






درباره ی فیلم : این فیلم داستان یک خبرنگار شبانه اسپانیایی به نام آنجلا ویدال را از طریق لنز دوربین فیلمبردار او ، پابلو ، روایت می کند . آنها به دنبال آتش نشانان در یک خانه می روند که می خواهند زنی را نجات دهند . آنها به طبقه بالا می روند تا آن زن را پیدا کنند . چیزی درباره این فیلم نمی گویم . فقط دیدن این فیلم را از دست ندهید . از این فیلم نیز هالیوود نسخه ای ساخته است .


1. شاتر
کشور: تایلند
کارگردان : بانجونگ پیسانکان و پارکپووم وانگپووم






درباره ی فیلم : همه چیز درباره این فیلم بسیار ساده آغاز می شود . یک عکاس و نامزدش ، نورها و تصاویر عجیبی را در عکسهایی می یابند که این عکاس گرفته است . آنها می خواهند علّت آن را بفهمند . امّا نوآوری این فیلم ، سبک ترساندن آن ، و فیلمبرداری منحصر به فردش ، ترس بیشتری را به شما انتقال می دهد . حس ترسی که ممکن است این اتفاق برای شما هم روی دهد .
و آخر داستان ؛ خود پیش بینی کنید!!!


تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #20  
قدیمی 01-02-2013
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گزارش تصویری : سوپراستار های زن هالیوود که با هیچکاک همکاری داشتند

گزارش تصویری : سوپراستار های زن هالیوود که با هیچکاک همکاری داشتند




اینگرید برگمن ، گریس کلی ، جنت لی و کیم نوواک از جمله بازیگران زنی هستند که در فیلمهای آلفرد هیچکاک بازی کرده‌اند . زنان در فیلمهای آلفرد هیچکاک نقش مهمی دارند . آنها به اندازه تعلیق جاری در کارهای هیچکاک و نوآوری‌های بصری او اهمیت دارند . معروف است که هیچکاک در انتخاب بازیگران زن برای فیلمهایش به شدت وسواس داشته است .






دوریس دی در فیلم «مردی که زیاد می‌دانست» در مقابل جیمز استیورات برای هیچکاک بازی کرد .






گریس کلی در پشت صحنه «دختر شهرستانی» . کلی علاوه بر این فیلم در «ام را به نشانه قتل بگیر» و «دستگیری یک دزد» هم به ايفاي نقش پرداخت .






اینگرید برگمن بازیگر معروف سوئدی در فیلمهای «طلسم‌شده» ، «بدنام» و «Under copricon» مقابل دوربين رفت .






جنت لی حضوری کوتاه اما بسیار تأثیرگذار در فیلم «روانی» دارد .






جولی اندروز که شهرتش را مدیون فیلمهای موزیکالی چون «مری پاپینز» و «آوای موسیقی» است در فیلم «پرده پاره» در کنار پل نیومن حضور يافت .






کیم نوواک و هیچکاک در پشت صحنه «سرگیجه» / نوواک در «سرگیجه» و «مارنی» بازی كرد .


منبع : khabaronline.ir
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:37 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها