|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#2341
10-18-2009
|
||||
|
||||
فدای غمزه چشمات برم که در محشر ./خدا شود متحیر که افریده کیست
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#2343
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
ت بود/رفتم در میخانه/خوردم دو سه پیمانه
|
|
#2344
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
من که این دو پست آخر و سر در نیاوردم طبق چی شعر گفتین من از این پست به بعدش ادامه میدم
نقل قول:
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#2345
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند/گل ادم بسرشتندو به پیمانه زدند
|
|
#2346
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#2347
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
یار دستمبوی دستش را به دستم داد ودستمبوی دستمبوی دستش را گرفت /من به قربان همان دستی که دستمبوی دستش را به دستم دادو دستمبوی دستمبوی دستش را گرفت
|
|
#2348
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#2350
10-18-2009
|
||||
|
||||
|
دلربایی همه ان نیست که عاشق بکشند
خواجه انست که باشد غم خدمتکارش
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 01:46 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.