|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| ایران ما در این تالار هرآنچه به استانها و شهرهای ایران عزیز ما مرتبط میشه قرار داده میشه به طور ویژه تر کاربران مختلف از نقاط مختلف ایران در این تالار به معرفی شهر و استان خودشون میپردازند. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع
|
نحوه نمایش
|
|
|
|
#1
11-26-2010
|
||||
|
||||
به به میبینم استعداد بچه ها پی سی تو یاد گیری یزدی بالاست
 شوکا خانوم کلمه یزدی سوسک هم به چند دلیل زیر یاد گرفتید اول از همه هم اتاقی یزدی داشتی بعد این هم اتاقیت از سوسک بدش میاد بعد اتاقتون سوسک داشته همیشه صدای کلمه "خوروسوك" در اتاقتون بگوش میامد در نتیجه این کلمه در ذهنت مونده. نتیجه گیری رو کیف کردین
__________________
|
|
#2
11-26-2010
|
|||
|
|||
ممنونم بچه ها
 خوروسوک واقعا چندش آوره  منم خیلی ازش میترسم یه سوسک هایی هستن که چاق و تپلن و فقط میتونن راه برن و سنگین هم هستن و فکر کنم تو خاک هم زندگی میکنن من بهش میگم سوسک یزدی  ..نمیدونم تا حالا دیدن یا نه؟؟ خیار:خربزه تماته:گوجه تُرش بالا:آبکش
__________________
|
|
#3
11-27-2010
|
|||
|
|||
|
نقل قول:
اولیش درست.تازه قرار2سال دیگه هم باهم باشیم چه شود بقیه نتیجه گیری هاکاملااشتباه جوابوداشتی  بعدامی گم چطوریادمی گیرم. فعلا.همگی خش باشین 
|
|
#4
11-27-2010
|
||||
|
||||
|
درود بر یزدی های گیان
خار هستنی!! ****** کیجا مازنی درست بوتمه نه!! شوکا خانوم خش خش باشی. ولی بقیه نتیجه گیریهام هم درسته ***** مینا خانوم تماته که بیشتر جاها میگن کلمات دیگه هم بگو بیشتر تو قسمت احوال پرسی بشه بکار برد مثلا من الان بگم لطفا تُرش بالا بدید میخاهم تماته وخیار بشورم ********
__________________
|
|
#5
11-27-2010
|
|||
|
|||
|
نقل قول:
آقا مهدی میخوای خربزه را با ترش بالا بشوری تو آهنگ مملوک خانمه مگِه یادِته گوشواره آباجیتو گوشُم مِکردی کَمچلی (kamcheli) : ملاغه اوگوشت(ogooshet) :آبگوشت یتا ذَرُک: یه کم آقا مهدی حالا جمله بسازین میخواییم کارگاه جمله سازی درست کنیم 
__________________
|
|
#6
11-27-2010
|
||||
|
||||
|
سلام به همه بچه های یزدوی عزیز
فرهنگ لغتتون سخته من اعتراف میکنم به قول خودمان( واقم میپره ) وقتی کلماتو میبینم البته ما هم دست کمی نداریم بعضی از کلماتمون به ایتالیایی بیشتر میخوره
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#7
11-28-2010
|
||||
|
||||
مینا خانوم خشی؟
__________________
|
|
#8
11-28-2010
|
|||
|
|||
|
نقل قول:
یعنی سعی میکنم خوب باشمخدایش من کلمه های اسون دادم تا جمله ی به این قشنگی ساختینا اینم به درخواست شما  اینو از یه وبلاگ خوندم نمیدونم درسته یا نه نقل قول:
نمیدونم دوستان که با ادبیات سر کار دارن بیان نظرشونو بگن پَچُل:کثیف خارُِک:زشت جُوون : خوب قشنگ خوشکل
__________________
ویرایش توسط GolBarg : 11-28-2010 در ساعت 11:15 PM
|
|
#9
11-30-2010
|
|||
|
|||
|
سلام
خشین؟بیاگف بزنیم:بیاحرف بزنیم بریم در:بریم بیرون چوری یوک:جوجه(آقامهدی اینوبراچی یادگرفتم )؟بعدشم من اصلاازخروسوک نمی ترسم امااگه یکی بگه مار!یامرده ام یادررفتمشب خوش.
|
|
#10
12-01-2010
|
||||
|
||||
|
حافظ و زندان سکندر
نقل قول:
مينا جان شايد علت سرودن اين شعر توسط حافظ اين باشه.. عده‌ای سبب به یزد رفتن حافظ را تبعید وی در دوران دوم حکومت شاه‌شجاع به مدت ۲۲ماه دانسته‌اند.... یک‌بار حافظ از شیراز به یزد که در دست شعبه‌ای از شاهزادگان آل‌مظفر بود رفت ولی خیلی زود از اقامت در «زندان سکندر» خسته‌شد و در غزلی بازگشت خود را به فارس بدین‌گونه آرزو کرد: خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخم کش و دیده گریان بروم نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی تا در میکده شادان و غزل خوان بروم ... .. 
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
| برچسب ها |
| یزد, کلوب |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 04:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.