بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[آناهیتا الهه آبها]

آقا از ساعت 6 برقمان رفته تا الان!!!
مهرگان چرا زودتر نگفتی ؟
آقا جان خودت آدرسشه برام بفرست تا برم یه ده کیلویی بخرم نذری داریمان آخه !!!
مهرگان عبدل آباد خو پارچه اش خوبه م ولا تاحالا از اونجا مانتو نخریدم
مانتوهای هفت تیر خوبه هم قشنگه هم بعضی مغازه هاش قیمتاش خوبه
کره مسکن گران نفروشه حراجی پیشکشش
آ کره منم هروقت حراجی رفتم اندازه منه نداشتن
خودشان میدانن چه بذارن بری حراج

[مهرگان]

عبدل آباد هم پارچه ش خوبه، هم بازار ماشینش! ولی مانتوفروشی هاش هم برو. ضرر نمکنی. هفت تیر نرفتم آنا مانتو میخوام از تهران بخرم، گفتن میلاد نور برو، تو اونجایی، در مورد میلاد نور نظری نداری؟ :-؟

........

[pourya haghighi]

یه 2 جفت جورابم بدین به ما!
ها؟

[آناهیتا الهه آبها]

مهرگان میلاد نور تاحالا هیچی ازش نخریدم گرانه آقا .....
ولی همه چیزاش شیک و قشنگه
خو خداییش اگه بحث پولش برات مهم نیس یه سر هم برو گیشا واقعا جنساش آنتیکه
ما خودمان بری مانتو یا میرفتیم هفت تیر یا پاساژ رضا تو بازار بزرگ
خوشم میا ای مردا همیشه قانعن

[فرانک]

بچه ها عبدل آباد کجاس؟

اسم جدیدشه یا قدیمش؟

کدام سمت کرماشاس؟

[مهرگان]

از کرمانشاه خارج شدیم، عبدل آباد یه منطقه تقریبا تو جنوب تهرانه، درباره اونجا حرف زدیم .. یه بار رفتم مانتو بخرم

[فرانک]

هنگ کردم به مولا

دسد درد نکنه

پ دیه هیچی

ما توی همین خیابان معلم خودمان خرید میکنیم

وسعمان به عبدل آباد نمیرسه

اما یک چیز جالب که بارها تجربه کردم

وقتی یک چیزی رو میخوام بخرم

خصوصا پوشاک

از همین شریعتی خودمان شروع میکنم گشتن و دیدن

ی چار ساعتی میگردم

آخر سر میام همینجا (شریعتی) همون اولی رو که دیده بودم هم شیک تر بوده هم قیمتش مناسبتر

بیاین شریعتی خرید کنین

ی چای داغ همراه با بژی هم مهمان من باشید

[مهرگان]

این برای بژی


من خیلی کم بازار میرم ... باید حتما کاری داشته باشم که برم مثلا خرید کتاب یا نوبت دکتر یا مثلا خرید اول سال! ولی خواهرم بیشتر میره، اما یه عادتی داره، میره اولین مغازه، اون چیزی که میخواد رو میخره و میاد خانه! ولی مه اصلا اینطوری نیستم! اینقد دوس دارم همه چیزو ببینم! این مورد هم برام پیش میاد هر بار که رفتم خریید: مثلا یه روسری، دو مغازه اونورتر همون رو ارزان تر میفروشه ;'(
عبدل آباد هم بردنم کره، والا همش که نرفتم!

[آناهیتا الهه آبها]

منم مثل فرانک خانومم یه چهار پنج ساعتی میگردم آخرش میرم همونی که اول دیدم و پسندیدم میخرم
مهرگان خداییش اولین دختری هستی که میشنوم کم بازار میری!!
من و خواهرام دست به بازار رفتنمان خیلی خوبه
به قول بابام چشم بازاره کور کردیم
شریعتی یه مغازه کوچیک سر یه نبش داره پایین تر از پاساژ سریری آنا قیمتاش خیلی خوبه
ولی کرمانشاه جدیدا خیلی مرکز خرید باز شده
راستی مهرگان کتاباته بیشتر از کجا میخری؟

[مهرگان]

کدام مغازه ی شریعتی را میگویی ای آناهیتا؟ چه میفروشد؟ اونجا بیشتر کفشه! نه؟ راستی اون خیابانه که پاساژ سریری هم توشه اسمش میشه خیابان نوبختی؟ شاه بختی؟

چرا هیچی بلد نیستم!

آنا اصلا خیلی طول کشید تا اون خیابان بازار از در گاراژ تا مصدق اسم قسمتای مختلفشه یاد بگیرم! شرمم باد! وایسا تا به ترتیب بگم ببینین درست میگم! اول میشه مدرس، بعدش میشه دبیر اعظم! پس مصدق کجاس؟
نه، وایسا، اول که گاراژه، بعد میشه بازار اسلامی! قبل از او کاشیکاریه، جلو خان هم همو دورو براس؟ :-S بعد از بازار اسلامی میشه ... مسجد جامع؟ بعد از او میشه کجا؟ چهار راه اجاق؟ بعدش پارکینگ! بعد میدان آیت الله کاشانی! اسم دیگه ش چیه؟ میدان انقلاب؟! بعد از پارکینگ؟ مصدق! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته!

مطمئنا اشتباه گفتم! ازم نگیرین! فقط درستشه بگین تا یاد بگیرم! صد البته که تا حالا هزار بار بهم گفتن ولی تو ذهنم جا برای نگه داشتنش نیست!

کتاب فروشیای پاساژ سروش! همه چیز دارن! مخصوصا کتابفروشیه که طبقه دومشه، از پله ها میری بالا، اولین مغازه! خدایا اسمش یادم رفته! اما مشتریشان بودم مخصوصا ترمای قبل. کتاب زبان از اونجا زیاد خریدم .. یه کتابفروشی دیگه طبقه سومشه، میشه او ته! کتابای دسته دوم از هر موضوعی که بخوای داره .. حتی میشه از اونجا کتاب بگیری، اما معادل قیمتش بهش کتاب بدی .. کتابفروشی رودکی. چند تا کتابفروشی کوچیک هم توی خیابان خیام هست، اونم همه چیز داره یه بار همه جا رو گشتم برای کتاب "چنانی" شامی کرمانشاهی، فقط اون داشت .. کتابفروشی دانشمند هم توی پارکینگه، اونم هی بد نیست! اما تا حالا چیزی ازش نخریدم!