|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#3481
05-23-2010
|
||||
|
||||
یکی دل داشتم پر خون شد آن هم از کفم بیرون
کجا افتاد آن مجنون، درین دوران؟ نمی‌دانم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#3482
05-23-2010
|
||||
|
||||
|
در رخ ساقی مجنون تر از او
به سان لیلی دیوانه شدم کافیست (خودم)
__________________
 همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
|
|
#3483
05-23-2010
|
||||
|
||||
|
ترسابچه‌ای ناگه قصد دل و جانم کرد
سودای سر زلفش رسوای جهانم کرد زو هر که نشان دارد دل بر سر جان دارد ترسابچه آن دارد دیوانه از آنم کرد
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#3484
05-23-2010
|
||||
|
||||
|
سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#3485
05-23-2010
|
||||
|
||||
|
من کیم یک شبنم از دریای بی‌پایان تو
گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#3487
05-23-2010
|
||||
|
||||
|
در همه جاي اين زمين هم نفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است از اين ديار خسته ام
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#3488
05-24-2010
|
||||
|
||||
|
من عمر این زمینم آغاز برگ و برکه
در گردش نگاهی از تو به تو رسیدن
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
|
|
#3489
05-24-2010
|
||||
|
||||
|
گفت مرا چرخ فلک عاجزم از گردش تو
گفتم این نقطه مرا کرد که پرگار شدم
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#3490
05-24-2010
|
||||
|
||||
|
ساقیا جام میم ده که نگارنده ی غیب
نیست معلوم که در گردش پرگار چه کرد امیدوارم درست نوشته باشم.
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست ویرایش توسط raha_10 : 05-24-2010 در ساعت 03:05 PM
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 03:03 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.