بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-30-2008
kalantar48 آواتار ها
kalantar48 kalantar48 آنلاین نیست.
یاد رضای مرحوم در میان ما جاویدان است
 
تاریخ عضویت: Dec 2007
محل سکونت: وطن من به وسعت دلهاییست که در آنها جایی دارم
نوشته ها: 392
سپاسها: : 0

35 سپاس در 32 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

معرفت دُرّ گرانیست به هرکس ندهندش
پر طاووس قشنگست به کرکس ندهندش
***
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند درین عهد خریدار ندارد
***
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
***
آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
چاک شد چون دانه‌ء گندم دل اولاد او
***
در جهان آگهی خضری دچار من نشد
می‌روم از خود برون ، شاید که پیش آید کسی
نیست غیر از گوشه‌ء دل در جهان آب و گل
گوشه‌ء امنی که یک ساعت بیاساید کسی
***

فعلا همینا بدون توضیح
معلوماتم در سطح فرشه
تا بعد ...

__________________
.


.
ای مردمان ای مردمان از من نيايد مردمی
ديوانه هم ننديشد آن كاندر دل انديشيده ام
.

«اگر تنهاترین تنهایان جهان باشم خدا با من است»
«او جانشین همهء نداشتنهای من است»
«معلّم شهید دکتر علی شریعتی»

تا عاقل به دنبال پل می گشت
دیوونه از رودخونه گذشت ...
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 08-05-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شاید تو به اینی که می گویم اعتقاد نداشته باشی
اما وجود دارند مردمانی که
زندگی شان با کمترین تنش و آشفتگی می گذرد
آنها خوب می پوشند
خوب مخوابند
آنها به زندگی ساده خانوادگی شان خرسندند
غم و اندوه زندگی آنها را مختل نمی کند
و غالبا احساس خوبی دارند
وقتی مرگشان فرا رسد
به مرگی آسان می میرند
معمولا در خواب
شما ممکن است باور نکنید این را
اما مردمانی اینگونه زندگی می کنند
اما من یکی از آنها نیستم
اه.....نه....من نیستم یکی از آنها
من حتی به آنها نزدیک هم نیستم
آن ها کجایند و
من کجا
چارلز بوکوفسکی
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 08-10-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


اینم 2شعر بسیار زیبا از لنگستون هیوز . نوشته های این هنرمند بزرگ در نفی جریان نژاد پرستی و بی عدالتی تاثیر زیادی داشته...



مردمان من

شب زیباست
و چنین است صورت مردمان من
ستاره زیباست
و چنین است چشمان مردمان من
زیبا ، همچنین خورشید است
زیبا ، همچنین روح مردمان من






و برابری در هوایی است که استنشاق می کنیم
راسی راسی مکافاتیه
اگه مسیح برگرده و پوستش مثل پوست ما سیاه با شه ها !
خدا می دونه تو آمریکا

چند تا کلیسا هست که اون
نتونه توشون نماز بخونه!
چون سیاها
هر چی هم که مقدس باشن
ورودشون به اون کلیسا ها قدغنه !
چون تو اون کلیسا ها
عوض مذهب
نژاد و به حساب می یارن.
حالا برو سعی کن اینو یه جایی به زبون بیاری
هیچ بعید نیست بگیرن و به چهار میخت بکشن
عین خود عیسای مسیح .
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 08-16-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

روزهای نوبهاران یاد باد
سیر باغ و لاله زاران یاد باد
صحبت جانبخش یاران یاد باد
روز وصل دوستداران یاد باد
یادم آید دوستان شاد من
مهر آنها چشمه ی ايجاد من
گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
از فراق دوستان آواره ام
جان به کف افتاده ام- دلپاره ام
غمگساران حل کنند این چاره ام
چاره ی آن غمگساران یاد باد
رفته آنها، خاطرم آشفته ماند
بخت بیدارم بناگه خفته ماند
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 08-16-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض بوی باران،بوی سبزه، بوی خاک

بوی باران،بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک ميرسد اينک بهار

خوش بحال روزگار
خوش بحال چشمه‌ها و دشتها
خوش بحال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش بحال غنچه‌های نيمه‌باز
خوش بحال دختر ميخک که ميخندد به ناز
خوش بحال جام لبريز از شراب
خوش بحال آفتاب

ای دل من گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمی‌پوشی بکام
باده رنگين نمی‌بينی به جام
نقل وسبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می‌بايد تهی است؛

ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 08-23-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کتاب کلما طرح 1(ماه مهمان چشمان تو بود) اثر فریاد شیری رو دوست عزیزی به من هدیه داد ، از خوندنش لذت بردم ، شعرهایی بود که واقعا به دلم نشست ، تصویر سازی کتاب هم خیلی جالب بود . 2تا از این اشعار رو براتون میزارم .(راستی امضام رو هم از همین کتاب گرفتم!)


شاعران سایه پرندگانند
سرگردان بر زمین

پرندگان رویای شاعرانند
رها در آسمان
و تو هوای حایل زمین و آسمانی

از تو نفس می کشند
شاعران و پرندگان




می خواستی چشمانت را نقاشی کنم
و همیشه ماه را می کشیدم
تا با دام چشمانت

ماه مهمان چشمان تو بود.

__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 08-29-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه سود!
بر ای هرچیز هنگامی است
و در زیر این آسمان برای هر کار وقتی
وقتی برای آفریدن
و وقتی برای مردن!


من انتظار کشیدن نمی دانستم
فقط یک گناه کبیره حقیقی وجود دارد
فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان .
بردباری لازم است
نیز انتظار زمان موعود را کشیدن
و با اعتماد راهی را دنبال کردن
که خداوند
برای زندگی ما برگزیده است !
(کازانتزاکیس)
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 10-20-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض عتاب يار پريچهره عاشقانه بکش

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيمه شبي دفع صد بلا بکند

عتاب يار پريچهره عاشقانه بکش
که يک کرشمه تلافي صد جفا بکند


ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند


طبيب عشق مسيحا دمست و مشفق ليک
چو درد در تو نبيند که را دوا بکند

تو باخداي خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعي خدا بکند


ز بخت خفته ملولم بود که بيداري
بوقت فاتحه ي صبح يک دعا بکند

بسوخت حافظ و بويي ز زلف يار نبرد
مگر دلالت اين دولتش صبا بکند

وقتی این رو شجریان آواز بخونه و فریاد بکشه ......
بعدا آوازشو میذارم ...
نمیدونم این بعدا های من کی خواهد بود
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 10-20-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سمن بویان / حافظ شیرازی



سمن بویان غبار غم چو بنشینند، بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند،بستانند


بفتراک جفا دلها چو بر بندند، بر بندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند،بفشانند


به عمری یک نفس با ما چو بنشینند، بر خیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند


سرشک گوشه گیران را چو دریابند، دُر یابند
رُخ مهر از سحرخیزان نگردانند، اگر دانند

ز چشمم لعل رُمّانی چو می خندند، می بارند
ز رویم راز پنهانی چو می بینند، می خوانند


دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیرِ در مانند، درمانند


چو منصور از مراد آنان که بر دارند، بردارند
بدین درگاه «حافظ» را چو می خوانند، می رانند


درین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند
که با این درد اگر در بندِ در مانند، در مانند
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 10-22-2008
مدرسه نمونه دولتی ابرار آواتار ها
مدرسه نمونه دولتی ابرار مدرسه نمونه دولتی ابرار آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Oct 2008
محل سکونت: abrar.mihanblog.com
نوشته ها: 118
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

لبانت
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را به چنان شرمی مبدل می کند
که جاندار غار نشین از آن سود می جوید
تا به صورت انسان دراید

و گونه هایت
با دو شیار مّورب
که غرور تو را هدایت می کنند و
سرنوشت مرا
که شب را تحمل کرده ام
بی آن که به انتظار صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سر بلند را
از رو سپیخانه های داد و ستد
سر به مهر باز آورده ام


هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست
که من به زندگی نشستم!

و چشمانت از آتش است

و عشقت پیروزی آدمی ست
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد

و آغوشت
اندک جائی برای زیستن
اندک جائی برای مردن
و گریز از شهر
که به هزار انگشت
به وقاحت
پاکی آسمان را متهم می کند


کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد

در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد -
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

توفان ها
در رقص عظیم تو
به شکوهمندی
نی لبکی می نوازند،
و ترانه رگ هایت
آفتاب همیشه را طالع می کند

بگذار چنان از خواب بر ایم
که کوچه های شهر
حضور مرا دریابند
دستانت آشتی است
ودوستانی که یاری می دهند
تا دشمنی
از یاد برده شود
پیشانیت ایینه ای بلند است
تابنک و بلند،
که خواهران هفتگانه در آن می نگرند
تا به زیبایی خویش دست یابند

دو پرنده بی طاقت در سینه ات آوازمی خوانند
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آب ها را گوارا تر کند؟

تا آ یینه پدیدار آئی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکه ها ودریا ها را گریستم
ای پری وار درقالب آدمی
که پیکرت جزدر خلواره ناراستی نمی سوزد!
حضور بهشتی است
که گریز از جهنم را توجیه می کند،
دریائی که مرا در خود غرق می کند
تا از همه گناهان ودروغ
شسته شوم
وسپیده دم با دستهایت بیدارمی شود


احمد شاملو
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها