------------------------
کی میدونه کلمه جار یعنی چی؟
راستش من یه چیز در این باره شنیدم... مثلا یه زمین که یا گندم یا ذرت باشه وقتی محصول رو درو میکنن به اون ساقه هایی که به جا میمونه و توی زمینه میگن " جار"
2 کاربر زیر از علی رشیدی سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
وجاخ:/wejakh / وجاخ از لغت فارسی اجاق گرفته شده -در زمانهای قدیم اجاق داشتن نشانه ی خوشبختی و ثروتمند بودن فرد بوده است!!
وجاخ در معنای حقیقی کردی به خالص و آخرین نسل و خاتم یک قبیله//(خون اصیل!)=نژاده=جنتلمن!!// گفته میشود
در معنای عام به معنی فرزند(مخصوصا" پسر)است.مثلا" وجاخ کور=بی فرزند-بی ذریه
اما معنای اصلی و پرکاربردش همان معنای مسخره و معکوسش است!وجاخ هایده کو؟یعنی "ای خاک بر سر پدرت بخاطر داشتن نان خوری همچون تو(=بی اصل-بی فایده=useless)-کجایی؟"
2 کاربر زیر از علی رشیدی سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
یه چیز جالب که تو زبان کردی هست اینه که حرف " گ " زیاد استفاده میشه...مثلا میخوایم بگیم
اون کتابو بیار میگیم : کتاوه گه بار
اون توپو بیار : توپه گه بار
کسی خونه نیست : مالَــــگه چولَه
* چول در اینجا به معنی خالی هستش!
و نمونه های زیاد دیگه هست مثل : گمالَگه... کامپیوترَگه... سیخَگه
جال : به پسری میگن که گردن کلفته و خطره که میگن : جالَگه
*************************************
و اینکه " خ " هم تو بعضی از کلمه ها به کار میبرن...
چاق : چاخ
داغ : داخ
الاغ : وِلاخ
**********************************
تو یه سری کلمات حروف آخر رو حذف میکنن :
چوب : چووو
دوغ : دووو
آب : آوو
3 کاربر زیر از علی رشیدی سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
قتاوه طريق رو درست گفتين البته هيچ واژه دقيقي در فارسي براش نيست نزديكترين و بهترينش حاضر جوابه + اينكه فقط حاضر جوابي نيست بلكه تلخي و بد جواب دادن هم بايد همراهش باشه .
شپرز و شلخته دقيقا درسته
مافته هم چيزي توي همون مايه هاس كه گفتين مهم نيست خودش چيه مهم اينه كه در اصطلاح مافته بچوده ناوزگدا استفاده ميشه هاهاهاها
هنوز :
بد لاينجه چيه ؟
دوغلمه و دوووو چيه ؟
مونده .
ویرایش توسط کارگر سایت : 04-23-2014 در ساعت 11:59 PM
4 کاربر زیر از کارگر سایت سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
اگر منظورت قيسپ هست از چسبناك يه ذره فرق ميكنه مثلا چسب چسبناكه ولي مثل قيسپ نيست
قيسپ بيشتر مثل خار و خاشاك كه ميگيره به چيزي و ول كن نيست گفته ميشه
اما خود چسبناك بودن چيزي توي ذهنم نيست
افعال الكيته پيا يا هلماسياسه پيا هم انواعي از چسبيدن هست .
رفه يا رپه شايد به معناي تپيدن و ضربان قلب باشه
رفه دلم ميا يعني اشوبي در دلم است
لفانه رو شايد قبلا گفتي
لف به "تا" و همتا و همبازي و شبيه و جفت گفته ميشه
حتي به معني هم سن هم هست
منالكي منو منالكي تو لفن (هم سن هستند )
لفيكي بو بسينه (يه جفت مثل براش بخر - حيوان ماشين يا هر چي )
2 کاربر زیر از کارگر سایت سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: