بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-07-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدایا!


تو را شکر می گزارم بر سرنوشتی نیک،


که برایم رقم زده ای


و بر بدی ها و بلاهایی،که از پیش پایم برداشته ای.


پس نصیبم را از مهربانی ات،به مواهب این جهان


و آنچه در آن است،


محدود و منحصر مکن...


الهی آمین
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ابریشم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2  
قدیمی 03-07-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل افتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و ایند و تو همچنان که هستی
دل درد مند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 03-07-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مصاحبه با خدا!!!

خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.
خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.

-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.
دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟

خدا پاسخ داد:

- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.

- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.

- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.
با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟
خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ابریشم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #4  
قدیمی 03-07-2011
sorenablue آواتار ها
sorenablue sorenablue آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Feb 2011
محل سکونت: گیلان
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض

سلام خدای خوب من
تو این لحظه فقط یه چیز ازت میخوام و اون اینه : کمک کن هر چیزی رو بوقتش تجربه کنم.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از sorenablue به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #5  
قدیمی 03-10-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سرمست بیمخانه گذر کردم دوش
پیری دیدم مست و سبوئی بردوش

گفتم زخدا شرم نداری ای پیر

گفتا کرم از خداست می نوش خموش
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 03-14-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدایا مگذار دعا کنم که مرا از دشواریها و خطرهای زندگی مصون داری
بلکه دعا کنم تا در رویارویی با آنها بی باک و شجاع باشم.
مگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی
بلکه توان چیرگی بر آن را بر من ببخشی
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ابریشم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #7  
قدیمی 03-14-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ميخوانمت در بلندي كه خودت بلند تريني

ميخوانمت به مهرباني كه خود مهربان تريني

ميدانمت به رحمتت كه خودت رحيم تريني

ميدانمت به بزرگي كه خودت بزرگتريني

همه اين ميخوانمت ها و ميدانمت ها بهانه اي هست تا بگويم

خدايا دوستت دارم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ابریشم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #8  
قدیمی 05-19-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدا جون اینجا باید بات حرف زد ؟
چی بگم ....
امروز 5 شنبه س..............
انگاری بقیه یادشون رفته 5شنبه ها زجر آورترین روز هفته س برام
و پاهام برای رفتن به آرامگاه سست میشه...
خداجووووووووووووووووووووووووون
دلم خیلی امروز گرفته ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
عین 5شنبه های دیگه دارم دیوونه میشم...
یه بغض توو گلومه که نمیخوام گریه شه !
اون روزا روزای اوج پروازم بود و حالا یه پرنده زخمی م که با حسرت پرکشیدن پرنده های دیگه رو نیگا می کنه ...........
خداجون ... قربونت برم... هیشوقت از هیچی گله نکردم
هر اتفاقی که افتاد بازم گفتم شکرت ...
دارم یا یه گلوی پره بغض برات می نویسم ...

من صبورم اما ...
آه
این بغض گران صبر چه می داند چیست ..!


آره صبورم... بدتر از اینام سرم بیاد هیچیم نمیشه !
بازم دوباره روپام وایمیسم و می پرم
ولی ...
الان خیلی خسته م..........
کمکم کن...........
برای پریدن به آغوشت نیاز دارم
اینجا هیشکی منو نمی فهمه ...
هیشکی دستمو نمی گیره ..
همه میخوان بگن که منو می فهمن ولی همه فقط میگن !

تو همیشه سر وقت می رسی
درست اون لحظه که داغونم
بیا به دادم برس که این 5شنبه ی لعنتی رمقی برام نذاشته !

خداجون ........... دلتنگم...........
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #9  
قدیمی 05-19-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



ﺗﻮ ﺑﺎرون ﻛﻪ رﻓﺘﻲ ﺷﺒﻢ زﻳﺮ و رو ﺷﺪ
‫ﻳﻪ ﺑﻐـﺾ ﺷـﻜـﺴـﺘﻪ رﻓﻴـﻖ ﮔـﻠﻮ ﺷﺪ
‫ﺗﻮ ﺑـﺎرون ﻛﻪ رﻓﺘـﻲ دل ﺑﺎغ ﭼﻪ ﭘﮋﻣﺮد
‫ﺗـﻤﺎم وﺟـﻮدم ﺗـﻮي آﻳـﻨﻪ ﺧﻂ ﺧﻮرد
‫ﻫﻨﻮز وﻗﺘﻲ ﺑﺎرون، ﺗﻮ ﻛﻮﭼﻪ ﻣﻲﺑﺎره
‫دﻟـﻢ ﻏــﺼـﻪ داره دﻟـﻢ ﺑـﻲ ﻗـﺮاره
‫ﻧﻪ ﺷﺐ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اس ، ﻧﻪ روﻳﺎ ﻗﺸﻨﮕﻪ
‫دﻟـﻢ ﺑﻲ ﺗـﻮ ﺧـﻮﻧﻪ دﻟـﻢ ﺑﻲ ﺗﻮ ﺗﻨﮕﻪ ..........


__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #10  
قدیمی 06-04-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خیلی وقته از اون پستی که چند وقت پیش زده بودم میگذره...چقدر شرایطم و حال و هوایم فرق کرده...

شکر میگوییم تو را... خیلی جاها شده دلشکسته و ناراحت بودم..
غزل جان درکت میکنم...که گاهی زمانها تو را به یاد چیزهای تلخ میندازن

با زبان ساده میگوییم...با تمام سختی ها و ناراحتی هایی که داشتم اگر اینها شاید منم اینجا نبودم ..هدفم اینقدر بزرگ نبود...

میگن در هر کار خدا حکمتی هست ..اینو حس میکنم که حکمتی بود که کل مسیر زندگیم عوض بشه...شکر..
امشب یه قدم برداشتم..خسته م..کلی حرف زدم..ولی دلم ارومه ...هنوز خیلی کارها دارم ...
امیدوارم نا امیدی و ترس فلجم نکنه و خدای بزرگ همراه همیشگیمو داشته باشم
__________________

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها