مشاعره واژه ای

[abadani]

سر عشق یار با بیگانگان هاتف مگو

گوش این ناآشنایان محرم اسرار نیست

[mary.f]

سر من از ناله من دور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

[abadani]

پادشاهي نه به دستور كند يا گنجور
نقشبندي نه به شنگرف كند يا زنگار

[mary.f]

شعر قبل رو اشتباه نوشتم اصلاحش می کنم:

سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

[abadani]

دورم ز قرار و خواب از دوری تو

وز پرده برون شدم به مستوری تو

گویی که کراست برگ مهجوری من

انگشت به خود کشم به دستوری تو

[mary.f]

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند

[abadani]

محتسب مستي بره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت اي دوست اين پيراهن است افسارنيست

[mary.f]

من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

امروز چنان مستم از باده دوشینه
تا روز قیامت هم هوشیار نخواهم شد

[abadani]

بر سبزه نشست می‌پرستان چه خوشست!
بر گل نفس هزاردستان چه خوشست!
ای گشته به اسم هوشیاری مغرور
تو کی دانی که عیش مستان چه خوشست؟

[mary.f]

هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را