پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط حسین

- صبا خداییش تو چقدر حرف میزنی ، دوپینگ میکنی اینقدر انرژی داری شایدم big bear میخوری خدا به داد مادرت برسه اگر دو دیقه پیشت بشینه
صرفا اینجا کار خاصی نداشتم فقط گفتم یه سری بیام یکم اعصابتو خورد کنم و برم
همتون رو دوست دالم .........

اعصابم خورده
الآن از بیرون اومدم
دلت نخواد دلم هم الآن شکسته، هم دلم هم غرورم که شکستن دومی سخت تره برام
بغضم هم گرفته ....
الآن میرم سالاد درست کنم خوب که شدم مث قبل پر حرف شدم میام دوباره میشم جودی ابوت
الآن فعلا خودمم! و چون خودمم دوستون دارم که ....
بیخیال!
این بارم رو بقیه اش!
درست میشه!
نشد هم نشد!
*******************************
خاله رزی جونم سلام
مردم کسایی غیر از فامیل ما اند خاله جون

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj

صبا جان . با اجازه بعد از یک سال دوری داریم میایم طرف کرمانشاه و کردستان و مناطق غرب ....
ایشاالله که همه ی دوستان ایام خوب و شادی رو در انتها ی سال و ابتدای سال جدید آغاز کنن ..
چشم حتما شماره ی آقای مارکوپولو رو برام messag کن حتما گیر افتادم خبرشون کنم

من الآن باهاش قهرم
شمارشو دلیت کردم
هروقت آشتی کردم شمارشو بهت میدم

نوشته اصلی توسط mohammad.90

و انشاالله اونایی که مجردن هرچه زودتر
دست به کار بشن تا خودمون دست به کار نشدیم
باشماهام حسین و مهدی خودمون که مدیر شدین
شیرینی ندادین

سلام آقا محمد
اگه بخواین فامیل ما هم می تونن یه دستی براشون بالا بزنن!

[Saba_Baran90]

سالادو درست کردن
هه هه هه هه!
خیط شدم!
اومدم بوباره!
دوسم هم نداشته باشن، من دوستون دارم
(جدی جدی من ناراحت میشم چقدر مهربونم! از این به بعد بداخلاق شدم بزنین تو ذوقم، مهربون میشم!)
**************************************
اینجا رو نیگا:کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (3 عضو و 0 مهمان) ‏Saba_Baran90, ‏حسین, ‏bigbang

[hossein]

کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (2 عضو و 0 مهمان) ‏حسین, ‏bigbang

سلام بیگی جون کم پیدا تحویل نمیگیری دااششششش
الان بهترین موقع برای اینه که لج صبا رو در بیارم آخه در حد بوندسلیگا اعصابش خورده

[bigbang]

کی دلتو شکسته صبا خانوم
چرا ناراحتی آخه؟ من احساس میکنم یه اپیدمی هست در وجودت که جمعه ها بروز پیدا میکنه و شما رو ناراحت و افسرده میکنه
چرا ناراحتی آخه شما ؟
یه لبخند بزن به یاد خاطره های خوبی که داری ، اتفاقای خوبی که تو زندگیت افتاده
و همه اون چیزهایی که حس مثبت به شما میدن و اصلاً هم نذار دلت بشکنه
ما هم یک بار دلمون شکست هنوز داریم تیکه هاشو جمع میکنیم اشکال نداره غم و غصه هم وجود داره راه گریزی نیست زندگی هست دیگه
من مطمئنم جمعه که بگذره بقیه روزهای هفته حال شما خوب هست
اصلاً همین فردا حالتون خوب میشه
من داشتم لوستر آشپزخونه مون که مامانم تازه خرید رو وصل میکردم کتفهام درد میکنه چون همش مجبور بودم دستمو بالا نگه دارم لوستر و که وصل کردیم مامان خانوم لامپو چنان تو جاش پیچوند که سرپیچ شکست حالا دامادم یا من باید بریم بیرون سرپیچ هم بخریم ×! یک ضد حالی خوردم که نگو !
----------------------------------------------------------------------------------
افسانه خانوم سفره 7 سین زیبایی هست ( 150 یورو تو کاسه هست و فکر کنم دو تا تمام سکه ، سفره تون چقدر گرونه بیام خونه تون دزدی )
خدا بچه هاتون رو همیشه شاداب و سالم براتون حفظ کنه
اون عکسه هم فکر کنم انجیر هست یا میوه شیرین که تو شکر داغ شده ریختنش !
------------------------------------------------------------------------------
حسین اون داستانه چی شد ؟
تو مدیر شدی هیشکی رو تحویل نمیگیری
-------------------------------------------------------------------------
محمد آقای شیرازی نمیزارن تنبل باشیم
کار نکنی پس گردنی جوابشه
---------------------------------------------------------

[hossein]

بیگی همش تقصیر بابالنگ درازه جواب نامه های صبا رو نداده حالا طفلی اعصابش خورد شده رفته سالاد شیرازی درست کنه .
اون داستان قضیش چیه من که خودم نمیدونم

[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط bigbang

کی دلتو شکسته صبا خانوم
چرا ناراحتی آخه؟ من احساس میکنم یه اپیدمی هست در وجودت که جمعه ها بروز پیدا میکنه و شما رو ناراحت و افسرده میکنه
چرا ناراحتی آخه شما ؟
یه لبخند بزن به یاد خاطره های خوبی که داری ، اتفاقای خوبی که تو زندگیت افتاده
و همه اون چیزهایی که حس مثبت به شما میدن و اصلاً هم نذار دلت بشکنه
ما هم یک بار دلمون شکست هنوز داریم تیکه هاشو جمع میکنیم اشکال نداره غم و غصه هم وجود داره راه گریزی نیست زندگی هست دیگه
من مطمئنم جمعه که بگذره بقیه روزهای هفته حال شما خوب هست
اصلاً همین فردا حالتون خوب میشه

دایی ممد جمعه ها بدتر دلم میگیره یادم می افته
آخه بعضی وقتا دیگه خیلی زیاده
هر چیزی حدی داره
منم دو سال 4 ماه و 8 روزه که دارم سعی می کنم دلمو سرهم بند کنم، اما یهو یکی میاد میزنه زیر دستم همه تیکه هاش دوباره از دستم می ریزه
نمی تونن کمکم کنن جمع کنم، کاش نزنن زیر دستم
نمی تونن بشنون کاش نگن
واقعا نمی تونن بشنون
دایی ممد جون من همیشه لبخند میزنم ، اما بعضی وقتا دیگه اونم به درد نمی خوره!
مرسی جوابیدی
اروم تر شدم
شاد باشی

نوشته اصلی توسط حسین

الان بهترین موقع برای اینه که لج صبا رو در بیارم آخه در حد بوندسلیگا اعصابش خورده

اینم از دوست خوب ما!
هیییی.....

[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط حسین

بیگی همش تقصیر بابالنگ درازه جواب نامه های صبا رو نداده حالا طفلی اعصابش خورد شده رفته سالاد شیرازی درست کنه .

نه حسین
شخصیت های خیالی خیلی مهربون اند
بابالنگ دراز اصلا وای نمیسه من نامه بدم که بجوابه
خودش می فرسته
دنبال دلیل نمی گرده
من شیفته همین اخلاقشم

[bigbang]

بابا نسیمو دارم میگم دیگه حسین
حالا خودتو بزن به اون راه
----------------------------------------------------------------------------
چشام سنگین داره میشه
چرا آخه منو بدبختو اینقدر کار میکشن
خسته شدم !
گناه دارم خوب
فعلاً من برم بخوابم اصلاً همینجوری دارم خمیازه میکشم دهنم بسته نمیشه !

[Saba_Baran90]

برو دایی ممد
خوابای خوب ببینی
بعد بیدار شی ببینی خواب بوده حالت گرفته شه!
*********************************************
آنا جدی من خیلی بد خیلی زیاد حرف می زنم؟
آخه ....
آره؟

[Afsaneh_roj]

دوباره سلام و دوباره شب بخیر .. به قول صبا .. (آنا) من هر چی به رفتن نزدیک تر می شیم بیشتر استرس می گیرم . ( راه طولانی .خستگی توی راه و ... )

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

اعصابم خورده
الآن از بیرون اومدم
دلت نخواد دلم هم الآن شکسته، هم دلم هم غرورم که شکستن دومی سخت تره برام
بغضم هم گرفته ....
الآن میرم سالاد درست کنم خوب که شدم مث قبل پر حرف شدم میام دوباره میشم جودی ابوت
الآن فعلا خودمم! و چون خودمم دوستون دارم که ....
بیخیال!
این بارم رو بقیه اش!
درست میشه!
نشد هم نشد!
*******************************

من الآن باهاش قهرم
شمارشو دلیت کردم
هروقت آشتی کردم شمارشو بهت میدم

صبا جان سعی کن محکم و قوی باشی ..آخر ساله همه خسته و شکننده شدن ..
باشه هر وقت هم آشتی کردی شمارش رو برام بفرست

نوشته اصلی توسط bigbang

!

----------------------------------------------------------------------------------
افسانه خانوم سفره 7 سین زیبایی هست ( 150 یورو تو کاسه هست و فکر کنم دو تا تمام سکه ، سفره تون چقدر گرونه بیام خونه تون دزدی )
خدا بچه هاتون رو همیشه شاداب و سالم براتون حفظ کنه
اون عکسه هم فکر کنم انجیر هست یا میوه شیرین که تو شکر داغ شده ریختنش !
------------------------------------------------------------------------------

اقا محمد خان ( درست گفتم ؟) چشماتون زیبا می بینه ..
اون یورو ها هم همسر گرامی گفت فعلا می خواد نگهشون داره و یه ناخونک زد و عیدی داد به من و بچه ها ...
خوب سفره هم سکه می خواد .. نمی خواد ؟؟؟
بعدش هم قابل شما رو نداره .. همه رو جمع کردم با خودم ببرم از ترس سرقت
.. اون عکسه هم انجیر نیست .. تو چیزی هم داغ نشده (این هم یه راهنمایی )

تازه شم امروز عموی بچه ها اومده خونمون .. به هر کدوم از بچه ها یک 5000 عیدی داد پیش پرداخت .. می گفتن که ما این ها رو نمی خوایم یا یورو بده یا سکه ( آخه امسال تو مدرسه توی عید نوروز جزء درس فارسی بوده .. یاد گرفته که باید عیدی بگیرن ) با هزار بد بختی راضی شون کرده که برای سال تحویل بهشون بده ... بعدش هم به من می گه ماشاالله به این بچه ها .. دایی ها رو هم که دیدی ازشون تمام سکه بگیرید خلاصه یه یک ساعتی از ته دل خندیدیم ... جای شماها خالی ..