بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-16-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 24 نشانه خانواده خوشبخت



24 نشانه خانواده خوشبخت




1 – در بين اعضاي خانواده جمله " به من چه " يا " به تو چه " رد و بدل نمي شود، چرا که اعضاء، به گفتگو و مشورت منطقي اعتقاد دارند و احساس مسئوليت مي کنند.

2 – افراد به يکديگر اعتماد دارند و از اين اعتماد سوء استفاده نمي کنند و اعتماد را يکي از پايدارترين ويژگي هاي ازدواج موفق و خانواده موفق مي دانند.

3 – تا جايي که امکان دارد با هم هستند و در مهماني ها يا کارهاي مربوط به خانواده تنها نمي روند. آنها، همدلي، همکاري، همفکري، هماهنگي را بقاي خانواده خوشبخت مي دانند.

4 – با هم اتحاد دارند ؛ در مسائل مختلف با گفتگو و مشورت به تفاهم مي رسند و سعي مي کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون اينکه کسي بفهمد، حل کنند.

5 – به سليقه ها و عقايد يکديگر آگاه بوده، به آن احترام گذاشته و رعايـت مي کنند.

6 – نسبت به هم شرم مذموم ندارند ؛ يعني خواسته هاي طبيعي خودشان را بدون نگراني يا خشونت ابراز مي کنند.

7 – به حريم يکديگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمي روند.

8 – نگران سلامت روحي و جسمي يکديگر بوده و از هم مراقبت مي کنند، اگر چنانچه مشکلي به وجود آيد سعي وافر در حل مشکل دارند.

9 –بيشتر اوقات، لحظات خوشي را که با يکديگر بوده اند، مرور مي کنند . دنبال خاطرات تلخ نيستند . دوست دارند هميشه در خوشي، شادي و نشاط زندگي کنند.

10 – براي فاميل و همسايه هاي خود، اهميت قائل اند و پذيراي فاميل يکديگرند.

11 – از امور مالي يکديگر خبر دارند و چيزي را از همديگر پنهان نمي کنند، صرفه جويي و پس انداز کردن جزء برنامه هاي اقتصادي خانواده هاي خوشبخت است.

12 – براي رشد يکديگر تلاش کرده و زمينه پيشرفت خانواده را فراهم کنند.

13 – افراد، به هم افقي نگاه مي کنند نه عمودي ؛ يعني هيچ کس خود را برتر از ديگري و در مقام قدرت نمي بيند. ديکتاتوري، زور و قدرت طلبي حاکم نيست.

14 – همه اعضاي خانواده احساس برنده بودن، موفق بودن و اميد داشتن مي کنند و خودشان را در زندگي برنده مي دانند.

15 – در کنار هم، احساس امنيت و آرامش مي کنند نه ترس، اضطراب، تنش و يا درگيري.

16 – علاقه، عشق، محبت، صفا و يکدلي خود را نسبت به هم ابراز مي کنند، هم در رفتار و هم در گفتار.

17 – از يکديگر انتظار بيجا و توقع نامناسب ندارند. توقعي مناسب و در حد توان از همديگر دارند.

18 – اگر مشکلي پيش آيد به راه حل فکر مي کنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمي گردند. دست به علت يابي و ريشه يابي آن مشکل مي زنند، و راه حل منطقي ارائه مي دهند.

19 – مرد، پيوسته به اين مسئله مي انديشد که چه کنم تا همسرم خوشحال باشد و راضي به زندگي باشد، و زن مي انديشد که چه کنم تا شوهرم راحت بوده و خوشحال باشد.

20 – زن و شوهر، به خاطر همديگر زندگي مي کنند ؛ اول خود بعد ديگران. زندگي آنها به خاطر بچه ها يا ترس از طلاق و حرف مردم نيست.

21 – زن و مرد، مي توانند هر روز به دنياي اختصاصي يکديگر نزديکتر شوند، کار به مسائل خصوصي و زندگي ديگران ندارند.

22 – با درخواست هاي يکديگر برخورد مثبت و منطقي دارند.

23 – زن و مرد در کنار يکديگر هستند نه رو در رو و رقيب يکديگر، آنها رفيق هم هستند و واکنش منفي از خود نشان نمي دهند.

24 – خانواده هاي خوشبخت، تلاش دارند که بچه هاي خوب و خوشبختي نيز به جامعه تحويل دهند.

__________________
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 07-16-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض انديشه هاي بنيانگذار سوني


انديشه هاي بنيانگذار سوني


«آكيو موريتا» (AKIO MORITA) در سال 1921 در شهرناگوياي ژاپن از خانواده اي مقتدر و متمول زاده شد. با آنكه پدرش انتظار داشت او به عنوان فرزند بزرگ خانواده پاي در راه او گذارد و تجارتخانه او را در حرفه صنايع نوشيدني اداره كند اما «آكيو» از همان كودكي به وسايل الكتريكي و صوتي علاقه مند بــــود و مي خواست بداند اشياء چگونه كار مي كنند. روياي او ساخت يك گرامافون الكتريكي بود. به همين دليل رشته فيزيك را در دانشگاه اوزاكا برگزيد. پس از فراغت از تحصيل و در بحبوحه جنگ جهاني دوم كه ژاپن درگير جنگ بود به عنوان افسر نيروي دريايي در دفتر فناوري، كار بـــرروي تكميل دستگاهها و سلاحهاي حرارت ياب و ادوات هدف گير شبانه را آغاز كرد. در همان جا بود كه با مهندس تيزهوشي به نام ماسارو ايبوكا ( MASARU IBUKA ) آشنا شد. ايبوكا نابغه اختراع بود و در همان زمان شركتي را به نــام «ابزار دقيق ژاپن» تاسيس كرده و آمپلي فاير نيرومندي ساخته بود كه مي توانست آشفتگي جريان مغناطيسي در عماق آب را براي زيردريائيها اندازه گيري كند.
پس از بمباران اتمي ژاپن در سال 1945 و پايان يافتن جنگ، موريتا به شهر خود ناگويا برگشت و ايبوكا نيز با هفت كارمند خود كه از شركت قبلي به همراه آورده بود در ساختماني كهنه و خالي و نيمه ويرانه در توكيو شركت جديدي را تاسيس كرد. موريتا پس از مدت كوتاهي براي تدريس به توكيو آمد واطلاع يافت كه دوست و همكار او ايبوكا سلسله مقالاتي را در زمينه دستگاههاي الكتريكي در روزنامه معروف ژاپني «آساهي» مي نويسد و شركتي را تاسيس كرده است. او به ملاقات دوستش شتافت و تصميم گرفت به صورت نيمه وقت و پس از مدت كوتاهي تمام وقت به او بپيوندد و با همفكري يكديگر شركت جديد خود را تاسيس كند. ايبوكا 38 ساله و موريتا 25 ساله در سال 1946 شركت را با نام «شركت مهندسي مخابرات توكيو»( TOTSUKO ) با 500 دلار سرمايه (190.000 ين) و 20 نفر تاسيس كردند. محل فعاليت شركت طبقه سوم يك ساختمان نيمه مخروبه در منطقه منهدم شده اي قرار داشت كه تمامي ديوارهاي بتوني آن شكافهاي عميق برداشته بود. بدين ترتيب سنگ بناي شركت عظيم سوني به همت دو انسان سخت كوش با فعاليت تعمير راديو گذاشته شد. 12 سال بعد و پس از دستيابي به موفقيتهاي پي درپي در كار برروي محصولات الكتريكي و عرضه فرآورده هاي صوتي و تصويري نظير پلوپز برقي، ولت متر، بالش برقي، ضبط صوت، راديو، تلويزيون و ويدئو، شركت به نام «سوني» تغيير نام داد. موريتا در سال 1953 اولين سفر خود را به آمريكا و اروپا انجام داد و كمي بعد با فكر گسترش صادرات و كسب و كار سوني به ماوراء مرزهاي ژاپن و بويژه آمريكا، به همراه خانواده خود به نيويورك رفت و در سال 1960 شركت سوني آمريكا را تاسيس كرد. اولين راديوي ترانزيستوري جهان ( TR- 55) در سال1956 توسط شركت ساخته شد و سال بعد كوچكترين راديوي ترانزيستوري جيبي( TR- 63) با ابعاد32 ×71×112 ميليمتر و قيمت 13800 ين عرضه گرديد. البته اين راديو كمي بزرگتر از جيب معمولي پيراهن بود و لذا موريتا پيراهني با جيب بزرگتر براي خود تهيه كرده بود كه بتواند عنوان جيبي را براي آن اثبات كند قيمت صادراتي اين راديو39/95 دلار بود. اولين تلويزيون ترانزيستوري مدل 8 اينچي( TV 8-301) در سال 1959 و كوچكترين و سبك ترين تلويزيون ( TV 5-303) در سال 1962 و بالاخره تلويزيونهاي رنگي كروماترون در سال 1964 و ترنيترون در سال 1968 ساخته و عرضه گرديد.
شمارش تعداد محصولاتي كه اين شركت از آغاز تاسيس تاكنون ابداع و به بشريت عرضه داشته مشكل است و علاوه بر مواردي كه برشمرده شد، ويدئو، ديسك فشرده، فلاپي ديسك، نوارهاي ويدئوئي بتاماكس، واكمن، تلويزيون دستي كوچك، پخش استريو، دوربينهاي فيلمبرداري 8 ميليمتري، دوربينهاي عكاسي و دهها اختراع ديگر را شامل مي شود.
در مدت همكاري اين دو يار باوفا، ايبوكا انرژي خود را بر روي انجام تحقيقات فناوري و توسعه محصول متمركز كرد و موريتا دست به گسترش سوني در مناطق مختلف دنيا، جهاني سازي شركت و توجه به مسائل مالي، توسعه منابع انساني و ورود به دنياي نرم افزار زد. موريتا پيشتاز طرح ايده جهاني شدن شركتها بود و براي گسترش شركت خود به بسياري نقاط دنيا رفت وآمد مي كرد. او شناخته شده ترين ژاپني در آمريكاست كه جوايز متعددي را دريافت كرده است.
توانايي او در مطالعه و شناخت دو فرهنگ شرقي و غربي و تركيب جنبه هاي خوب آن با يكديگر شگفت انگيز بود.
موريتا در سال 1959 عنوان نايب رئيس سوني را داشت و در سال 1971 به رياست سوني رسيد و تا سال 1994 كه به عنوان رياست افتخاري سوني بازنشسته شد در سمتهاي مختلف رياست، مديريت عامل و رياست هيئت مديره فعاليت كرد. ايبوكا دوست و همكار او در بنيانگذاري شركت در سال 1997 درگذشت. چهارسال قبل از آن، موريتا به هنگام بازي تنيس دچار حمله قبلي شد و تا سال 1999 كه در 78 سالگي جهان را وداع گفت صندلي چرخدار سوار مي شد. موريتا مسير زندگاني و نظرات و افكار خود را در زمينه كسب و كار صنعت الكترونيك و فناوري برتر در كتابي به نام «ساخت ژاپن» در معرض استفاده همگان قرار داده است. همت والاي او و دوست و همكار و همراهش ايبوكا، از خاكسترهاي ويرانه هاي جنگ جهاني دوم، شركتي جهاني را پديد آورد كه رهبري بلامنازع اختراعات پي درپي و عرضه محصولات و وسايل الكترونيكي صوتي و تصويري و فناوري اطلاعات را در اختيار خود گرفت و در سال 2003 با 161100 نفر كارمند، فروش 62 ميليارد دلاري را به دست آورد.


در چه خانواده اي متولد شديد؟
- هنگامي كه به عنوان اولين فرزند خانواده در سال 1921 متولد شدم امور تجاري از رونق خوبي برخوردار بود. ما خانواده ثروتمندي بوديم و در خانه بسيار بزرگ و بي حصاري در يكي از بهترين محله هاي مسكوني شهر ناگويا زندگي مي كرديم. خانواده من ديندار و پارسامنش بود و معمولاً در خانه مراسم مذهبي برگزار مي كرديم و سنتها در خانواده ما اهميت داشت.


پدرتان چگونه آدمي بود و چه نقشي در تربيت شما ايفا كرد؟
- پدرم در تربيت من بسيار دست و دل باز بود. اما بااين همه من مسئوليتهاي پسر ارشد خانواده را به عهده داشتم و او مصمم بود كه به من امور بازرگاني را بياموزد تا از همان آغاز زندگي شروع به كار كنم. پدرم هميشه علاقه مند به فناوري جديد و وارداتي و محصولات خارجي بود. او با واردكردن ماشين هاي فورد، سرويس تاكسيراني را آغاز كرد. ما در خانه ماشين لباسشويي جنرال الكتريك و يخچال وستينگهاوس داشتيم. گرچه خانواده ما داراي برخي ويژگيهاي غربي بودند، با وجود اين نخستين تاثير نيرومند روي زندگي من از طرف عمويم بود كه پس از چهارسال زندگي در خارج از پاريس برگشته بود.


چه درسهايي از زندگي خانوادگي آموختيد كه بعدها شما را در مديريت شركت ياري رساند؟
- پدرم عادت داشت بگويد كه تمام ثروت جهان نمي تواند به شخص آموزش و فرهنگ بدهد مگر اينكه شخص خود تصميم بگيرد كه بنشيند و سخت مطالعه و تحصيل كند. سخت كوشي، داشتن پشتكار و خوشبيني از جمله صفاتي هستند كه از اجدادم به من به ارث رسيده است. به من هشدار مي دادند كه در مورد تصميم گيريهاي خود و نيز درباره دستورهاي خود به ديگران بسيار دقيق باش و مسئوليت تمام كارها را به عهده بگير. به من آموختند كه سرزنش زيردستان و تقصير مشكلات را به گردن كسي انداختن و در واقع در صدد يافتن قرباني برآمدن بي فايده است. موضوع مناسب از ديدگاه انديشه ژاپني كه در خانه آموخته بودم عبارت بود از استفاده از انگيزه هاي مشترك با مردم در انجام كارهايي كه به سود هردو طرف است. متوجه شدم كه در كار با كارمندان خود هر مديري احتياج دارد خصوصياتي نظير صبروحوصله و درك و فهم را ترويج دهد. نمي توان حركتهاي خودخواهانه اي انجام داد يا زيردستان را به ديده تحقير نگريست. اين مفاهيم بودند كه در توسعه فلسفه مديريت مرا ياري رساندند و من براساس آن توانستم چه در گذشته و چه در حال حاضر به شركت خود خدمت كنم.



با دنياي كسب و كار چگونه و از چه زماني آشنا شديد؟
- هنگامي كه در ده يازده سالگي بودم، پدرم براي اولين بار مرا به دفتر كارخانه خود برد و به من نشان داد كه شركت چگونه اداره مي شود. مجبور بودم در تمام مدت دراز و خسته كننده جلسه هيئت مديره در كنار پدرم بنشينم. در حالي كه هنوز در مدرسه ابتدايي بودم با گفت و شنودهايي كه درباره كارهاي تجاري شركت بود آشنا شده بودم. از آنجا كه پدر من رئيس شركت بود از مديران دعوت مي كرد كه براي دادن گزارشهاي لازم و برگزاري جلسات به خانه ما بيايند و اغلب اصرار داشت كه من هم در جلسات حضور داشته باشم و به دقت به آنچـــــه گفته مي شود گوش فرا دهم. اغلب مي گفتند كه تو از حالا رئيس شركت هستي، پسر ارشد خانواده هستي، اين را به خاطر داشته باش.


علاقه مندي به وسايل الكتريكي چگونه در شما پديد آمد؟
- مادر من به موسيقي كلاسيك غربي بسيار علاقه مند بود و صفحات بسياري را براي گرامافون قديمي خود مي خريد. من براين باورم كه به خاطر مادرم بود كه در من علاقه به وسايل صوتي الكتريكي پديد آمد. پدرم عقيده داشت اگر كسي موسيقي را دوست دارد بايد به صداي خوب دسترسي داشته باشد.
بنابراين، هنگامي كه نخستين گرامافون جديد به بازار آمد اولين نفر در منطقه ما بود كه براي خريد آن پول فراوان خرج كرد. صداي كاملاً متفاوت دستگاه جديد نسبت به دستگاه قديمي مكانيكي مرا گيج و متحير كرد.


خود شما هم در آن دوران آيا وسوسه شديد كه دست به كار ساختن چيزي شويد؟
- من از اكتشاف جديد وسوسه شدم و سوالات بسياري در ذهنم پديد آمد. شروع به خريد كتابهايي درباره وسايل الكتريكي كردم. روياي من اين بود كه يك گرامافون الكتريكي بسازم و صداي خود را روي صفحه اي ضبط كنم. بالاخره به سختي موفق شدم به تنهايي يك گرامافون زمخت و يك راديو بسازم حتي توانستم صداي خود را روي صفحه اي ضبط كنم و سپس در گرامافون الكتريكي خود به آن گوش دهم.


در دانشگاه چه رشته اي را براي تحصيل برگزيديد؟
- رشته علوم را انتخاب كردم و آن هم پايه ترين علوم يعني فيزيـك. مي خواستم بدانم كه چيزها چگونه كار مي كنند. پس از طي دوران تحصيل، عضو نيروي دريايي شدم كه به تحصيل در رشته فيزيك در دانشگاه ادامه بدهم. در سال 1945 به دليل شدت يافتن جنگ به دفتر فناوري نيروي دريايي اعزام شدم و در زمينه تكميل دستگاههاي هدايت حرارتي كار مي كردم.


به هنگام بمباران اتمي چندسال داشتيد و به چه كاري مشغول بوديد؟
- بيست و چهارساله بودم كه خبر باورنكردني بمباران اتمي هيروشيما را شنيدم. آن موقع از دانشگاه اوزاكا فارغ التحصيل شده بودم و با گروهي از دانشمندان و مهندسان رشته هاي مختلف كار مي كردم كه مي كوشيدند سلاحهاي حرارت ياب و ادوات هدف گير شبانه را تكميل كنند. من خوف و وحشت بمباران ناگويا، زادگاهم را به چشم خود ديدم. در سال 1945 بسياري از شهرهاي عمده صنعتي ژاپن تبديل به سرزمين بايري شدند با تل سياهي از بقاياي خانه هاي سوخته.


ديدن اين وضعيت چه احساس و واكنشي را در شما برانگيخت؟
- واكنش من نسبت به بمباران هيروشيما واكنش يك دانشمند بود. بمب اتمي نشان داد كه شكاف فناوري ميان ما و آمريكائيها بسيار عميق است. ما فكر مي كرديم فناوري ما بسيار خوب است. همين طور هم بود اما بايد هنوز خيلي سعي مي كرديم كه ايده هاي جديد فراواني را از جاهاي ديگر به دست آوريم. به عنوان يك جوان احساس كردم كه در آينده نقشي را بايد ايفا كنم اما نمي دانستم كه اين نقش چقدر بزرگ و مهم خواهد بود.


چگونه با ايبوكا آشنا شديد؟
- يكي از پژوهشگران غيرنظامي در گروه ما، مهندسي بسيار تيز در زمينه الكتريسيته بود كه در آن زمان مديريت شركت خود «شركت ابزار دقيق ژاپن» را برعهده داشت و مقدر بود كه در زندگي من نفوذ بسيار زيادي داشته باشد.
ماسارو ايبوكا مدت 13 سال مافوق من بود و اكنون مدتهاست دوست بسيار نزديك، همكار وشريك من است. و شركت سوني را با هم تاسيس كـــرده ايم. او در شركت خود آمپلي فاير نيرومندي اختراع كرده بود. او در شركت خود در ايالت ناگونا در حدود 1500 نفر را در استخدام خود داشت كه دستگاههاي كوچك مكانيكي مي ساختند كه فركانس رادار را كنترل مي كرد. اما ايبوكا از نظر شغلي چندان راضي به نظر نمي رسيد و به رئيس شركت خود گفت كه مي خواهد به توكيو باز گردد. ايبوكا كار آزمايشگاههاي مخابراتي را با هفت كارمند كه از كارخانه ناگويا با خود آورده بود در ساختماني كهنه و خالي در ميان ويراني و خرابي به جا مانده از بمباران شهر توكيو آغاز كرد.


ايبوكا چه شخصيتي داشت كه شما جذب او شديد؟
- ايبوكا شخصي است كه داراي توانايي رهبري بزرگي است. او مردم را به خود جذب مي كند و آنان دوست دارند با او كاركنند. در واقع تاريخچه شركت ما سرگذشت گروهي از مردمي است كه سعي مي كنند ايبوكا را كمك كنند تا بتواند به روياهايش جامه عمل بپوشاند. او هرگز به مديريت فردي اعتقاد نداشت. نه تنهـــــا هوش و قريحه ابتكاري ايبوكا در زمينه هاي فناوري بلكه توانايي او در هدايت مهندسان جوان و جسور و تبديل آنان به مديران پخته اي كه به آنان امكان همكاري در فضايي را داد كه همه كس با آزادي مي توانست نظرات خود را بيان دارد همگان را به شدت تكان داد. منابع ايبوكا در مغز او قرار داشت. گروه كوچكي افسرده و دلتنگ از سوخته شدن انبار شركت، جلساتي را تشكيل مي دادند و هفته ها سعي مي كردند تا بررسي كنند كه اين شركت جديد چه كار سودآوري مي تواند انجام دهد.


اولين محصولات اين شركت چه بود؟
- فكر ايبوكا اين بود كه چيز نويني بسازد. گروه بالاخره تصميم گرفتند روي دستگاه پلـوپز ساده اي كار كنند. گرچه مدل هاي آزمايشي بسياري ساختند اما هرگز طرح آن را تكميل نكردند. دستگاه مزبور ظرف چوبي ساده اي بود كه سيم مارپيچي شكل به ته آن وصل شده بود. كار پلوپز بستگي به رطوبت برنج داشت تا جريان برق را به كار اندازد و برنج را بپزد و جريان برق قبل از ته ديگ بستن و اتمام رطوبت برنج قطع شود. البته ايبوكا داراي فكر و انديشه ديگري بود: راديوهاي موج كوتاه كه با طرح او شما با يك رابط ساده، آداپتور موج كوتاه به راديوي استاندارد موجود وصل مي شد و آن را به موج كوتاه تبديل مي كرد. اين محصول نو، خواهان بسيار پيدا كرد و باعث بالارفتن اطمينان و اعتماد كارمندان شركت شد.
پس از پايان جنگ به شهر خود ناگويا برگشتيد و از ايبوكا جدا شديد.


چطور شد كه مجدداً به ايبوكا پيوستيد؟
- وقتي براي تدريس به توكيو آمدم به ملاقات او در محل كارش رفتم. تصميم گرفتم در شــــركت جديد ايبوكا به صورت محقق نيمه وقت نقشه ها و طرحهايي براي تشكيل شركت جديد خودمان كار كنم. وقتي براي تاسيس شركت جديد خود «شركت مهندسي مخابرات توكيو» منابع سرمايه گذاري خود را بررسي كرديم مجموعاً 500 دلار مي شد. در آن روزها براي گرفتن وام به پدرم متوسل مي شديم و بعد تصميم گرفتيم از سهام شركت به او بفروشيم.

__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-21-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb رازهایی از هدیه دادن گل

گل علاوه بر سمبل زیبایی، یکی از هدایایی است که نشان دهنده احساسات و عواطف انسان در شرایط مختلف است. هدیه دادن گل برای هدیه گیرنده احساس خوشایندی را به وجود می آورد که معمولا نشانه علاقه و صمیمیت هدیه دهنده محسوب می گردد و باعث زینت و شادابی محفل نیز می شود. بهترین استفاده ای که می توان از این هدیه شادی بخش نمودآن است که گل های مختلف را در معانی متفاوت به عزیزانمان و آن هایی که دوستشان داریم هدیه بدهیم. این کار موجب می شود تا موجی از شادمانی و احساس صمیمیت و رضایت در وجود آن ها به حرکت درآید و غم و اندوه و مشکلات را مورد هجوم قرار دهد، علاقه افزایش می یابد و محبت ها پایدارتر می شود.
گل لطیف است و احساس لطافت را در روح انسان ها دوچندان می کند و رایحه خوش آن تمام وجود فرد را دگرگون می سازد. اهدای گل نیاز به مناسبت ندارد و بد نیست بعضی وقت ها شاخه ای گل به همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر، فرزند و همکار و آن هایی که دوستشان داریم هدیه بدهیم. با اهدای گل عواطف و احساسات خود را بیان کنیم و دیگران را شگفت زده نماییم. دست کم با این کار طراوت، شادابی، خنده و صمیمیت جای سلام و احوالپرسی روزمره و تکراری مارا خواهد گرفت و در وجود طرف مقابل غوغایی شگفت انگیز به پا خواهد شد.
کاربرد گل در کشورهای مختلف
در اغلب کشورهای اروپایی مرسوم است کسانی که به میهمانی شام دعوت می شوند برای تشکر از خانم میزبان چند شاخه گل به او هدیه دهند. در ژاپن هر گل معنای مختلفی دارد و در موارد مختلف مردم آن کشور از گل استفاده های فراوان می کنند. آن ها به پرورش گل علاقه زیادی دارند و در گل آرایی از استادان توانمند و برجسته ای برخوردارند. ژاپنی ها هرسال جشن گل برگزار می کنند و اغلب عشاق آن کشور باتوجه به این که هر گل معنا و مفهوم خاصی دارد احساس خود را با آن بیان می کنند و بانوان آن سرزمین هم برای نشان دادن درخواست و نظرات خود از گل هایی که به همان معنا هستند بهره می برند. در این کشور گل داودی نشانه طول عمر است و در مراسم بازنشستگی افراد یکدسته گل داودی به آن ها هدیه می دهند و به این ترتیب برای او زندگی طولانی آرزو می کنند. اهدای شکوفه گیلاس یادآور آن است که زندگی زودگذر است و نباید آن را سخت گرفت و موجب آزار و اذیت دیگران شد.
البته یونانی ها اولین ملتی بودند که برای گل های مختلف معانی مشخصی تعریف کردند و در زندگی خصوصی و اجتماعی از آن استفاده نمودند. بعد از آن رومی ها از این روش استقبال کردند و سایر مردم جهان کم و بیش آن را پذیرفتند.
در کشور ما هم گل ها کاربدهای مختلفی دارند و هر گل به عنوان نوعی نماد و نشان مشخص مورد استفاده قرار می گیرد. ایرانی ها معمولا از گل برای ابراز علاقه به جنس مخالف، جشن و میهمانی ها، تبریک به عروس و داماد، عیادت مریض، کسی که خانه جدید خریده است یا فرزندی به دنیا آورده استفاده می کنند.
گل لاله در کشور ما طرفداران زیادی دارد و در رنگ های مختلف پرورش می یابد. جشنواره گل لاله پایان بهار هرسال باحضور اغلب طرفداران داخلی و خارجی برگزار می شود و عرضه آن در سطح کشور گسترش می یابد که با استقبال بی نظیر ایرانیان مواجه می شود.
معنای گل ها
معنای گل ها در ادوار مختلف متفاوت بوده است. مثلا گل رز که مورد علاقه اغلب افراد بوده است در دوره رنسانس سمبل شهادت و عشق آسمانی و بعد از آن نشانه آرامش، نعمت و صلح بوده است. این گل در مصر باستان نشانه تقوی و پاکدامنی و در عهد یونانی ها نشانی مقدس بوده و رومی ها آن را به عنوان سمبل فتح و پیروزی می شناخته اند. اما گل رز امروزه همه جا معنای عشق و زیبایی دارد.
در اغلب کشورها گل ها از معانی یکسانی برخوردار شده اند که دانستن آن ها استفاده به موقع از معانی آن می تواند در بهبود ارتباط نقش موثری داشته باشد.
گل بنفشه به معنی نجابت و کم رویی، اندیشه ناگفته ، پاکدامنی ، فروتنی
گل شقایق: اختلاف
گل سرخ: عشق و زیبایی
رز سیاه : مرگ و تسلیت
رز سفید : عشق مبارک و فرخنده
رز کاملاً شکفته : تعهد و دوست داشتن
دسته گل رز : قدردانی
ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش، اتحاد
سوسن: ملاحت و زیبایی
سوسن سفید: دوشیزگی و پاکیدامنی
خشخاش: تنبلی و سستی
شکوفه پرتقال: علاقه به ازدواج
سنبل: اندوه و تاسف
شب بو: عشق در حال سیه روزی و بدبختی
زنبق سفید: عفت و پاکدامنی
کاملیای سفید : قابل ستایش و پرستیدنی
کاملیای صورتی: در آرزوی رسیدن به یکدیگر
کاملیای قرمز : عشق آتشین
نیلوفر آبی : حقیقت
آنتوریوم: عشق ، علاقه و محبت
داوودی : تو دوست فوق العاده من هستی
آفتابگردان : ستایش ، غرور و پرستش
نرگس : غرور و خودبینی
نرگس زرد : احترام
اقاقیا : عشق پاک
کاکتوس: پایداری و استقامت
لاله : عاشق واقعی
مریم : لذت بردن
میخک : جواب مثبت به درخواست عشق
قاصدک : وفاداری ، خوشبختی و صداقت
نسترن : احساس همدلی و تقاضای دوست داشتن
پامچال : بدون تو ادامه زندگی را نمی خواهم.
یاسمن : شادی و دلپذیری
رزماری : یادآوری خاطرات گذشته
البته تعداد شاخه های دسته گل اهدایی هم معنای مختلفی دارد:
یک شاخه گل: توجه
سه شاخه گل: احترام
پنج شاخه گل: علاقه و محبت
هفت شاخه گل: عشق
10 شاخه گل لاله نشانه یک عشق بی نظیر و ماندگار می باشد.
علاقه و توجه به گل تا اندازه ای اهمیت دارد که برخی ملت ها از گل به عنوان علامت کشور خود استفاده کرده اند.
بلژیک: گل آزالیا
انگلستان: رز
رومانی: رز
هلند: لاله
کانادا: برگ افرا
یونان: بنفشه
چین: نرگس
مصر: نیلوفرآبی
ایران: گل سرخ
مکزیک : کاکتوس
لیتوانی: رو
ژاپن:داودی
هندوستان: نیلوفر
اسپانیا: درخت انار
لهستان: گل گندم
پاراگوئه: شکوفه پرتقال

__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-22-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ۱۰ نکته برای پیشرفت شغلی



۱۰ نکته برای پیشرفت شغلی







بسیاری متخصصین کار بر این عقیده اند که بهترین زمان برای پیدا کردن یک کار جدید زمانی است که هنوز سر کار قدیمی خود هستید. اگر فکر می کنید موقعیت کنونی دیگر چالشی برایتان ندارد، پس آماده ترفیع به مقامی بالاتر هستید. اگر در جایی که الان کار می کنید، فرصت زیادی برای ترفیع وجود ندارد، یک کار عالی دیگر جایی دیگر در انتظار شماست.
این روزها، کنترل آینده شغلیتان دست خودتان است و این شما هستید که باید مطمئن شوید، در مسیر مناسب در حال پیشرفت هستید. در زیر به ۱۰ استراتژی عالی و اثبات شده برای شروع اشاره می کنیم:

۱) با رئیستان صحبت کنید. بنشینید و گفتگویی رک و کاملاً جهت دار درمورد آینده خود در آن شرکت با رئیستان داشته باشید. تاکید کنید که می خواهید عملکرد کاریتان در راستای اهداف شرکت باشد. اهداف کاری خودتان را هم با او درمیان بگذارید. مطمئن باشید که رئیستان به این اعتماد به نفس و پختگی شما احترام خواهد گذاشت.

۲) بیشتر طلب کنید. برای کمک به بخش های دیگر شرکت یا تیم های دیگر داوطلب شوید یا خیلی ساده مسئولیت های بیشتری از رئیستان بخواهید. اینکار ارزش شما را در سازمان بالا می برد. درخواست کار بیشتر نشان دهنده علاقه شما به کمک به موفقیت شرکت است.

۳) برای عضویت در هیئت مدیره داوطلب شوید. اگر مسیر شغلیتان را روی چیزی فرای کاری که در موقعیت کنونی انجام می دهید، متمرکز کرده اید، به دنبال موقعیت هایی برای پیوستن به هیئت مدیره شرکت باشید که نشاندهنده علاقه و توجه شما به آن صنعت خاص است.

۴) مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید. مهارت های اجتماعی قوی نقش مهمی در کسب احترام رئیس و همکارانتان دارد. همچنین توجه افراد دیگر خارج از مجموعه را نیز به سمت شما جلب می کند که می تواند فرصت های جدیدی را در اختیارتان قرار دهد. سعی کنید رفتاری صمیمی و دوستانه داشته باشید. خوب به حرفهای دیگران گوش دهید و واضح و تاثیرگذار حرف بزنید.

۵) مبتکر باشید. هیچوقت از آوردن ایده های جدید نترسید. راه حل های خلاقانه برای مشکلات پیشنهاد دهید که باعث می شود هم خودتان و هم رئیستان مورد توجه قرار گیرید.

۶) یک مرشد پیدا کنید. سعی کنید روابط استاد و شاگردی در داخل یا خارج از شرکت پیدا کنید. تحقیقات جدید نشان داده است که چهار مورد از هر پنج مورد از ترفیع های کاری توسط یک مرشد که مقامی بالاتر در شرکت داشته انجام گرفته است. این افراد می توانند منبع بسیار خوبی از اطلاعات و راهنمایی هم برایتان باشند.

۷) فخرفروشی کنید. هنر ترفیع خود را یاد بگیرید. اگر دستاوردهای بزرگی داشته اید یا برنامه های موفقی را ایجاد کرده اید، حتماً بقیه را هم از آن مطلع کنید، مخصوصاً آنها که نقش موثری در شرکت دارند و می توانند به ترفیع کاری شما کمک کنند. بگذارید همه بفهمند که دنبال ترفیع هستید و می خواهید خودتان را یک پله بالاتر بکشید.

۸) پیوسته یاد بگیرید. یک راه اثبات شده برای پیشرفت در کارتان این است که به طور مداوم علم اندوزی کنید. باید با همه پیشرفت های روز دنیا در رابطه با شغلتان آشنا باشید و حتماً همه مهارت های جدید باید در رزومه کاریتان قید شود.

۹) شبکه شخصیتان را گسترش دهید و در سازمان های تخصصی عضو شوید و در کنفرانس های صنعتی شرکت کنید. هرچه تعداد افراد بیشتری از توانایی های شما مطلع شوند، شانس شما برای پیشنهادات جدید کاری بیشتر خواهد شد.

۱۰) اعتبار سازی کنید. در کار، اعتبار شما مهمترین . باارزش ترین چیز است. باید به قابل اطمینان بودن، متخصص بودن و داشتن قدرت همکاری معروف باشید. با حرفه ای لباس پوشیدن می توانید خودتان را به این هدف نزدیکتر کنید. با شرکت در کنفرانس ها و ارائه سخنرانی یا نوشتن مقالات نام خودتان را به همه بشناسانید.

__________________
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-22-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb ابریشم میراث شاهزاده چین

2 هزار و 140 سال پیش شاهزاده خانمی از چین با یكی از پادشاهان آسیای میانه ازدواج کرد و تخم نوغان و بذر توت را زیر موهای ابریشمی و بلندش پنهان کرد و به خانه شوهر برد.


آن روزها خروج بذر توت و نوغان از چین ممنوع بود اما شاهزاده خانم آنها را با خود به سوغات آورد و از آن به بعد پرورش كرم ابریشم و كشت درخت توت از باغچه کوچک خانه شاهزاده آغاز شد و کم کم در کل ایران رواج پیدا کرد. شاید آن روز، شاهزاده چینی فکر نمی کرد با همین چند دانه بذر ایران تبدیل به كارخانه تولید پارچه‌های حریر و مخمل برای بازار جهانی شود!به این ترتیب حدود 2 هزار سال ابریشم خام از شرق وارد ایران می‌شد و پارچه‌های زری و مخمل، تولید و به غرب صادر می‌شد. این صنعت، یکی از پیشرفته ترین صنایع ایران بود که اقتصاد کشوری مثل ایران را پر رونق تر از همیشه می کرد.
بیشترین كارگاه‌های ابریشم‌بافی در ایران، به ترتیب در شهرهای كاشان، یزد، ‌اصفهان، هرات، تبریز، رشت و مشهد بوده‌اند كه امروز از آن همه كارگاه بافندگی، ‌فقط 9 دستگاه زری‌بافی و 3 دستگاه مخمل‌بافی در كارگاه‌های میراث‌فرهنگی كاشان و اصفهان و تهران و 20 دستگاه شعربافی در كوچه‌پس‌كوچه‌های كاشان باقی مانده كه همه بافندگان آنها هم بالای 70 سال دارند.

قصه های کوتاه ابریشمین



- فردوسی مخترع ابریشم‌بافی را جمشید می‌داند و می‌گوید: ز كتان و ابریشم و موی قز / قصب كرد پرمایه دیبا و خز...


- با ارزش‌ترین سوغاتی كه یك غربی می‌توانسته با خود به كشورش ببرد تكه‌ای از همین پارچه‌ها بوده است؛ پارچه ابریشمی، پارچه ابریشم زربفت و مخمل ابریشمی. به طوری که هرودوت – مورخ یونانی – می‌نویسد: رومیان به خاطر زیبایی زربفت‌های ایرانی همه‌ساله مبالغ هنگفتی می‌پردازند.


- در عصر صفوی فقط در كاشان 30 كارخانه در كار تهیه خلعت‌ها و پارچه‌های گرانبها بوده‌اند و در آران فقط هزار نفر ابریشم می‌بافته‌اند. تقریبا یك‌سوم مردم كاشان در سال‌های نه‌چندان دور، شعرباف بوده‌اند. شعر به معنای مو است و به خاطر شباهت تارهای ابریشم به مو این اسم را رویش گذاشته‌‌اند. در حقیقت شعربافی بعد از قالی‌بافی رایج‌ترین حرفه در كاشان بوده است و هنوز كارگاه‌هایی در محلات قدیم باقی مانده كه پیرمردها در آنها پشت دستگاه‌های شعربافی تارها را می‌بافند و هرچندبار كه شكل كار دستگاه را توضیح می‌دهند كمتر می‌فهمی؛ دستگاهی به ظرافت یك دستگاه پیانو و پیچیدگی دستگاه چاپ. به هر دستگاه شعربافی یا مخمل‌بافی كارخانه می‌گفتند. مصرف‌كننده فعلی این پارچه‌ها كردهای ایران و عراق هستند كه به عنوان سربند یا كمربند از آن استفاده می‌كنند.

- دارایی‌بافی نیز نوع دیگری از شعربافی است كه در لاتین به آن «ایكات» می‌گویند. از دارایی به عنوان پرده استفاده می‌شده و می‌گویند به خاطر رنگ‌های شفاف و تند قرمز و سبزش ضدحشره بوده است.



- مخمل، نوعی پارچه ابریشمی پرزدار و نوع پیشرفته‌تر و پركارتر آن، مخمل برجسته است كه از زری هم قیمتی‌تر است.استاد سیدخلیل‌الله یكی از چند مخمل‌باف باقیمانده در ایران است كه در كارگاه میراث فرهنگی كاشان 2 دستگاه مخمل‌بافی دارد؛ می‌گوید: «تا 60 سال پیش در همین محله «دروازه اصفهان» كاشان حدود 800كارگاه مخملبافی بود. من شاگرد محمدصادق بوستانی بودم و خارجی‌هایی كه می‌آیند اینجا، به من تعظیم می‌كنند؛ به من كه نه، به قدمت چندهزارساله مردم هنرپیشه ایران».






- این هم عكسی است از استاد حبیب‌الله طریقی- استاد زری‌بافی- كه در سال 1309 به همراه شاگردانش از كاشان به تهران فراخوانده شده بودند. استاد طریقی در سال 1308 شمسی برای رضاشاه یك پارچه زری بافت خود را می‌فرستد و رضاخان خوش‌اش می‌آید (جدش استاد محمدتقی نقشبند هم برای فتحعلی‌شاه پارچه‌ای زربفت فرستاده بود و توجه شاه را جلب كرده بود و زری‌ بافی را از انقراض نجات داده بود). بعد از آن استاد طریقی با شاگردانش به تهران احضار می‌شوند. او ابتدا در كاخ گلستان 4 دستگاه زری راه می‌اندازد و بعد به اداره صنایع قدیمه می‌رود و 18 دستگاه زری‌بافی را راه می‌اندازد. بعد از او هم پسرش استاد محمد طریقی راهش را ادامه می‌دهد.


- پارچه زری‌بافت شما را یاد موسیقی ایرانی می‌اندازد. هماهنگی رنگ‌ها و تركیب گلابتون و ابریشم مثل گوشه‌ها و نغمه‌های موسیقی ایرانی است. برای بافت یك پارچه زری، یك استاد نقشبند و یك بافنده و یك شاگرد گوشواره‌كش كه بالای دستگاه می‌نشیند لازم است. نقشبند نقش را روی كاغذ پیاده می‌كند و چگونگی بافت را به بافنده می‌گوید و گوشواره‌كش نقشه را جابه‌جا می‌كند.

- در سال 1809 شارل ماری فرانسوی دستگاه ژاكارد را به جای شاگردی كه بالای دستگاه باید می‌نشست اختراع می‌كند. با این همه نمی‌شود روزانه از 6 سانتی‌متر بیشتر زری بافت. قیمت پارچه زری تا متری یك میلیون تومان است و دلیل بالابودن قیمت آن هم بیشتر از آنكه به خاطر نخ گلابتون باشد به دلیل دقت و حوصله زیادی است كه صرف بافتن آن می‌شود. این پارچه‌ها برای تن‌پوش درباریان به كار می‌رفته و همچنین هدیه همیشگی پادشاهان ایران برای نمك‌گیركردن پادشاهان دیگر كشورها بوده است.




- این زربفت احتمالا در كارگاه غیاث‌الدین نقشبند بافته شده و الان در موزه واشنگتن است. غیاث‌الدین نقشبند از یزد و محمدتقی نقشبند از كاشان 2 استاد عمده زری‌باف ایران بوده‌اند؛ اولی در زمان شاه‌عباس و دومی در دوره فتحعلی‌شاه برای دربار كار می‌كرده‌اند و هر دو احیاكننده این هنر بعد از ركودی چندین‌دهه‌ای بوده‌اند.









- این دستگاه گلابتون‌سازی است. گلابتون‌سازی برای خودش كاری است كه در 2 نوع زرین و سیمین و با دستگاه جالب گلابتون‌سازی انجام می‌گیرد. ماجرا از این قرار است که چله یا تار پارچه زربفت از ابریشم خالص است و پودهای آن از ابریشم رنگی. یكی از پودهای این نوع پارچه نخ گلابتون است كه نخی ابریشمی است كه با طلا یا نقره روكش می‌شود.
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-26-2010
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض پرنده انسان نما !!

پرنده انسان نما


شاید حقیقت داره!!!!!!!!!!!!!!!
































__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-26-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض تصویر پزشکی که درحال جراحی خود است


سال ۱۹۶۴، دکتر روگوزوف، در ۲۷ سالگی مقیم ایستگاهی در قطب جنوب بود.
در این زمان او تشحیص داد که مبتلا به آپاندیسیت حاد شده است.
شرایط او داشت بدتر می‌شد و به خاطر شرایط آب و هوایی، هواپیمایی نمی‌توانست فرود بیاید. به همین خاطر او تصمیم گرفت، خودش را عمل کند


[IMG]http://*****************/Files1/c6ac47dd24a14a358bf7.jpg[/IMG]
او با بیهوشی موضعی عمل را شروع کرد، در حین عمل، هواشناس ایستگاه، ریتراکتور (وسیله‌ای که دو سوی برش جراحی را می‌گیرد و برش را باز نگه می دارد) را برایش نگه داشت،
راننده ایستگاه آینه‌ را برای او نگه داشته بود،
دانشمندی هم وسایل عمل را به او می‌داد…

دکتر روگوزوف در حالت خم‌شده به جلو، عمل را انجام داد و گرچه یک بار طی عمل از حال رفت،
توانست عمل را کمتر از دو ساعت انجام دهد. بعد از دو هفته او کاملا بهبود پیدا کرد


به نقل از همشهری جوان.
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 08-05-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید تاریخچه لباس عروس

تاریخچه لباس عروس


لباس عروسی، لباسی بی نظیر و منحصر به فردی است. در كنار تولد و مراسم تدفین، ازدواج یكی از سه موقعیت مهم و عظیم در زندگی هر شخص است و تنها موردی است كه شخص در تعیین چگونگی آن و عظمت و شكوه برگزاری آن، نقش اصلی را برعهده دارد.
این روز برای عروس، بیشتر از آنچه كه برای داماد مهم است، دارای اهمیت است و روز بزرگ زندگی او محسوب می شود.
در سرتاسر تاریخ، زنان همواره تلاش می كردند تا لباس عروسی خاصی داشته باشند كه با موقعیت و فضای جشن و شادی مناسب باشد و باعث بشود تا عروس زیبا را زیباتر از آنچه هست، نشان بدهد و عروسی كه چندان زیبا نیست، حداقل عالی و با شكوه به نظر برسد.


تاریخچه لباس عروس

لباس عروس، نشانه ای از ملیت در قرون وسطی، ازدواج بیشتر از پیوند میان دو نفر اهمیت داشت و در بسیاری موارد اتحاد و پیوند بین دو خانواده، دو تجارت و حرفه و حتی اتحاد بین دو كشور به شمار می آمد.
بنابراین عروس باید به شكلی لباسی می پوشید كه به بهترین شكلی معرف خانواده او باشد؛ لباس او تنها معرف شخص او نبود.
در آن زمان ازدواج های سلطنتی دارای اهمیت سیاسی بسیاری بود و برای ایجاد اتحاد و پیمانی محكم بین دو كشور انجام می شد، بنابراین لازم بود تا عروس جوان عالی و باشكوه به نظر برسد تا اعتبار و حیثیت كشور خود را تقویت كند و با نشان دادن ثروت و توانگری ملت خود، بر كشور داماد تاثیر بگذارد. جواهرات عروس هم به عنوان بخشی از جهیزیه او، مورد توجه و بحث قرار می گرفت.

خانواده های سلطنتی و ثروتمند از عالی تری پارچه هایی كه ممكن بود، استفاده می كردند و گران ترین پارچه ها از قبیل مخمل، ابریشم و حریر گلدار، اطلس، خز و پارچه های بافته شده از نخ های طلا و نقره را به كار می بردند. در آن زمان كه پارچه ها با دست ریسیده می شد، بافته می شد و خشك می شد، و در نتیجه استفاده اقتصادی و صرفه جویانه از پارچه معمول بود؛ دامن ها را به شكل جمع، بزرگ و پف كرده درست می كردند، طول آستین ها تا زمین ادامه داشت و دنباله دامن در پشت لباس به طول چند متر كشیده می شد.

رنگ های استفاده شده هم گرانبها و با شكوه بود؛ تنها افراد ثروتمند قادر بودند رنگهای گران قیمتی همچون قرمز، ارغوانی و مشكی را تهیه كنند، زیرا این رنگها بسیار سخت تر از رنگ هایی كه از رنگ های گیاهی طبیعی به دست می آمد، تهیه می شد.
علاوه براین، لباس عروس با جواهرات قیمتی از قبیل الماس، یاقوت سرخ، یاقوت كبود، زمرد و مروارید تزئین می شد.
بنابراین عروس در لباس خود در برابر تابش آفتاب می درخشید. گاهی اوقات لباس عروس چنان با جواهرات پوشیده می شد، به طوری كه پارچه لباس در زیر آنها پنهان می شد؛
در قرن پانزدهم زمانی كه شاهزاده مارگارت در انگلستان ازدواج كرد، لباس او به حدی سنگین بود كه نمی توانست حركت كند و به كمك دو نفر به كلیسا برده شد!
پیراهن سفید عروسی در دوران باستان عروس ها برای نشان دادن شادی خود، از رنگ های شاد و روشن برای لباس عروس استفاده می كردند.
رنگ سفید مدتی طولانی است كه به عنوان رنگی سنتی و رایج برای پیراهن عروس پذیرفته شده است، اما پیراهن عروس همیشه به رنگ سفید نبوده است.
پیش از آن عروس ها، بسته به موقعیت اجتماعی خود، انواع متنوعی از رنگ ها و مواد را برای لباس عروس انتخاب می كردند. در آن روزگار رنگ سفید نشانه پاكی و عفت نبود، بلكه رنگ آبی دارای این معنا بود.
در حقیقت بسیاری از زنان به همین دلیل رنگ آبی را برای لباس عروسی خود انتخاب می كردند.
از طرفی رنگ سفید نشانه ثروت و توانگری بود.
ازدواج ملکه الیزابت , ازدواج ملكه ویكتوریا با پسر عموی خود شاهزاده آلبرت در سال 1840، بیشترین تاثیر را بر مراسم عروسی گذاشت.
ملكه ویكتوریا نخستین فرد سلطنتی نبود كه پیراهن عروس سفید رنگ پوشید، اما نخستین فرد در دوره مدرن بود.
رنگ سفید، رنگ مرسوم برای مراسم سوگواری سلطنتی بود و اگرچه همیشه به این عنوان استفاده نمی شد، اما به عنوان رنگی مناسب برای مراسم عروسی شاهانه هم محسوب نمی شد.
ملكه و یكتوریا با ازدواج در لباسی سفید، چرخ ها را به حركت درآورد.
رنگ سفید عموما برای لباس عروسی انتخاب نمی شد و لباس ویكتوریا باعث شگفتی شد. البته این لباس، غافلگیری ناخوشایندی نبود، زیرا به زودی زنان در سرتاسر اروپا و آمریكا از لباس های سفید برای عروسی خود استفاده كردند.
اگرچه عروس هایی هم وجود داشتند كه همچنان در لباس هایی به رنگهای دیگر ازدواج می كردند؛ اما رنگ سفید به عنوان رنگی مناسب و عالی برای لباس عروس تعیین شده بود و از آن زمان تا كنون ادامه یافته است.
در حقیقت بسیار نادر است كه عروسی در لباسی به رنگی غیر از سفید ازدواج كند.
در كتابی مربوط به بانوان، در سال 1849 این جمله چاپ شد:« بر اساس رسم و سنت و عرف، از چندین سال قبل رنگ سفید به عنوان مناسب ترین رنگ برای لباس عروسی انتخاب شده است.
این رنگ نمادی از پاكی و خلوص و عفت دخترانه است و نشانه ای از قلب سالم و دست نخورده ای است كه به همسر آینده خود تقدیم می كند.»
با ظهور فروشگاه های بزرگ در دهه1890، تقریبا هر زنی می توانست رویای خود را برای ازدواج در لباس عروسی جدید و نو تحقق ببخشد.
لباس سفید مورد پسند عموم مردم واقع شد و رواج یافت. درسال 1890، در یك ژورنال بانوان نوشته شد كه:« از سال های بسیار قدیم كه نمی توان آغاز آن را به خاطر آورد، لباس عروسی خانم ها سفید بوده است.»
اگرچه این جمله نادرست بود، اما عمق پذیرش این مطلب را نشان می داد كه لباس عروس باید به رنگ سفید باشد.
اگرچه رنگ سفید رایج و مرسوم شد، اما بعضی از عروس ها پیراهن هایی را می پوشیدند كه دارای كاربرد بیشتری بود و می توانستند بعد از مراسم عروسی هم از آنها استفاده كنند.
از آنجایی كه لباس عروسی تا حد زیادی به مد زمان خود شباهت داشت و به آن نزدیك بود، تنها با تغییرات اندكی می شد تا پیراهنی را برای پوشیدن مجدد آماده كرد.
اعتقادی قدیمی درباره رنگهای مختلف لباس عروس یك شعر قدیمی درباره اینكه چگونه رنگ لباس عروسی شما، بر آینده شما تاثیر می گذارد می گوید:« ازدواج درلباس سفید یعنی بسیار خوب و صحیح انتخاب كرده اید؛ ازدواج در رنگ خاكستری یعنی به راه دوری خواهید رفت؛ ازدواج در رنگ سیاه، شما آرزو خواهید كرد كه بازگردید؛ ازدواج در رنگ قرمز، شما آرزوی مرگ خواهید كرد؛ ازدواج در رنگ آبی، یعنی شما همواره خالص، پابرجا و راستگو خواهید بود؛ ازدواج در رنگ سبز یعنی شما از دیده شدن خجالت می كشید؛ ازدواج در رنگ زرد، یعنی شما از مرد خود خجالت می كشید؛ ازدواج در رنگ قهوه ای یعنی شما در خارج شهر زندگی خواهید كرد و ازدواج در رنگ صورتی یعنی روح شما غرق خواهد شد.»
تاثیر جنگ جهانی بر لباس عروس
در تمام دوره ها، عروس ها سعی می كنند تا به شكلی لباس بپوشند كه مناسب موقعیت اجتماعی آنها باشد و همیشه تا حد امكان متناسب با مد باشد و برای تهیه آن از زیباترین، بهترین و گرانبهاترین موادی كه توانایی فراهم كردن آن را دارند، استفاده بشود.
میزان و كیفیت موادی كه درتهیه لباس عروس به كار می رود، انعكاس ثروت و موقعیت اجتماعی عروس است.
مدها و مدل های لباس در دوره ادوارد هفتم، روز به روزتجملی تری و پرخرج تر می شد، تا با آغاز فاجعه جنگ جهانی اول، این روند متوقف شد و سبك لباس ها ساده تر شد.
همچنین با انعكاس تغییر نقش زنان در جامعه، دامن لباس ها كوتاه تر شد.
كوكو شانل نیروی قدرتمندی در تغییر فشن زنان بود و نخستین كسی بود كه در دهه 1920، رسما لباس عروسی كوتاه را معرفی كرد.
این لباس، پیراهن سفیدی تا زانو بود با یك دنباله بلند.
این رنگ سفید سیمانی به عنوان رنگ جهانی و همگانی لباس عروس مورد توجه قرار گرفت.


ازدواج در جنگ جهانی دوم ,
در زمان جنگ جهانی دوم بسیاری از عروس ها احساس كردند كه ازدواج در لباس سفیدی مجلل، شایسته نیست، بنابراین لباس های ساده ای را برای مراسم عروسی خود انتخاب می كردند.
در زمان جنگ جهانی دوم زنان وظیفه خود دیدند تا مراسم ازدواج سنتی را ترك كنند، اگرچه اكثر عروس ها ممكن بود تنها چند هفته یا حتی چند روز، پس از مراسم نامزدی خود عروسی كنند.
در نتیجه آنها زمان كافی برای یافتن لباس عروس مناسب نداشتند، بنابراین باید بهترین لباس خود را برای این كار انتخاب می كردند.
اگر عروسی می خواست كه حتما لباس عروس سفید داشته باشد، می توانست آن را برای مراسم، قرض بگیرد یا اجاره كند.
اگر عروس و داماد هر دو در جنگ شركت داشتند، در اونیفورم های نظامی خود ازدواج می كردند

پس از جنگ جهانی، یك دوره پر رونق و مرفه آغاز شد و این موضوع در لباس های عروسی هم منعكس شد.
لباس های بلند سفید عروسی رسمی، مجددا رایج شد و به مد بازگشت. رنگ مایه های سفید مانند كرم، زرد بسیار كم رنگ و عاجی رنگ، همگی به عنوان رنگ لباس عروس قابل قبول بود؛
در حالی كه رنگ های روشنی از قبیل آبی، سبز یا صورتی كمتر استفاده می شد؛ ازدواج در لباس سیاه رنگ، نشانه بدبختی و بخت بد محسوب می شد. لباس عروس در قرن جدید مركز توجه لباس های عروس از دهه 1950 تغییر كرد.
امروزه بیشتر ازهمه، تاكید بر روی شخصیت خود عروس است.
در حال حاضر عروس ها می توانند تقریبا ازهر مدل و سبك لباسی برای مراسم ازدواج خود استفاده كنند، یك پیراهن طراحی شده بسیار تزئین شده و مجلل یا حتی یك پیراهن ساده غیر رسمی.
هر سبكی كه عروس انتخاب كند تا زیباتر به نظر برسد، قابل قبول است.
بنابراین شما می توانید هر رنگی را برای ازدواج خود انتخاب كنید، اما حداقل حالا اندكی درباره سابقه و تاریخچه استفاده از لباس عروسی سفید آگاهی پیدا كرده اید.
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 08-13-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض هدیه رئیس جمهور به یک ایران شناس

هدیه رئیس جمهور به یک ایران شناس
ماجرا چیست؟
در همایش ایرانیان مقیم خارج ، دکتر فرخ سعیدی استاد دانشگاه هاروارد به پشت تریبون رفت و به معرفی استاد ریچارد فرای پرداخت و اظهار داشت: استاد فرای نخستین کسی است که از دکتر علی اکبر دهخدا لقب ایران دوست را گرفته است.

ریچارد فرای هم طی سخنانی اظهار داشت: سالهاست که خود را یک ایرانی می پندارم و آرزو من این است که مرگ مرا در کنار زاینده رود اصفهان، نصف جهان قرار دهد و بدینوسیله از رئیس جمهور ایران می‌خواهم که این تقاضای مرا بپذیرد .

در پاسخ رئیس جمهور هم خطاب به وی عنوان کرد: ما به جای آن یک باب منزل مسکونی در اصفهان به شما می‌دهیم که تا هر وقت بخواهید در آنجا زندگی کنید.






































__________________
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 08-15-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض پسر 10 ساله اي كه دنيا را تكان داد!


شايد شما با اين عكس آشنا باشيد . اين عكس در ۱۹ آگوست سال ۱۹۹۹ توسط مايكل كلنسى عكاس مجله يو.اس تودي گرفته شده است .


جنيني كه در اين عكس دست جراح را در دست خود گرفته جنيني است كه دچار بيماري مادرزادي اسپاينا بيفيدا ( spina bifida ) (بيرون زدگي نخاع به علت بسته‌نشدن كانال نخاعي ) بوده است . در صورتي كه حاملگي و رشد جنين به همين شكل ادامه مي يافت در ماه هاي آتي احتمال مرگ و يا فلج جنين بسيار بالا بود و براي اولين بار در تاريخ پزشكي قرار شد اين جنين در هفته ۲۱ بارداري در داخل رحم مادر توسط جراح تحت عمل قرار گيرد .

نام اين كودك ساموئل و نام جراح دكتر جوزف برونر است . اين عمل در يك مركز پزشكي دانشگاهي ( Nashville’s Vanderbuilt University Medical Center ) انجام شد.

اين عكس بارها در اينترنت انتشار يافت بدون آنكه داستان واقعي آن در جايي ذكر گردد و هر چه انتشار يافت بيشتر به افسانه و تخيلات گويندگان آن ارتباط داشت .

بعد از عمل ، اين جنين ( ساموئل فعلي ) دست خود را از داخل رحم خارج كرد و انگشت جراح را در دست گرفت و با قدرت فشرد به شكلي كه دكتر برونر در تن خود ارتعاش و مورموري را احساس كرد . در اين لحظه عكاس يو.اس.تودي كه براي ثبت تاريخ اولين جراحي داخل رحم در محل حاضر بود تصويري را شكار كرد كه افكار عمومي جهان را تحت تاثير قرار داد.



عكاس مي گويد من در كناري ايستاده بودم و به رحم مادر نگاه مي كردم ناگهان لرزش رحم را ديدم و خواستم از آن عكس بگيرم كه ناگهان يك دست از داخل آن خارج شد و دست جراح را فشرد . من عكس خود را گرفته بودم و اين داستان آنقدر سريع بود كه پرستار پشت سر من فرياد كشيد وآي چه اتفاقي افتاده است .

اين عكس به سرعت در فاكس نيوز و سراسر جهان ارتباطات انتشار يافت .

هيچكس ، هرگز نخواهد فهميد كه اين يك اتفاق بود و يا يك تشكر واقعي .

اين پسر 10 ساله همان جنيني است كه از جراحش تشكر كرد





__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
giorgio armani, جورجیو آرمانی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها