بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-23-2016
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهمترین اتفاق امروز شنیدن خبر بارداری یک دوست بسیار عزیزم...........واقعا از ته قلبم خوشحال شدم......اخه من حکم خاله نداشته نی نی را دارم.!!!!!
آقا بعدش هم اینکه هیچ کس اینجا نبود و من حسابی آتیش سوزوندم.!!!!!!!!!!!!!
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟






ویرایش توسط kiana : 10-23-2016 در ساعت 09:11 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از kiana به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2  
قدیمی 03-22-2018
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



خونه خریدم ! 130 متر بهش برسیم خوب میشه کلی وسیله براش باید بخریم. من هیچ تمایلی به درس خوندن ندارم و الان تصمیم گرفتم که برم تو کار آزاد ( من با یک دستگاه تعریف میشم )
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از bigbang به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3  
قدیمی 04-01-2018
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

یه قورمه سبزی خوشمزه خوردم
دو تا کار خوب انجام دادم
چند تا کار عقب افتاده انجام دادم
کلی دوغ خوردم - یه سری اهنگهای قدیمی محمد صالح دیلان رو دوره کردم .
چند تا ایده به ذهنم رسیده تست میکنم .
یه سری پست اسپم و تبلیغاتی در پی سی سیتی بود پاک و ویرایش کردم .
اها ! با قیمت مناسب برای یکی از دوستانم قدری کریپتور کارنسی خریدم .
یه قسمت دیگه از westWorld رو دیدم .
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از دانه کولانه به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #4  
قدیمی 04-04-2018
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یه دکور ۱۳۰ میلیون خیلی زیاده ! من اصلاً قبول ندارم من دلم میخواد دکوراسیون خونم کم هزینه باشه ۱۳۰ تومن آدم واسه دکور بده زوره خونم ۱۴۰ متره اصلاح میکنم هیچی تو فکر این بودم واسه کسب و کار هم که فعلا با مادرم بیرون دور میزنم خیلی اعصاب خورد کن هست
به نظرم شرقی ها مردم پرمصرف و پرخرج و کم درآمد هستند من اصلاً نپسندیدم
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از bigbang به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #5  
قدیمی 07-01-2018
darioush3 darioush3 آنلاین نیست.
تازه وارد
 
تاریخ عضویت: Jul 2018
نوشته ها: 1
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض

سلام
حالتون خوبه؟
مهمترین اتفاق امروز این بود که تو مترو اتفاق خاصی پیش نیومد امروز
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از darioush3 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #6  
قدیمی 10-26-2018
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزهای سختی هست ، روزهای خیلی سختی هست برای مهندسهای مکانیک سختتر بازار قطعه سازی رو چین خراب کرده ، من مدرک فنی حرفه ای هم دارم cnc درجه 1 و 2 ولی نمیتونم به امید قطعه سازی دستگاه تهیه کنم ، صنعت خوابیده ، کار آزاد هم امتحان کردم ، با حقوق هایی که شرکت های خصوصی میدن نمیشه زندگی کرد

مردم محتاط شدن حق هم دارند پولشون بی ارزش شده واقعاً شرایط ناراحت کننده ای هست دستشون تو جیبشون نمیره ، خیلی از زرگری ها دارند جمع میکنند حتی مردم طلا هم نمیخرند . نمیشه اینطوری گذروند ، استخدام که نمیشه 75000 نفر واسه 2500 عنوان شغلی ثبت نام کردند ، اونم کجا وزارت نیرو یک پات اینجاست یک پات جنوب 6 روز خونه نیستی ، این خوب نیست تازه متوسط در نهایت با سنوات بشه 5 تومن جور کرد در نهایت اون تاپهاش 7 تومن میگیرن ، بدترین شغل ریسک بالا احتمال آسیب دیدگی ، شرکت گاز هم همین هست . شرکت هم نفت پذیرش دارند ولی باید قید خونه رو بزنی
یکی رو سراغ داشتم میگفت بعد خدمت رفته 50 تا آزمون استخدامی شرکت کرده در نهایت تونسته استاندارد قبول بشه همون جا مشغول زیر 2 تومن ، نمیشه واقعاً نمیشه با 2 تومن نمیشه زندگی کرد . راه پیشرفت آدم رو میبندن ، یک معجزه ای بشه ، یک اتفاقی بیفته از این وضعیت بیایم بیرون واقعاً شرایط ناراحت کننده ای هست .
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #7  
قدیمی 02-22-2019
chalipa.net آواتار ها
chalipa.net chalipa.net آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2013
محل سکونت: اینترنت-کرمانشاه-بازم اینترنت
نوشته ها: 30
سپاسها: : 72

33 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

میگن همیشه درست کار کن .
در سیستم اداری باید همیشه زیر اب بزنی تا پیروز باشی .
جالبه که هیچ وقت نمیایم دست به دست هم بدیم و اون اداره و یا شرکت رو بالا بکشیم .
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از chalipa.net به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #8  
قدیمی 06-14-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قرار شد بحث انتخاباتی توی سایت نشه
نظر شما هم واسه خودتون مهمه نه واسه همه
__________________

پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 11-02-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

2 هفته پیش یکی از دوستامونو دعوت کردیم، اولین بار بود که
میخواستن بیان خونه ی ما، منم هنوز خونه شون نرفتم
ولی بابای پگاه خیلی بهشون زحمت میده همیشه "در واقع با آقاشون صمیمی هستن"
شاید من یک یا دوبار تا حالا بیشتر ندیدمشون، ولی چون منزل جدیدمون
نزدیک اوناست، بد ندیدیم به این واسطه ارتباطمونو نزدیکتر کنیم
من حتی نمیدونستم که این خانواده چند نفر هستند و یا ...
قولو قرارو گذاشتیم پای آقایون، پنجشنبه شب دعوتشون کردیم
سرتونو درد نیارم من از چهارشنبه مشغول تدارک بودم، که پنجشنه ظهر
مطلع شدم که تشریف نمیارن و قراره برن روستا و تا جمعه شب هم
روستا می مونن، خب منم چون کلی به خودم زحمت داده بودم نمیخواستم
به هفته بعد موکول بشه گفتم شنبه تشریف بیارن، و چون قبلا صحبت شده بود
من دیگه پی گیر دعوت و .. نشدم، و همچنان به نظافت خونه و
تدارک مهمونی میرسیدم، یعنی از همون صبح روز چهارشنبه که خدمتتون عرض کردم
من مشغول تدارکات بودم تا شنبه ساعت 8 شب، چقدر لحظه شماری میکردم که
تشریف بیارن، به ساعت که نگاه کردم، وای ساعت 8 بود چطور نیومدن؟!!
یهو جناب همسر از در وارد شدن، خب تصور میکردم ایشون رفته دنبالشون
یا اینکه قرار گذاشتن با هم تماس بگیرن قبل از اومدنشون
که گفتن نه همچین قراری نبوده، صبر کنید من الان باهاشون تماس میگیرم
ببینم اگه لازمه برم دنبالشون، که یهو دیدم با تعجب پرسید مهمون دارین؟
یعنی چی؟ مگه شما اینجا مهمون نیستین؟ خب مهموناتونم بردارین بیارین
در خدمتشون هستیم، که گویا دوست گرام فرموده بودن، ما از قبل تدارک دیدیم و
مهمون دعوت کردیم الان هم سر سفره شام هستیم
دوست گرام فراموش کرده بودن به خانمشون بگن که مهمانی پنجشنبه
موکول شده به شنبه، خانوم ایشون هم کلی مهمان دعوت کرده بودن
تصور کنید من اون لحظه چه حالی داشتم
دلم میخواست گریه کنم
خانومش گفته بود گوشی رو بدید به خانوم میخوام ازشون عذرخواهی کنم،
و بنده خدا کلی شرمنده و ... گفت که من بی تقصیرم نیمدونستم امشب
خونه شما مهمونیم، گفتم کاش ما زودتر تماس میگرفتیم، میفهمیدیم قضیه رو، با
مهموناتون میومدین اینجا یا اینکه ما با محتویات سفره خدمت میرسیدیم،
خلاصه بعد از 2 هفته هنوز خستگی اون مهمونی بی مهمون از تنم بیرون نرفته
اونشب به هرکی هم که زنگ زدیم بیان خونمون
هرکی به طریقی یا گرفتار بود یا مهمون بود یا مهمون داشت
منم به اهل خونه یک هفته تمام غذای تکراری دادم تا یادشون بمونه چطور مهمون دعوت کنن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 11-03-2012 در ساعت 04:15 AM
پاسخ با نقل قول
11 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #10  
قدیمی 11-03-2012
Afsaneh_roj آواتار ها
Afsaneh_roj Afsaneh_roj آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 636
سپاسها: : 6,774

4,753 سپاس در 854 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Afsaneh_roj به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض عجب مهمونی رفتنی !!!!!!1

امروز که اتفاق خاصی نیفتاده ......
فقط تعطیلی پشت سر هم خیلی کسل کننده س
مخصوصا هوا هم برای بیرون رفتن با بچه خوب نباشه .
همین .......
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مستور نمایش پست ها
خانمه میگه من شوهرم تو دادگستریه پدرتونو در میاره بعد هم زنگ میزنه به شوهرش و یک پاترول از دادگستری میاد و کلی برا اون خط و نشون میکشه وقتی من رسیدم که شوهر اون خانم از آپارتمان اومد
من حتما از شما شکایت خواهم کرد خیلی وقیحانه فرمودند هر غلطی میتونی بکن
واقعا که چقدر بده آدم از عنوان و سمتش سوء استفاده کنه ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا نمایش پست ها
2 هفته پیش یکی از دوستامونو دعوت کردیم، اولین بار بود که
میخواستن بیان خونه ی ما، منم هنوز خونه شون نرفتم
ولی بابای پگاه خیلی بهشون زحمت میده همیشه "در واقع با آقاشون صمیمی هستن"
شاید من یک یا دوبار تا حالا بیشتر ندیدمشون، ولی چون منزل جدیدمون
نزدیک اوناست، بد ندیدیم به این واسطه ارتباطمونو نزدیکتر کنیم
من حتی نمیدونستم که این خانواده چند نفر هستند و یا ...
قولو قرارو گذاشتیم پای آقایون، پنجشنبه شب دعوتشون کردیم
سرتونو درد نیارم من از چهارشنبه مشغول تدارک بودم، که پنجشنه ظهر
مطلع شدم که تشریف نمیارن و قراره برن روستا و تا جمعه شب هم
روستا می مونن، خب منم چون کلی به خودم زحمت داده بودم نمیخواستم
به هفته بعد موکول بشه گفتم شنبه تشریف بیارن، و چون قبلا صحبت شده بود
من دیگه پی گیر دعوت و .. نشدم، و همچنان به نظافت خونه و
تدارک مهمونی میرسیدم، یعنی از همون چهارشنبه که خدمتتون عرض کردم
من مشغول تدارکات بودم تا شنبه ساعت 8 شب، چقدر لحظه شماری میکردم که
تشریف بیارن، به ساعت که نگاه کردم، وای ساعت 8 بود چطور نیومدن؟!!
یهو جناب همسر از در وارد شدن، خب تصور میکردم ایشون رفته دنبالشون
یا اینکه قرار گذاشتن با هم تماس بگیرن قبل از اومدنشون
که گفتن نه همچین قراری نبوده، صبر کنید من الان باهاشون تماس میگیرم
ببینم اگه لازمه برم دنبالشون، که یهو دیدم با تعجب پرسید مهمون دارین؟
یعنی چی؟ مگه شما اینجا مهمون ندارین؟ خب مهموناتونم بردارین بیارین
در خدمتشون هستیم، که گویا دوست گرام فرموده بودن، ما از قبل تدارک دیدیم و
مهمون دعوت کردیم الان هم سر سفره شام هستیم
دوست گرام فراموش کرده بودن به خانمشون بگن که مهمانی پنجشنبه
موکول شده به شنبه، خانوم ایشون هم کلی مهمان دعوت کرده بودن
تصور کنید من اون لحظه چه حالی داشتم
دلم میخواست گریه کنم
خانومش گفته بود گوشی رو بدید به خانوم میخوام ازشون عذرخواهی کنم،
و بنده خدا کلی شرمنده و ... گفت که من بی تقصیرم نیمدونستم امشب
خونه شما مهمونیم، گفتم کاش ما زودتر تماس میگرفتیم، میفهمیدیم قضیه رو، با
مهموناتون میومدین اینجا یا اینکه ما با محتویات سفره خدمت میرسیدیم،
خلاصه بعد از 2 هفته هنوز خستگی اون مهمونی بی مهمون از تنم بیرون نرفته
اونوش به هرکی هم که زنگ زدیم بیان خونمون
هرکی به طریقی یا گرفتار بود یا مهمون بود یا مهمون داشت
منم به اهل خونه یک هفته تمام غذای تکراری دادم تا یادشون بمونه چطور مهمون دعوت کنن
رزیتا خانم . خوب اعصابی داشتی به خدا ......
باز خوبه برای یه مدت آشپزی نکردی ....
نوش جونشون ....
واقعا بهت حق داری .
وقتی مطلبت رو خوندم حس خستگی به من هم دست داد .
خسته نباشی خواهر ......


__________________

پاسخ با نقل قول
8 کاربر زیر از Afsaneh_roj سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها