بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-08-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سايبان آرامش ما، ماييم

سايبان آرامش ما، ماييم


در هواي دوگانگي تازگي چهره‌ها پژمرد.
بياييد از سايه روشن برويم
بر لب شبنم بايستيم، در برگ فرود آييم.
و اگر جا پايي ديديم، مسافر كهن را از پي برويم.
برگرديم، و نهراسيم، در ديوان آن روزگاران نوشابه
جادو سركشيم.
شب بوي ترانه ببوييم چهره خود گم كنيم.
از روزن آن سوها بنگريم، در به نوازش خطر بگشائيم.
خود روي دلهره پرپر كنيم.
نياويزيم نه به بند گريز، نه به دامان پناه.
نشتابيم نه به سوي روشن نزديك، نه به سمت مبهم دور.
عطش را بنشانيم، پس به چشمه رويم.
دم صبح، دشمن را بشناسيم ، و به خورشيد اشاره كنيم.
مانديم در برابر هيچ، خم شديم در برابر هيچ، پس نماز
مادر را نشكنيم.
برخيزيم و دعا كنيم:
لب ما شيار عطر خاموشي باد!
نزديك ما شب بي درد است، دوري كنيم.
كناري ما ريشه بي شوري است، بر كنيم.

و نلرزيم ، پا در لجن نهيم، مرداب را به تپش درآييم.
آتش را بشويم، ني‌زار همهمه را خاكستر كنيم.
قطره را بشويم. دريا را در نوسان آييم.
و اين نسيم، بوزيم، و جاودان بوزيم،
و اين خزنده، خم شويم، و بينا خم شويم.
و اين گودال ، فرود آييم، و بي پروا فرود آييم.
برخود خيمه زنيم، سايبان آرامش ما، ماييم.
ما وزش صخره‌ايم، ما گام شبانه‌ايم.
پروازيم، و چشم به راه پرنده‌ايم.
تراوش آبيم، و در انتظار سبوييم.
در ميوه چيني بي گاه، رؤيا را نارس چيدند، و ترديد
از رسيدگي پوسيد.
بياييد از شوره‌زار خوب و بد برويم.
چون جويبار آيينه روان باشيم: به درخت، درخت را پاسخ
دهيم.
و دو كران خود را در هر لحظه بيافرينيم، و هر لحظه
رها سازيم.
برويم، برويم، و بيكراني را زمزمه كنيم..

...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 03-08-2010
zahra48 آواتار ها
zahra48 zahra48 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: اسمون خدا
نوشته ها: 18
سپاسها: : 0

4 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در حاشيه درد قدمتيست اصيل، عهديست كهن ،
پيمانيكه جا مانده در جاودانگيهاي از ياد رفته.
كه وامانده در پس ناشكيبائيهامان در انبوه اندوه اندودمان،
در حاشيه درد سالخوردگيهايي انبار گشته اند كه
لابه لاي خطوط چهره زمختشان عطري لطيف ضربان دارد
بويي عميق در حاشيه درد بوي داغ نان پيچيده
بوي كاه گل هاي خيس خورده شايد كمي انسوتر
و گاه گم مي شوند. اين عطر هاي كهن
اين قدمت هاي اصيل اين حاشيه هاي نم زده
و تنها درد در ياد مي ماند و درد بي حاشيه بي عطر...........
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 03-09-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نه صداي پا مي ياد نه زنگ در نه تلفن
صبرمن تموم شده دير نشده كاري بكن
دل اين كلون در ميزنه اما بيصدا
دلهره يه عالمه نفس يه آهه بي هوا
دم به دم يه حرفي باز مياد ميشينه تو گلوم
همه جمع ميشه واسه وقتي نشستي روبروم
نمي شه رو تو حساب كرد مثل آفتاب زمستون
ميري بي خبر نگفته مي شي باز دوباره مهمون
نميشه حتي كمت كرد از تو جمع دلخوشي ها
تو نباشي ديگه از ما چي ميمونه جز يه تنها
نه هواي جاده ها نه كوچه و خيابونا
نه غم پياده رو نه گريه هاي ناودونا
نه سكوت سرد پاك نه سقف دلگير خونه
تو كه نيستي به دلم حتي غمم نمي مونه
باشه هرچي تو بخواي هرجوري كه تو راحتي
تو پري قصه ها نميشي يار پاپتي
نمي شه رو تو حساب كرد مثل آفتاب زمستون
ميري بي خبر نگفته مي شي باز دوباره مهمون
نميشه حتي كمت كرد از تو جمع دلخوشي ها
تو نباشي ديگه از ما چي ميمونه جز يه تنها
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 03-09-2010
topic_sun آواتار ها
topic_sun topic_sun آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش ادبیات
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 836
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روز،چون گل،می شکوفد بر فراز کوه
عصر،پرپر میشود این نو شکفته_در سکوت دشت_
روزها اینگونه پرپر گشت
لحظه های بی شکیب عمر
چون پرستو های بی آرام در پرواز
رهروان راچشم حسرت باز...
__________________
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 03-09-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط يك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشيمانی؟
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 03-09-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آمدي وه كه چه مشتاق و پريشان بودم
تا برفتي ز برم صورت بي جان بودم
نه فراموشيم از ذكر تو خاموشي بود
كه در انديشه اوصاف تو حيران بودم
بي تو در دامن گلزار نخفتم يك شب
كه نه در باديه ی خارمغيلان بودم
زنده مي كرد مرا دم به دم اميد وصال
ورنه دور از نظرت كشته هجران بودم
به تولاي تو در آتش محنت چو خليل
گوييا در چمن لاله و ريحان بودم
تا مگر يك نفسم بوي تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحر خوان بودم
سعدي از جور فراقت همه روز اين مي گفت
عهد بشكستي و من بر سر پيمان بودم
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 03-09-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از پا تا سرت
سراسرت
نوری و نیرویی
وجود مقدست را در بر گرفته است
جنس تو ، جنس نان
نانی که آتش او را می پرستد
عشقم خاکستری زیر خاک بود
من با تو گر گرفتم
عشق من
عزیزم
پیشانی ات . پاهایت و دهانت
نانی است مقدس که زنده ام می دارد
آتش به تو درس خون داد
از آرد تقدس را فرا بگیر
و از نان بوی خوش را
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 03-09-2010
saniz آواتار ها
saniz saniz آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 103
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض

حافظ شیرازی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
!نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 03-09-2010
zahra48 آواتار ها
zahra48 zahra48 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: اسمون خدا
نوشته ها: 18
سپاسها: : 0

4 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هرگز برای دوست داشتن پایانی نیست
من خدای آسمان را- کهکشان را دوست دارم
من پل رنگین کمان را - آفتاب مهربان رادوست دارم
ابرهای پر ز باران- کوهساران- ماهتاب و لاله زاران
من تمام مردم خوب جهان را دوست دارم
عاشقان ناتوان را- عشق های بی امان را- من تمام
شاپرکهای جهان را دوست دارم
دوستی های نهان را- خنده های ناگهان را- من تمام درد های تلخ و شیرین
جهان را دوست دارم
مادران را - آرزوهای عزیز و خو بمان را- قلبهای
پاکشان را-اشکهای نابشان را- دستهای گرمشان را
حرفهای از صمیم قلبشان را- شوروشوق چشمشان را
من تمام ساکنان قلبهای عاشقان را دوست دارم
من دروغ بچگان را- شیطنتهای همیشه بکرشان را
رازشان را- پاکی احساسشان را- خنده های شادشان را
بادبادکهای قشنگ و نازشان را- دستهای کوچک و
پربارشان را- هر نگاه خالی از نیرنگشان را- اعتماد
خالی از تردیدشان را- من تمام شیطنتهای جهان را
دوست دارم
سایه های کاج های مهربان را- بید مجنون ها و برگ
نازشان را- سروها و قامت رعنایشان را- نخلها و ارتفاع
نابشان را- تاکها و مستی انگورشان را- سر کشی های
شراب و ... راستی من تمام درختان انگور جهان را
دوست دارم
نازهای معشوقان زمان را- دل شکستنهای بی منظورشان
را- قهرهای تلخشان را- آشتیهای
زود هنگامشان را- عشقهای آتشین و پر رنگشان را
قلبهای بی تاب و تنگشان را- آشنایی های پرلبخند شان
را و خداحافظی های پر اشکشان را- گریه های شوقشان
را- ضربه های قلبشان را- حرفهای بی حد و مرزشان
را- من تمام عشق های جاودان را دوست دارم
لیلی و مجنونمان را- خسرو و شیرینمان را- کوه کن
فرهادمان را....یادم آ مد من خدا را وخودم را وجهان را
دوست دارم
دوست دارم
دوست دارم
می پرستم.....
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 03-10-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهرورزان زمانهاي كهن
هرگز از خويش نگفتند سخن
كه در آنجا كه تويي
برنيايد دگر آواز ز من
ما هم اين رسم كهن را بسپاريم به ياد
هرچه ميل دل دوست
بپذيريم به جان
هرچه جز ميل دل او

بسپاريم به باد
آه!باز اين دل سرگشته من
ياد آن قصه شيرين افتاد
بيستون بود و تمناي دو دوست
آزمون بود و تماشاي دو عشق
در زماني كه چو كبك
خنده مي زد شيرين
تيشه مي زد فرهاد
نه توان گفت به جانبازي فرهاد :افسوس!
نه توان گفت ز بيدردي شيرين :فرياد!
كار شيرين به جهان شور برانگيختن است!
عشق در جان كسي ريختن است
كار فرهاد برآوردن ميل دل دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با كوه درآويختن است
رمز شيريني اين قصه كجاست؟
آن كه مي آموخت به ما درس محبت مي خواست:
جان چراغان كني از عشق كسي
به اميدش ببري رنج بسي
تب و تابي بودت هر نفسي
به وصالي برسي يا نرسي
سينه بي عشق مباد...
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:04 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها