بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-20-2009
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گفت قایل در جهان درویش نیست
ور بود درویش آن درویش نیست
هست از روی بقای ذات او
نیست گشته وصف او در وصف هو
چون زبانه‌ی شمع پیش آفتاب
نیست باشد هست باشد در حساب
هست باشد ذات او تا تو اگر
بر نهی پنبه بسوزد زان شرر
نیست باشد روشنی ندهد ترا
کرده باشد آفتاب او را فنا
در دو صد من شهد یک اوقیه خل
چون در افکندی و در وی گشت حل
نیست باشد طعم خل چون می‌چشی
هست اوقیه فزون چون برکشی
پیش شیری آهوی بیهوش شد
هستی‌اش در هست او روپوش شد
این قیاس ناقصان بر کار رب
جوشش عشقست نه از ترک ادب
نبض عاشق بی ادب بر می‌جهد
خویش را در کفه‌ی شه می‌نهد
بی‌ادب‌تر نیست کس زو در جهان
با ادب‌تر نیست کس زو در نهان
هم بنسبت دان وفاق ای منتجب
این دو ضد با ادب با بی‌ادب
بی‌ادب باشد چو ظاهر بنگری
که بود دعوی عشقش هم‌سری
چون به باطن بنگری دعوی کجاست
او و دعوی پیش آن سلطان فناست
مات زید زید اگر فاعل بود
لیک فاعل نیست کو عاطل بود
او ز روی لفظ نحوی فاعلست
ورنه او مفعول و موتش قاتلست
فاعل چه کو چنان مقهور شد
فاعلیها جمله از وی دور شد
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 01-01-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اى برادر قصه چون پيمانه‏اى است
معنى اندر وى مثال دانه‏اى است‏
دانهء معنى بگيرد مرد عقل
ننگرد پيمانه را گر گشت نقل‏
ماجراى بلبل و گل گوش دار
گر چه گفتى نيست آن جا آشكار
كودكان افسانه‌ها مي‌آورند
درج در افسانه‌شان بس سر و پند
هزل‌ها گويند در افسانه‌ها
گنج مي‌جو در همه ويرانه‌ها
هزل تعليم است آن را جد شنو
تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
هر جدي هزل است پيش هازلان
هزل‌ها جد است پيش عاقلان
عاقلي گر خاك گيرد زر شود
جاهل ار زر برد خاكستر شود

پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 01-01-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ماجراى شمع با پروانه نيز
بشنو و معنى گزين كن اى عزيز
گر چه گفتى نيست سر گفت هست
هين ببالا پر مپر چون جغد پست‏
گفت در شطرنج كاين خانه‏ء رخ است
گفت خانه از كجاش آمد بدست‏؟
خانه را بخريد يا ميراث يافت؟
فرخ آن كس كاو سوى معنى شتافت‏
گفت نحوى: زيد عمرواً قد ضرب
گفت چونش كرد بى‏جرمى ادب‏؟
عمرو را جرمش چه بد كان زيد خام
بى‏گنه او را بزد همچون غلام‏؟
گفت اين پيمانهء معنى بود
گندمى بستان كه پيمانه است رد
زيد و عمرو از بهر اعراب است و ساز
گر دروغ است آن تو با اعراب ساز
گفت نه من آن ندانم عمرو را
زيد چون زد بى‏گناه و بى‏خطا ؟
گفت از ناچار و لاغى بر گشود
عمرو يك واو فزون دزديده بود
زيد واقف گشت دزدش را بزد
چون كه از حد برد او را حد سزد

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 01-04-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رو به دريايي که ماهي‌زاده‌اي
هم‌چو خس در ريش چون افتاده‌اي
خس نه‌اي دور از تو رشک گوهري

در ميان موج و بحر اوليتري
بحر وحدانست جفت و زوج نيست

گوهر و ماهيش غير موج نيست
اي محال و اي محال اشراک او

دور از آن دريا و موج پاک او
نيست اندر بحر شرک و پيچ پيچ

ليک با احول چه گويم هيچ هيچ
چونک جفت احولانيم اي شمن

لازم آيد مشرکانه دم زدن
آن يکيي زان سوي وصفست و حال

جز دوي نايد به ميدان مقال
يا چو احول اين دوي را نوش کن

يا دهان بر دوز و خوش خاموش کن
يا به نوبت گه سکوت و گه کلام

احولانه طبل مي‌زن والسلام
چون ببيني محرمي گو سر جان

گل ببيني نعره زن چون بلبلان
چون ببيني مشک پر مکر و مجاز

لب ببند و خويشتن را خنب ساز
دشمن آبست پيش او مجنب

ورنه سنگ جهل او بشکست خنب
با سياستهاي جاهل صبر کن

خوش مدارا کن به عقل من لدن
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 01-04-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رو به دريايي که ماهي‌زاده‌اي
هم‌چو خس در ريش چون افتاده‌اي
خس نه‌اي دور از تو رشک گوهري

در ميان موج و بحر اوليتري
بحر وحدانست جفت و زوج نيست

گوهر و ماهيش غير موج نيست
اي محال و اي محال اشراک او

دور از آن دريا و موج پاک او
نيست اندر بحر شرک و پيچ پيچ

ليک با احول چه گويم هيچ هيچ
چونک جفت احولانيم اي شمن

لازم آيد مشرکانه دم زدن
آن يکيي زان سوي وصفست و حال

جز دوي نايد به ميدان مقال
يا چو احول اين دوي را نوش کن

يا دهان بر دوز و خوش خاموش کن
يا به نوبت گه سکوت و گه کلام

احولانه طبل مي‌زن والسلام
چون ببيني محرمي گو سر جان

گل ببيني نعره زن چون بلبلان
چون ببيني مشک پر مکر و مجاز

لب ببند و خويشتن را خنب ساز
دشمن آبست پيش او مجنب

ورنه سنگ جهل او بشکست خنب
با سياستهاي جاهل صبر کن

خوش مدارا کن به عقل من لدن
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-04-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی
گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد

غم این قدر نداند کآخر تو یار مایی
من باغ و بوستانم سوزیده خزانم

باغ مرا بخندان کآخر بهار مایی
گفتا تو چنگ مایی و اندر ترنگ مایی

پس چیست زاری تو چون در کنار مایی
گفتم ز هر خیالی درد سر است ما را

گفتا ببر سرش را تو ذوالفقار مایی
سر را گرفته بودم یعنی که در خمارم

گفت ار چه در خماری نی در خمار مایی
گفتم چو چرخ گردان والله که بی قرارم

گفت ار چه بی قراری نی بی قرار مایی
شکرلبش بگفتم لب را گزید یعنی

آن راز را نهان کن چون رازدار مایی
ای بلبل سحرگه ما را بپرس گه گه

آخر تو هم غریبی هم از دیار مایی
تو مرغ آسمانی نی مرغ خاکدانی

تو صید آن جهانی وز مرغزار مایی
از خویش نیست گشته وز دوست هست گشته

تو نور کردگاری یا کردگار مایی
از آب و گل بزادی در آتشی فتادی

سود و زیان یکی دان چون در قمار مایی
این جا دوی نگنجد این ما و تو چه باشد

این هر دو را یکی دان چون در شمار مایی
خاموش کن که دارد هر نکته تو جانی

مسپار جان به هر کس چون جان سپار مایی

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 01-12-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

جمله استادان پى اظهار كار
نيستى جويند و جاى انكسار

لاجرم استاد استادان صمد
كارگاهش نيستى و لا بود


هر كجا اين نيستى افزون‌تر است
كار حق و كارگاهش آن سر است‏


نيستى چون هست بالايين طب
بر همه بردند درويشان سبق‏


اين قدر گفتيم باقى فكر كن
فكر اگر جامد بود رو ذكر كن‏


ذكر آرد فكر را در اهتزاز
ذكر را خورشيد اين افسرده ساز


اصل خود جذب است ليك اى خواجه‏تاش
كار كن موقوف آن جذبه مباش‏


چون اميدت لاست زو پرهيز چيست
با انيس طمع خود استيز چيست؟‏


چون انيس طمع تو آن نيستى است
از فنا و نيست اين پرهيز چيست‏؟


گر انيس لانه‏اى اى جان به سر
در كمين لا چرايى منتظر


ز آن كه دارى جمله دل بر مي‌بكن
شست دل در بحر لا بر مي‌فكن‏


پس گريز از چيست زين بحر مراد؟
كه به شستت صد هزاران صيد داد
__________________


پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 01-17-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رو چنين عشقي بجو گر زنده‌اي
ورنه وقت مختلف را بنده‌اي

منگر اندر نقش زشت و خوب خويش
بنگر اندر عشق و در مطلوب خويش

منگر آنك تو حقيري يا ضعيف
بنگر اندر همت خود اي شريف

تو به هر حالي كه باشي مي‌طلب
آب مي‌جو دايما اي خشك‌لب

كان لب خشكت گواهي مي‌دهد
كو بآخر بر سر منبع رسد

خشكي لب هست پيغامي ز آب
كه بمات آرد يقين اين اضطراب

كين طلب‌كاري مبارك جنبشيست
اين طلب در راه حق مانع كشيست

اين طلب همچون خروسي در صياح
مي‌زند نعره كه مي‌آيد صباح

گرچه آلت نيستت تو مي‌طلب
نيست آلت حاجت اندر راه رب

هر كه را بيني طلب‌كار اي پسر
يار او شو پيش او انداز سر

كز جوار طالبان طالب شوي
وز ظلال غالبان غالب شوي
__________________


پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-17-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم
شکم ار زار بگرید من عیار بخندم
مثل بلبل مستم قفس خویش شکستم
سوی بالا بپریدم که من از چرخ بلندم
نه چنان مست و خرابم که خورد آتش و آبم
همگی غرق جنونم همگی سلسله مندم
کله ار رفت بر او گو نه کلم سلسله مویم
خر اگر مرد بر او گو که بر این پشت سمندم
همه پرباد از آنم که منم نای و تو نایی
چو تویی خویش من ای جان پی این خویش پسندم
ز پی قند و نبات تو بسی طبله شکستم
ز پی آب حیات تو بسی جوی بکندم
چو تویی روح جهان را جهت چشم بدان را
اگرم پاک بسوزی سزد ایرا که سپندم
اگر از سوز چو عودم وگر از ساز چو عیدم
نه از آن عید بخندم نه از این عود برندم
سر سودای تو دارم سر اندیشه نخارم
خبرم نیست که چونم نظرم نیست که چندم
ترشی نیست در آن خد ترش او کرد به قاصد
که اگر روترشم من نه همان شهدم و قندم
چو دلم مست تو باشد همه جان‌هاست غلامم
وگر از دست تو آید نکند زهر گزندم
طرف سدره جان را تو فروکش به کفم نه
سوی آن قلعه عالی تو برانداز کمندم
نه بر این دخل بچفسم نه از این چرخ بترسم
چو فزون خرج کنم من نه فزون دخل دهندم

__________________


پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 04-05-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا

من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا


--------------

دیوان شمس
غزلیات
از مولوی
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها