|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
02-03-2011
|
||||
|
||||
پير در صدر و مي‌کشان گردش
پاره‌اي مست و پاره‌اي مدهوش سينه بي‌کينه و درون صافي همه را از عنايت ازليدل پر از گفتگو و لب خاموش چشم حق‌بين و گوش راز نيوش 
|
| کاربران زیر از 273 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#2
02-28-2011
|
||||
|
||||
 اگر عمیق‌تر نفس بکشی مرا به درون خویش می‌بری و اگر نفست را باز دهی به ابرها می‌سپاری‌ام آنقدر سبکم که با قاصدکی به آسمان می شوم و با قطره بارانی بر بام تو برمی گردم
__________________
-------------------------------  ای تو همیشه در میان آمدمت که بنگرم گریه امان نمی دهد
|
|
#4
06-09-2011
|
||||
|
||||
|
یکی میپرسداندوه توازچیست سبب سازسکوت مبهمت کیست؟
برایش صادقانه مینویسم برای انکه بایدباشدونیست!!!!!!!!!
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
|
|
#5
06-17-2011
|
||||
|
||||
|
سـکـــــــه ی زنـدگـیم
شـیـــــــر نـدارد امــــــــا هـمـیـن خـطـی کـه مـــــــرا بـه تــــــو وصـــــــــــــــــل نـگـه مـی دارد را بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ ..
__________________
------------------------------- ای تو همیشه در میان آمدمت که بنگرم گریه امان نمی دهد
|
|
#7
06-18-2011
|
||||
|
||||
|
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمانت این و دیگر گون نخواهد شد
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
| کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#8
06-20-2011
|
||||
|
||||
|
با کراوات به ديدار خدا رفتم وشد بر خلاف جهت اهل ريا رفتم و شد ريش خود را ز ادب صاف نمودم با تيغ همچنان آينه با صدق و صفا رفتم وشد با بوي ادکلني گشت معطّر بدنم عطر بر خود زدم و غالیه سا رفتم و شد حمد را خواندم وآن مد"ولالضالين"را ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد يکدم از قاسم و جبّار نگفتم سخني گفتم اي مايه ی هر مهر ووفا، رفتم و شد همچو موسي نه عصا داشتم و نه نعلين سرخوش و بي خبر و بي سرو پا رفتم و شد "لن تراني"نشنيدم ز خداوند چو او "اَرِني" گفتم و او گفت "رئا" رفتم و شد مدّعي گفت چرا رفتي و چون رفتي و کي؟ من دلباخته بي چون وچرا رفتم وشد تو تنت پيش خدا روز و شبان خم شد و راست من خدا گفتم و او گفت بيا ، رفتم و شد مسجد و دير وخرابات به دادم نرسيد فارغ از کشمکش اين دو سه تا رفتم وشد خانقاهم فلکِ آبي بي سقف و ستون پير من آنکه مرا داد ندا ، رفتم وشد گفتم اي دل به خدا هست خدا هادي تو تا بدينسان شدم از خلق رها رفتم و شد حسن جعفری ویرایش توسط yad : 06-20-2011 در ساعت 08:42 PM
|
| کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#9
06-24-2011
|
||||
|
||||
|
زندگی ساختنی است ...
نه گذراندنی ، بمان برای ساختن ، نساز برای ماندن ! ... .. .
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
#10
06-28-2011
|
||||
|
||||
|
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید باید از مردم دانا ترسید! باید از قیمت دانش نالید!
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 03:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.