بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[fatemiii]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است

دل سودازده از غصه دو نیم افتاده است

[پریشان]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست

[fatemiii]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

[پریشان]

دور گردون گر دو روزی بر مراد نرفت

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

[fatemiii]

رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی

[fatemiii]

نوشته اصلی توسط پریشان

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست

با سلام... پریشان خانم شما درجواب مشاعره شعر رو تکرار کردین.

[پریشان]

یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست

در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان

[fatemiii]

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدیمادر و من با همه پیری پسرم

[پریشان]

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم

آه اگر خرقه پشمین بگرو نستانند

[fatemiii]

دارم اميد عاطـفـتی از جانـب دوسـت

کردم جـنايتی و اميدم بـه عـفو اوسـت