|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
02-21-2010
|
||||
|
||||
نقل قول:
تو باز کیلویی دعوت کردی؟ چه بابا و مامان و خاله و همسایه و اینا ؟  نه آقا فقط خودتان بیاین. ای کوروش هم جو گیر شده. خو عروسی نیست خو. موخای مشی تقی و خالو نقی و عمه خزال و اینا رم بیاریم؟شمارم رو هم فردا بر می دارم. 
|
|
#2
02-21-2010
|
||||
|
||||
|
سلام همو طن عزیز :ما بچه های کرمانشاه همگی در خدمت شما هستیم تا به امید خدا سفر نوروزی امسال برای شما یک سفر فراموش نشدنی وپر خاطره باشه.پس روی ما حساب کن. پیشاپیش ورود شما به شهر تاریخ وعشق وهنر کرمانشاه خوش آمد میگویم.
|
|
#3
02-22-2010
|
||||
|
||||
|
سلام..خدمت دوستان گرامي
چشم روشن..بي من فلك زده قرار ميزارين..باشد كورش خان...اما به خدا من فردا نميتانم بيام...يعني اگه ميشد با شنگول ومنگولم ميامدم و يه پاركي هم اون ها رو ميبردم...اما خوش بگذره...جاي منم خالي به جاي منم يه فنجان قهوه تلخ بخورين... راستي من اكثر اوقات با دوقلوهام بيرون ميرم اگه يه موقع من وديدين بياين به هم معرفي بشيم ايجوري بهتره شايد همديگر شناختيم..چون واقعا اي شهر ما خيلي كوچيكه... به هر جهت خوش بگذره...
|
|
#4
02-22-2010
|
||||
|
||||
|
کافی شاپ حال نمی ده کوروش جون باید تالار اترین رو می گرفت اونوقت چی می شد
 
|
|
#5
02-22-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
فردین مخوای بری تالار اترین چه بکنی هی اینمان مانده انشالله عروسی آقا کورش همگی اونجا دعوت میشیم  بچه ها جای منم خالی کنید حیف نمیتونم بیام  خوش بگذرهههههه خودم بعد از عید یه برنامه ای با آناهیتتا میریزم اگه بردمتان !! 
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#6
02-22-2010
|
||||
|
||||
|
سلام
هر چی فکر کردم دیدم صلاح نیست بیام  وقتی به ادمین سایت تهمت میزنن که با گاری چای میفروشه فردا میگن خاله رزی سر چارای گاو گشا سیخ کباب میفروشه و فال میگیره  بیا فالت ببینوم  ............................ از شوخی گذشته دوست داشتم بیام اما متاسفانه نمیشه خوش باشید جای مارو هم خالی کنید عکس دسته جمعی یادتان نره ای روزا دیگه تکرار نمیشه ............................ باران جان نگفته بودی دو قلو داری زنده باشن چند ساله هستن دخترن یا ............. خدا حفظشان کنه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#7
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
سلام بچه ها همه که خوابین
خوابای خوش ببینید من سرم پنمیده الان ساعت یک و نیمه گوشم به فردوسی پوره چشم اینجاس خوابمم نمی آد دعامه پس میگیرم الهی خواب جن ببینین اینقد زود میخوابین 
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#8
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
من بیدارم فرانک خانوم. سرم خیلی درد می کنه. امروز جای شما خالی با بچه ها رفتیم بیرون. کلاه نبرده بودم سرم هم خب مو نداره سینوزیت هم دارم یه ذره باد خرد به کله ام الان سرم داره می ترکه.
|
|
#9
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
ســــــــــلام به همه سلامت و دلخوش باشین همیشه . . . ما شبی دست بر آریم و دعایی بکنیم غم هجران تورا چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیب به سر آریم و دوایی بکنیم این فال به نیت بچه های بیدار که الان توی فروم هستن بود و دیگه اینکه اعلام وجود کرده باشم یعنی اعلام بیداری . بیرون بودم هوای شهر عجب وضعیت بدی داره این گرد و غبار شاید از بمب و موشک موثرتر باشه ، اونجوری که ریغ رحمت روسر نکشیدیم شاید این گرد و غبار کاری شد و جبران اون بمب های به هدف نخورده شد و . . . ویرایش توسط سربه هوا : 02-23-2010 در ساعت 02:34 AM
|
|
#10
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
سلام
فرانک خانوم منم بیدارم اما نمی دانم چرا بازم سرعت پایینه ..................... عمو یونس خوش گذشت؟ تعریف کنید برامان ............................. بله سر به هوا مدارس هم به دلیل این گرد و خاک فردا تعطیله
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 12:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.