حس عشق و عاشقانه ها

[ماهین]

همین که عشق باشد
آن هم در حوالی تو
هر چقدر هم که پاییز باشد
بهاری ترین هوا سهم من است ...!!!

[افسون 13]

گلستان کن
شعله های ناامیدی ام را
با نیم نگاهی
تا ابراهیمانه از آن بگذرم
که در آتشم این روزها از سردی ات ...

[ماهین]

حوا که بغض کند ،
حتی خدا هم سیب بیاورد ،
چیزی جز آغوش آدم آرامش نمی کند ...

[ترنم]

شاخُ دُم که ندارد

دلت که لرزیدُ

چَشمت که شد مُشتاق

عاشق شده ای ...

[افسون 13]

در تو ...
هزار مزرعه ی خشخاش تازه است ...
آدم به چشمهای تو ...
معتاد میشود ...

[پریشان]

شاید آرام تر میشدم فقط و فقط.....

اگر می فهمیدی حرفهایم به همین

راحتی که می خوانی نوشته نشده اند.....!!!

[shokofe]

کافیست چمدانت راببندی... همه آماده میشوندبرای از یادبردنت
آنکه دوستش داری زودتر...
عجب آدم هاعجیب شدن

[ماهین]

من آن چه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم ،
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟!
قلب من و چشم تو می گوید به من " آری !

فریدون مشیری

[پریشان]

تاریکی را بهانه نکن! مدتهاست که بسته ای

چشمانی را که گاهی مرا می دیدند......

[افسون 13]

آتش باشی ؛ برای تو هیزم میشوم

دریا بروی ؛ پارو

تو همیشه درست پنداشته ای

دل ِ من شبیه تکه سنگی ست

که میخواهم تو با همه خستگیهایت

یک لحظه به من تکیه کنی !!