بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-06-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دوستان این تاپیک خیلی خوبه اما میشه وقتی ضرب المثلی رو می نویسید شرایط استفاده اون رو هم ذکر کنید؟ با تشکر
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 04-06-2010
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ببخشید من یه ضرب المثل میخوام بگم شاید توی نوشته های بچه ها نباشه یه ذره هم در ظاهر بی ادبی به نظر میرسه
اما من خوشم از این ضرب المثل میاد خیلی قویه به نظرم ....


بعضی ها از مسگری فقط کو-ن جنباندنش را یاد گرفته اند





نقل قول:
و اما خاستگاه تاريخی اين ضرب المثل:
در زمانهای نه چندان دور که ظروف چينی و ملامين و پلاستيکی زیاد متداول نبود مهمترين ظروف ايرانی ها از نوع مسی بود و طبعا صنعت مسگری و سفيدگری بسيار پررونق. با توجه به آنکه ظروف مسی را با وسايل ابتدايی و بضرب و زور چکش و سندان ميساختند لذا شغل شريف مسگری کار هرکس نبود. اصولا مسگرها صنعتگر و هنرمند ان ماهری بودند. آنها با يک قطعه ورق مس و يک چکش و يک سندان کوچک آنقدر تلق و تلوق راه می​انداختند که ابتدا بصورت مدور و سپس بصورت مثلا ديگ پلو درمی​آمد. در آخرکار هم آنها را به شاگردشان ميدادند تا بوسيله چرخش پا آنها را در مخلوطی از ماسه و شن آنقدر بسابد تا جلا پيدا کند. اين کار سابيدن یک ظرف مسی مثلا ديگ کار شاگرد يا وردست مسگر بود که نیاز به هیچگونه مهارت خاصی نداشت جز قر دادن.. همانطور که در اين تصویر ميبينيد شاگرد مسگر دو پاهه رفته توی ديگ و در حالی که دستش را از ديوار ميگيرد کمرش را قر ميدهد تا ديگ هم بهمراه آن بصورت نيمدايره بچرخد و سابيده شود.
نقل قول:
حتما اين شاگرد مسگرها هرجا ميرفتند بادی به غبغب می انداختند و ميگفتند ما هم مسگر هستيم ! در صورتيکه آنها از مسگری فقط قر دادنش را بلد بودند اين که نشد مسگری

متاسفانه امروزه خیلی ها رو میبینم حتی در زمینه کاری و تخصصی خودم کامپیوتر و .... که از مسگری فقط قر کمرش را یاد گرفته اند و ....

__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-20-2010
fada آواتار ها
fada fada آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: قم
نوشته ها: 120
سپاسها: : 1

3 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تازه منم یه چیزایی بلدم
هرکه بامش بیش برفش بیشتر
شتر بیند در خواب پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته
تازه یه ضرب المثل نسل جدیدیم بلدم
آدم تو شلنگ آب شنا کنه اما ضایع نشه
و یکی دیگه که هم معنیم هست
آدم با زنجیر بادبادک هوا کنه اما ضایع نشه
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-20-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بچه ها این ضرب المثل که میگه آب که سر بالا لره قورباغه ابو عطار میخونه چه موقع استفاده میشه!؟!؟خیلی ذهنمو مشغول کرده!!
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 04-21-2010
forrest آواتار ها
forrest forrest آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 353
سپاسها: : 35

47 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
forrest به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اولا ابوعطا ست نه ابوعطار
ابوعطا نوعی آوازه



دوما:


آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا می‌خونه
یک روز در ولایتی دوردست در حدود 123 سال پیش یک اتفاقاتی افتاد که اوضاع کلاً عوض شد و به هم ریخت و وضعیت به گونه‌ای شد که علمای جامعه‌شناسی به آن می‌گویند: «کی به کیه». در چنین شرایطی که طبق گفته آگاهان و براساس آمار مندرج در نشریات آن زمان هیچ سگی صاحبش را شناسایی نمی‌کرد، یک عده که تا دیروز در محله پشمک‌فروشی‌ها یخمک تبلیغ می‌کردند، شدند رئیس دایره حمل و نقل برون دهِ شرکت‌های آفت‌زدایی و حومه، و مجال اظهارنظرهای عجیب پیدا کردند، طوری که عقل کن فیکون می‌شد بدفرم. حکما سه شب و سه روز فکر کردند و به جای آن‌که آن وضعیت را چاره کنند، برایش ضرب‌المثل درست کردند!
البته من بیشتر از این در مورد این ضرب المثل نمیدونم
فقط میدونم نمیشه بیشتر در موردش توضیح بدم( مثالهای زنده و ملموس زیادند)
اینم مثل همون قضیه گرون شدن سیب زمینیه!!!!!

__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 04-21-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

میخواستم بگم ابو عطا اما یه آن شک کردم!:">
میشه مثال های ملموس ترشو برام پیغام خصوصی بزارید چون متاسفانه من نگرفتم!!:">
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها