|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تاپیکهای سریالی در این بخش تاپیکهایی قرار خواهند گرفت که پست های آن شمارش نمیشود . و تاپییک هایی مانند "یک آرزوی خیر برای نفر بعدیت بکن" و ... قرار میگیرد. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
11-13-2009
|
||||
|
||||
نقل قول:
 خيلي باحال بود جفت پا ميرفتي تو صورتش
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#2
11-13-2009
|
||||
|
||||
نقل قول:
چون مدرسمو عوض کردم دستش بهم نمیرسه 
__________________
آموخته ام ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. (چارلی چاپلین)
|
|
#3
11-13-2009
|
||||
|
||||
|
دلم واسه دخملم دلتنگ تنگ شده
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#4
11-13-2009
|
||||
|
||||
|
دلم برای بچه های مدرسه قبلیم تنگ شده
__________________
آموخته ام ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. (چارلی چاپلین)
|
|
#5
11-13-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#7
11-14-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
کجایی اقا رحمان یادت به خیر.. خالی بندیات عصبانی شدنات ترمز دستی کشیدنات با سویچ گوش پاک کردنات رفیقای عجیب غریبت نخود و لوبیا علی ه میلیکه علی ممد چکشی احد... هوووو یادش به خیر.. رحمان کجایی با اون پیکان قهوه ایت بعدم سمند زردش کردی.. هوو ما و رحمان از اول راهنمایی تا پیش دانشگاهی هر روز روزی 2-4 دفعه ! میدیدمش.. از اعضای خانواده خودمون بیشتر میدیدمش.. هی جوانی.... هی...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#8
11-14-2009
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
نه به خاطر خونمون مدرسموعوض کردم دلم برای دعوا هایی که با معلمامون می کردیم تنگ شده
__________________
آموخته ام ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. (چارلی چاپلین)
|
|
#9
11-15-2009
|
||||
|
||||
|
دلم واسه بابام عجیب تنگ شده عید غدیر که بیاد پانزدهمین ساله که دوریش را تحمل میکنم ولی دیشب خیلی دلتنگش بودم طوری که چندین بار لفظ بابا را تکرار کردم وه که چه واژه ی غریبی
|
|
#10
11-15-2009
|
||||
|
||||
|
دلم برای صبحهایی که بزور از خواب بیدارم میکردن
 که برم مدرسه تنگ شده
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 12:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.