بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اشعاری منتخب از مجموعه شعر
ابراهیم در آتش



ميلاد آنكه عاشقانه بر خاك مرد

(1)

نگاه كن چه فرو تنانه بر خاك مي گسترد
آنكه نهال نازك دستانش
از عشق
خداست
و پيش عصيانش
بالاي جهنم
پست است.
آن كو به يكي آري مي ميرد
نه به زخم صد خنجر،
مگر آنكه از تب وهن
دق كند.

قلعه يي عظيم

كه طلسم دروازه اش
كلام كوچك دوستي است.

(2)

انكار ِ عشق را
چنين كه بر سر سختي پا سفت كرده اي
دشنه مگر
به آستين اندر
نهان كرده باشي.-
كه عاشق
اعتراف را چنان به فرياد آمد
كه وجودش همه
بانگي شد.

(3)

نگاه كن
چه فرو تنانه بر در گاه نجابت
به خاك مي شكند
رخساره اي كه توفانش
مسخ نيارست كرد.
چه فروتنانه بر آستانه تو به خاك مي افتد
آنكه در كمر گاه دريا
دست
حلقه توانست كرد.
نگاه كن
چه بزرگوارانه در پاي تو سر نهاد
آنكه مرگش
ميلاد پر هيا هوي هزار شهرزاده بود.
نگاه كن

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 04-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


شعاری منتخب از مجموعه شعر
ابراهیم در آتش

شبانه

مرا

تو
بي سببي
نيستي.
به راستي
صلت كدام قصيده اي
اي غزل؟
ستاره باران جواب كدام سلامي
به آفتاب
از دريچه تاريك؟
كلام از نگاه تو شكل مي بندد.
خوشا نظر بازيا كه تو آغاز مي كني!
***
پس پشت مردمكان
فرياد كدم زنداني است
كه آزادي را
به لبان بر آماسيده
گل سرخي پرتاب مي كند؟-
ورنه
اين ستاره بازي
حاشا
چيزي بدهكار آفتاب نيست.

نگاه از صداي تو ايمن مي شود.

چه مؤمنانه نام مرا آواز مي كني!
***
و دلت
كبوتر آشتي ست،
در خون تپيده
به بام تلخ.

با اين همه

چه بالا
چه بلند
پرواز مي كني

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-17-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بی هیچ حرفی نگاهت میکنم
پشت نگاهم آب میشوی

و تو
شبیه آب باریکه ای میشوی
که نمی تواند هیچوقت
تنهایی مرا پر کند....
.
یک پنجره ی بی شیشه
هر روز انتظار مرا
به صبح میرساند
کاش فاصله ها بمیرند...
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-17-2010
forrest آواتار ها
forrest forrest آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 353
سپاسها: : 35

47 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
forrest به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

غروب‌ها

به یادم باش
در غروب‌ گاراژها
در آن هنگام که خورشید
پیراهنی نیمه تاریک به تن خیابان‌ها می‌کند

دوست دارم در آن دم
شاهد رخسار خسته و بیچاره‌ی سربازانی باشم
که غم و غبار بر سرشان نشسته
و آشفته و دردمند
از سنگرهای دور جنگ
باز می‌گردند
****
به یادم باش
در غروب خیابان‌ها
در آن هنگام که خورشید پیراهن عزا
بر تن چهارراه ها می‌کند

دوست دارم در آن دم
همراه با خانه به دوش تنهایی
خودم را به هیاهوی پر کیف و حال باری* بسپارم

***
به یادم باش
در غروب پارک‌ها
در آن هنگام که خورشید
پیراهنی از بنفشه
به تن درختان می‌کند

دوست دارم در آن دم
- همچون ابری خسته از سفر-
دست در گردن تنهایی بیندازم
و با نعره‌ای زبونانه
بگریم و بگویم:

" آه
معشوقه‌ی من"



شعر از فرهاد پیربال
ترجمه از مختار شکری پور

* منظور بار ِ کافه‌هاست
__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 04-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نفرت از زمین بر آسمان بارید
لحظه خواهش خاک
در گریز از سوز عطش
و دریغا ،دریغا آسمان
دیر زمانی بود" کر شده "از برای غرش رعد
از برای نم نم آب

روزگار عطش
نفرت از زمین بر آسمان بارید
و پلیدی
بر چهره آسمان نشست
کبود و تیره و سرد

بر دستان سردم
در روزگار دروغ
اندکی شور اندکی درد
اندکی ایمان باش











--------------
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 04-18-2010
takdone_dokhtar آواتار ها
takdone_dokhtar takdone_dokhtar آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 17
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
takdone_dokhtar به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


توی خیابان های ولو شده
زیر لگدهای رهگذرهای

از هر طرف به هیچ طرف !

در به در ول می گردم

ببخشید آقا ؟

یک کم زندگی دارید ؟

دست می کند توی جیبش

برو ببینم خرد ندارم

ببخشید خانم ؟

ششششش

آقا خجالت بکش

دق می کنی وقتی

روی همه ی دیوارهای شهر نوشتند:

« کوبیدن سر ممنوع »

دلت پر از درد می شود

چون همه احساس می کنند

زندگی با تمام فوت و فنش

توی جیب کوچکشان است

تازه اگر هم بتوانم

یک زندگی یاب بخرم !

برای من فقط

روبه روی قبرستان بوق می زند

بیب بیب

« زندگی در حوالی شماست، بفرمایید »

اما روز قیامت

خیلی از آن رهگذر ها با پر رویی تمام

توی چشم خدا نگاه می کنند

حساب ما چقدر شد ؟

تا تقدیم کنم

خیلی بد می شود بفهمی جیبت سوراخ بوده !!

آقایان و خانم ها

بفرمایید جهنم

عاقبت در انتظار شماست !
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 04-18-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

توي راه عاشقي فرصت ترديدي نيست
ميدوني تو قلب من نقطه ي تزويري نيست
گريه ي شبونه رو جز تو كه تسكيني نيست
مثل اين شكسته دل هيچ دل غمگيني نيست

تو چه ديدي كه بريدي تو ز هم پاشيدي
تو چه بيهوده ز من رنجيدي
به چه جرمي چه گناهي تو منو سوزوندي
غم عالم به دلم كوبوندي
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 04-18-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو؟
ناله مستانه دلهای غم پرورد کو؟

ماه مهر آیین که میزد باده با رندان کجاست
باد مشکین دم که بوی عشق می آورد کو؟

در بیابان جنون سرگشته ام چون گرد باد
همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو؟

بعد مرگم می کشان گویند درمیخانه ها
آن سیه مستی که خم ها را تهی می کرد کو؟

پبش امواج خوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو؟

دردمندان را دلی چون شمع می باید رهی
گرنه ای بی درد اشک گرم و آه سرد کو؟

__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 04-18-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزا با تو زندگي رو
پر از قشنگي ميبينم
شبا به ياده تو همش
خواباي رنگي ميبينم
چشم تو رنگ عسل
توي چشم تو نگاه
مثل شاه بيت غزل
لب تو غنچه ي نيمه بازه باغ
تن تو آتيش سوزنده ي داغ
قد تو مثل سپيداره بلند
دل تو نرم تر از صبح پرند

قرمزيه لباي تو تو هيچ مداد رنگي نيست
خودت تو آيينه ها ببين رنگ كه به اين قشنگي نيست!

شاخه گل حياط ما به آب و رنگش مينازه
اما تو كه خونه باشي
هي پيش تو رنگ ميبازه
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 04-18-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وقتی بارون به شیشه میزنه
اون صدای دل من که میشکنه
دیگه نمی بینم که مست و حیرونم شی
از نشنیدن صدام بی طاقت و بی درمون شی
دیگه از شنیدن قصه هام مجنون نمیشی
دلتنگم نمیشی ، پشت پنجره منتظرم نمیشی
می فهمی دردمو ولی درمونم نمیشی
چی بگم ، با کی بگم ، از کی و کجا بگم
وقتی تو رو می بینم و می دونم که یارم نمیشی
با هر نگات آتیش به جونم می زنی


مثه افسانه ای ولی افسونم نمیشی
مثه افسانه ای ولی افسونم نمیشی



پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها