|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#9581
01-31-2012
|
||||
|
||||
دبیرانند پنداری به باغ اندر، درختان را
ورقها پر ز صورتها، قلمها پر ز زیورها ز
__________________
|
| 3 کاربر زیر از FereShteH سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#9582
01-31-2012
|
||||
|
||||
|
زمانی رم کنند از من زمانی با من آمیزند
درین صحرا نمی دانند صیادم که نخچیرم ط
|
|
#9583
01-31-2012
|
||||
|
||||
|
طوطی به حدیث و قصه اندر شد
با مردم روستایی و شهری ش
__________________
|
|
#9584
02-01-2012
|
||||
|
||||
|
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#9585
02-01-2012
|
||||
|
||||
|
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما // ک
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#9586
02-02-2012
|
||||
|
||||
|
کاروان رفت و تو خواب و بیابان در پیش
کی روی، ره ز که پرسی چون باشی ا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#9587
02-02-2012
|
||||
|
||||
|
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ک
__________________
|
|
#9588
02-02-2012
|
||||
|
||||
|
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست ب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#9589
02-02-2012
|
||||
|
||||
|
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است ل
|
| کاربران زیر از Ali.p80 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#9590
02-02-2012
|
||||
|
||||
|
ترک سر مستم که ساغر میگرفت
عالمی در شور و در شر میگرفت ر
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
| کاربران زیر از SOHRAB_HAZHII به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 12 نفر (0 عضو و 12 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 04:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.