بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-08-2009
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خداي مهربون و صبورم....
يك سال ديگه رو برام رقم زدي...
هر چه بود گذشت...
خداي خوبم...
بخاطر تمام لحظه هايي كه منتظرم بودي و نيومدم من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه من و ديدي و من نديدمت من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه برام خوب خواستي و من بد كردم من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه اميدت و نا اميد كردممن و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه برام وقت گذاشتي و من وقت نداشتم من و ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه تنهام نگذاشتي و من خودم و تنها ديدم بخاطر تمام لحظه هايي كه
بخاطر تمام لحظه هايي كه به مهربون بودنت ،
بخشنده بودنت ، آمرزنده بودنت ، بزرگ بودنت و
بودنت ...
شك كردم .... من و ببخش..
بخاطر تمام لحظه هايي كه اشكهم براي كسي جز تو بود....
بخاطر تمام لحظه هايي كه خواهش ها و التماسام براي كسي جز تو بود...
بخاطر تمام لحظه هايي كه لذتها و شادي هام براي كسي جز تو بود...
من و ببخش..
من و ببخش..
..
يكسال ديگه هم گذشت و من باز به اين رسيدم كه...
خيلي ها به دعوت دل ساده ي من...
اومدند..
نشستند...
خنديدند ...
اما خيلي زود
شكستند و گسستند و رفتند....
تنها تو بودي كه
بريدم و نبريدي...
شكستم و نشكستي
گسستم و نگسستي...
خدايا...
دلم خيلي هواتو كرده...
به حق اين ماه عزيز
امسال هم در دلم بنشين
و آنچه را كه شايسته خدايي توست...
برايم بنويس
نه آنچه سزاوار من است.....

ا لتماس دعا....
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 09-08-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خداوندا سلام
خداوندا از تو ميخواهم مردمي را كه بي هيچ منتي سلام كردن را آموختند بيامرزي
خداوندا از تو ميخواهم در گوش تمام بندگانت دوستي را نجوا كني
خداوندا از تو ميخواهم به ما بياموزي كه يكديگر را دوست داشته باشيم و از نگاه هم به تو برسيم
خداوندا قلبم بزرگ نيست ولي به من بياموز كه تاب درك عظمت تو را داشته باشد .
خداوندا اگر چه عمرم كوتاه و دستم از تو دور است ولي قسم ميخورم قسم ميخورم به نيلوفرها به شقايق و به گل سرخ بندگانت را دوست بدارم و هميشه نگاهم به سوي به دستانشان باشد تا به هنگام دعا من نيز برايشان دعا كنم .
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-08-2009
z.gh.t z.gh.t آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: iran
نوشته ها: 32
سپاسها: : 0

6 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خداوندا ما بندهات نعمتی داریم که تو نداری........هون هم تویی.
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-08-2009
جمیله آواتار ها
جمیله جمیله آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: دبي
نوشته ها: 110
سپاسها: : 4

10 سپاس در 10 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جمیله به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

پروردگارا من در کلبه ی فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم وتو چون خود نداری.همین
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 09-08-2009
z.gh.t z.gh.t آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: iran
نوشته ها: 32
سپاسها: : 0

6 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید تشکر

من از شما تشکر میکنم که جمله ی ناقص من را کامل کردید.....مقسی.
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-08-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خداوندا آرزو ميكنم دل هيچ بندهاي دلتنگ نباشد
خداوندا از تو ميخواهم زيستن را به ما بياموز و حلاوت بخشش و عطا كردن را در دل ما قرارده
خداوندا به كودكان بياموز لبخند را تا هميشه بخاطر داشته باشند
و به من صبر عطا كن نه براي سختيها براي انكه در مقابل اسودگيها و راحتيها آگاه باشم
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 09-08-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

امشب باهات کلی حرف دارم امشب بهت نزدیک تر میشم میام پیشم و ازت کمک میخوام ازت چندتا خواهش دارم ردم نکن خواهش میکنم از خودت نرونم
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 09-08-2009
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

الهي! بر عجز و بيچارگي خود گواهم و از لطف و عنايت تو آگاهم؛
الهي
!
خواست خواست توست، من چه خواهم؟
الهي
! بيزارم از آن طاعتي كه مرا به عجب آورد و بنده آن معصيتم كه مرا به عذر آورد
.
الهي! چون توانستم ندانستم و چون دانستم نتوانستم
.
الهي! همه مي‌ترسند كه فردا چه خواهد شد و عبدالله مي‌ترسد كه دي چه رفت
.
الهي! اگر چه گناه من افزون است، اما عفو تو از حد بيرون است
.
الهي! اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد كرده‌ام پشيمانم
.
الهي! اگر كاسني تلخ است، از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است، از دوستان است
.
الهي! اگر چه شب فراق تاريك است، دل خوش دارم كه صبح وصال نزديك است.
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 09-08-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شرمم از آن است که نامت را بر زبان جاری کنم ...
و یا آنکه با همان قلم ، "ن والقلم ما یسطرون"که بر آن سوگند یاد کرده ای، بخواهم بر مصحف ، زیبایی تمام یعنی اسمت را رقم بزنم
چون به خاطر ازدیاد رذایل و ناپاکی های دهان وباطنم ، شرم از اوردن نامت دارم
تو را هم به دیگر نام صدا می زنم ...... ای فریاد رس ........
من در تمام برهه زندگی ام در کشاکش همه سختی ها و طی همه لطف ها و مرحمت هایت شاید سر بلند بوده ام .
ولی امروز ...
با تمام تفاسیر و وجوه معنی " کلانعام بلهم ازل " را به تصویر کشیدم
...یا اله العاصین...
من در جهل و قباهت رفتارم معترفم و دعایم "اللهم اهدنا صراط المستقیم "است
راستی هنوز نویدت را در گوش دارم ، با تمام ناشنوایی گفته هایت
"السابقون السابقون اولئک المقربون"
من می خواهم در بازگشت دوباره به سویت از دیگر مذنبین و نادمین سبقت بگیرم
چون چند صباحی دیگر "انا لله و انا علیه الراجعون " ...
می دانم که ای دوست نه گفتن برای تو نیست
چون تو را همیشه با "بسم الله الرحمن الرحیم " می شناسم
بزرگوار کلام من حرف سر به صخره خوردگان است ...
"از آن روزی که ما را آفریدی به غیر معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت گذز از ما گنه دیدی ندیدی "
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 04-16-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض یارب کمکم کن

یارب کمکم کن



آشفته زمانی ست، یارب کمکم کن
افت زندگانی ست، یا ربکمکم کن
یک لحظه دلم بی عشق، آسوده نباشد
عشقی که به ناپاکی، آلودهنباشد
ای چشم امید من، بر لطف و عطای تو
گر من هنری دارم، باشد به رضای تو
یارب یارب یارب
آه، خوبی و بدی بر همه، تاثیر گذار است
راهی بکشانم کهبه خوشنامی قرار است
از نیک سرشتی، منو بی بهره نگردان
این بنده درمانده، به درگاه تو زار است
یارب منه من را بستان و تهی ام کن
طوطی صفت و آینه وار همچونی ام کن
کان عرصه ندارد به خود، بار منیت
بی خود زخود از مستی آنگونه می امکن
یا رب یارب یارب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 04-16-2010 در ساعت 11:39 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها