بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #421  
قدیمی 06-24-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking سفر خوب چیزیه!!

سفر خوب چیزیه!!

گفتم حالا که تابستان هست و فصل سفر هست اینو ارسال کنم

سفر اصولاً چیز خوبیه، یکی از سوژه‌هایی که قراره ما پرداختش کنیم، سفر ارزونه، حقیقتش رو بخواین، ما نمی‌دونیم با دوزار حقوق کارمندی و کارگری تا حالا چطوری زنده موندین؟ اما حالا که زنده موندین، پیشنهاد میکنیم، برین سفر تا این دم عیدی از هول و وحشت مهمونها یه وقت خدایی ناخواسته پس نیفتین.
اگه ماشین ندارین می‌تونین قرض کنین یا وام بگیرین اگه هم دارین که خب تو پای به راه در نه و هیچ مپرس!
و اما چی ببریم، کجا برویم و با چه انگیزه‌ای؟

آخ! یادمون رفت، این توصیه‌ها هیچ ربطی به سفر بعضی از مسئولین نداره! اینارو گفتیم واسه اونایی که زیر خط فقرن یعنی همون کسانی که چهارصد و خورده‌ای حقوق می‌گیرن. مسلماً اون بعضی‌های دیگه خودشون بلدن با چی برن؟ کدوم کشور برن و چی بخورن که دچار سوءهاضمه یا سفرگرفتگی نشن؟!

ماشین شخصی
انگیزه: فرار از دست فامیل، خلاص شدن از دست غر زدنهای بچه‌ها و عیال، پز به همکاران وآشنایان(ما هم عید رفتیم سفر)،
وسایل همراه:زیرانداز، چادرسفری، کیسه خواب، کپسولگاز، سیخ کباب، سیرترشی..

آهنگ مورد علاقه: می‌خوام برم دشت، کدوم دشت؟ همون دشت که آهو بچه داره (با صدای مهران مدیری)

مقصد: پارک شهر بعدی
همراهان: خانوم بچه‌ها و مادرزن و خواهرزن.
لباس سفر: شلوارک گلدار، عرقگیر، دمپایی.

تنقلات: تخمه آفتابگردان، پفک، قلیان، بستنی چوبی، قرص ویتامین ث.
سرگرمی‌ها: بلندکردن صدای ضبط ماشین،گرفتن پنچری، ایستادن در صف توالت عمومی.

اتوبوسی
انگیزه: دیدن خاله، دیدار از آبادی، رسیدن به امور زن و بچه وخرج کردن دوزاروسه شاهی عیدی.
وسایل همراه: بزغاله، خروس، گوشتکوب، کپسول گاز، یک گونی پیاز، سفارشات خاله.
همراهان: نصف محله + عم قزی.
لباس سفر: پیژامه سبز با راه راه آبی، زیرپیراهن رکابی، جوراب پشمی، بالش، مگس کش، پتو.
تنقلات: آبگوشت، تخم مرغ آب پز، نعناداغ.
سرگرمی‌ها: کتک زدن بچه‌ها، زو کشیدن، دویدن روی صندلیهای اتوبوس، برگزاری مسابقه آروغ بلند، کشیدن نقاشی از عم قزی.

قطاری (خیلی بهت خوش میگذره )
انگیزه: خوابیدن تا حد مرگ، استفاده از w.c قطار، ملاقات با پای شکسته شوهر دختردایی عمه مامان.
وسایل همراه: مجله جدول، صدا خفه کن، قرص اسهال.
آهنگمورد علاقه: تلق تلوق تلق تلق تلق تلوق، تلق تلوق…
مقصد: ایستگاه آبادی
تنقلات: چای و بیسکویت، بیسکویت وچای، تخمه کدو، آفتابگردان، هندوانه، پرتقال یخ زده.
سرگرمی‌ها: کشیدن ترمز دستی، آوازخواندن، ایستادن در راهروی قطار، کشیدن سیگار، سرک کشیدن در کوپه‌های دیگر، خراب کردن در توالت.

کامیونی ( کامیونی هم تجربه کردم )
انگیزه: حمل اثاثیه، حمل جنازه، حمل فامیل، حمل خانوم و بچه‌ها.
وسایل همراه: گاز پیک نیکی، زغالگیر، آتیش گردون، سیخ کباب، گونی پیاز.
آهنگ مورد علاقه: شادشادشادم، خداخدای مستون، مهوش پریوش غلط کرد…
مقصد: زورآباد سفلی
همراهان: هوشنگ، بیوک، کامبیز، فرمون، غضنفر
تنقلات: چای پررنگ و باقی قضایا
لباس سفر: جوراب، پیژامه سفید با راه راه مشکی
سرگرمی‌ها: بوق زدن، آواز خواندن.

هوایی
انگیزه: ترسیدن تا حد مرگ، سفر ماوراء، دور شدن از زمین، گرفتن عکس، آشنایی با کادر پرواز، خرج کردن پولهای حاصله از وام قرض و قوله.
وسایل همراه: MP3HdMPH کیف سامسونیت، عینک آفتابی، یک دست لباس یدک.
آهنگ مورد علاقه: خدای آسمونها، خدای کهکشونها، بلند آسمان جای پای من است، از اون بالا نیگا کردم زمین منو صدا می‌زد…

مقصد: جزایر هاوانا، جزایر قناری، دروازه دولاب
همراهان: شرکا، اهالی پاساژ بغلی، یانگوم

لباس سفر: کت و شلوارCONS، کراوات بوسینی، کمربند گوچی، ربدوشامبر.
تنقلات: بسته به امکانات شرکت هواپیمایی مربوطه از آب معدنی تا بنزین سوپر موجود است.

سرگرمی‌ها: خمیازه‌های طولانی، تبادل نظر دربازه آخرین تحولات خاورمیانه با نفر سمت چپی، تبادل نظر درباره مسائل سیاسی با نفر سمت راستی، تبادل نظر درباره ورزش با نفر جلویی، تبادل نظر درباره اقتصاد با میهمان‌دار، نگاه کردن به میهمان‌دار، لبخندزدن به میهمان‌دار

منبع: 4jok.com
__________________

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #422  
قدیمی 07-11-2011
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چرا سوال بیهوده؟!!

یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه آدم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زودتر از موقع نمرده باشه

زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه

صبح رفتم کنکور بدم. مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم اینجا برم دستشویی

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده، واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بغل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!

ساعت 5-4 صبح زنگ زده. گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم. میگه خواب بودی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته

خونه مون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟ میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!

بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
پـَـَـ نــه پـَـَــــ نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف تشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت. همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!

رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟ میگه برا کباب؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

ماشین رو بردم سرویس، میگم فـــیلترش هم بذار، میگه فـیــلتر هوا؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک

یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین

کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار. گفت واسه صبحونه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون

خواهرم از بیرون میاد خونه. میبینه پشت سیستمم. میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...!

نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده

تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم

از بالای در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!

یکی‌ زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه. میگه پس اشتباه گرفتم؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمر گرفتم یادم نیست !!!

عكس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون، برگشته میگه: ااِاا داداشت زنم داره؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ اینارو تو قرعه كشی بانك برنده شده

زنه شیکمش اومده جلو رفیق ما میپرسه این حامله س؟!
پـَـَـ نــه پـَـَـــ این زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه، رفیقم اومده میگه داری تعمیرش میکنی ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَـــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم !!

اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی

یارو دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟
پسره میگه با یاد خدا...
پـَـَـ نــه پـَـَـــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازیم!!!

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام...

رفتم مغازه میگم آقا مرگ موش میخوام، میگه برای موش های خونتون میخواین؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ میخوایم بریزیم تو خورشتمون خوش رنگ شه !

سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه!
پـَـَـ نــه پـَـَـــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!!!

رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم!

رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوی مسئولش که وارد حسابم کنه؛ میگه: میخوای ببریشون؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ اومدم کتابارو بهت توصیه کنم بخونی، میانگین ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا

سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم. مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَـــ دعای ابوحمزه ثمالیه

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم، مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَـــ همینجا میخورمش

تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه دزد بود؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَـــ رفیقم بود اومده بود امانتیش رو پس بگیره، فقط خواست هیجانش بیشتر باشه

رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد

مرغ عشقم مرده و در حالی كه پاهاش رو به بالاس افتاده كف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟
بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَـــــ كمر درد داشته دكتر گفته باید طاق باز دراز بكشه كف قفس

داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟چیزی پرید تو گلوت؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار میکنم

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه آوردین بستری کنین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آوردیم خون بده بریم

ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه نگهبانه میپرسه امتحان داری؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوا

به بابام میگم تابستون یه برنامه سفر شمال بزاریم، میگه شمال ایران؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ شمال سیبری تو قطب شمال، برنامه شکار خرس قطبی بزار واسمون!

میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری؟؟؟
میگی پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام قزل الا صید كنم
__________________


پاسخ با نقل قول
  #423  
قدیمی 07-15-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #424  
قدیمی 07-15-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


روایتی طنز و خواندنی از داخل ون گشت ارشاد ...
شهرام شکیبا، طنزپرداز در وبلاگش در خبرآنلاین نوشت: برخی معتقدند که بدحجاب‌ها غرض‌های سیاسی دارند. در چند سال اخیر بارها در خبرها با جملاتی با همین فحوا برخورد داشته‌ام. حتی گاه کسانی مدعی شده‌اند که برخی از بدحجاب‌ها از جریان‌های برانداز پول دریافت می‌کنند.

موقعیت اول
مادر: ببین پسرم این دختر به درد تو نمی‌خوره.
پسر: آخه چرا؟
مادر: ما توی خونواده‌مون آدم سیاسی و مخالف نداریم. این جور آدما خطرناکن. مشکل دارن.
پسر: آخه از کجا می‌دونی؟ یعنی من همکلاس دانشگاهم رو نمی‌شناسم؟
مادر: خب نمی‌شناسی. ساده‌ای دیگه. من از نوه مرضیه خانوم که باهاش دوسته تحقیق کردم.
پسر: اون از کجا می‌دونه آخه؟
مادر: از روی حجابش فهمیده. تو ساده‌ای پسرم. این دختره از بابت وضع لباس و پوشش توی دانشگاه کاملا خودیه. وقتی میره سینما، با دولت مشکل داره. توی جمع‌های فامیلی‌شون، اقدام علیه امنیت ملی می‌کنه. توی نامزدی دوستش، رسماً عامل بیگانه‌ست. توی استخر هم کلاً براندازه! حالا فهمیدی!

موقعیت دوم
[داخل یک ون نیروی انتظامی که متعلق است به طرح امنیت اجتماعی و برخورد با بدحجاب‌ها. چندین زن بدحجاب داخل ون هستند. ماشین به سرعت در حرکت است. راننده که سرباز وظیفه است سعی می‌کند داخل آیینه نگاه نکند که چشمش به آنها نیفتد. دائم زیر لب استغفرالله و لا اله الا الله می‌گوید و آه می‌کشد. هر بار که در آیینه نگاه می‌کند، فرمان از دستش رها می‌شود و ماشین قیقاج می‌رود. زن‌ها جیغ می‌کشند و جناب سروان که کنار دست او نشسته چشم غره می‌رود. همه زن‌ها با هم در حال حرف زدن هستند.]

(1)
- تو رو واسه چی گرفتن؟
- هیچی می‌گن مانتوت «مشارکتیه»!
- زیر بار نری‌یا! این مانتو فوق فوقش «مجاهدین انقلاب اسلامیه». اگه اون چاک بغلش نبود که راحت «کارگزاران» به حساب می‌اومدی. زود ولت می‌کردن.

(2)
- تو رو واسه چی گرفتن؟
- من پشت موهام بیرون بود.
- خب اینکه میشه در حد «محسن رضایی»؛ گیری بهش نیست.
- بدشانسی آوردم. یهو باد اومد، روسریم افتاد. الان به اتهام «کروبی» دارن منو می‌برن.

(3)
- این مانتوت چه قشنگه. از کجا خریدی؟
- همین پاساژ اون ور خیابون. برو بهش بگو مانتوی بالا تنه «دوم خردادی» می‌خوام. همه رنگشو داره. ولی این با شلوار تنگ دمپا «اوبامایی» خوشگل میشه.

(4)
- تو چرا گریه می‌کنی؟
- من هیچ تقصیری نداشتم. مانتوم مناسب بود. یه موتوری داشت می‌زد بهم، خوردم زمین، یهو شدم فتنه‌گرِ براندازِ عامل بیگانه!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #425  
قدیمی 07-15-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سهم هر ایرانی از یارانه نان



منبع : رسا نيكان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #426  
قدیمی 07-15-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



رويايي ترين شغل جهان هم گام با
افسردگي بي پايان












__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam5555 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #427  
قدیمی 07-15-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



غلط گیری روی سنگ قبر


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از behnam5555 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #428  
قدیمی 07-15-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

راهکار هایی برای سادیسمی شدن:
از رفتگر محله عیدی بگیرید.
گربه تون رو مدام از پشت بام به پایین پرت کنید تا پرواز کردن یاد بگیره.
سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه.
جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید.
با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !
به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !
به عنوان آخرین نفر در صندوق رأی حضور پیدا کنید و یک کبریت افروخته داخلش بیندازید.
نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید !
روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، ابومسلم را تشویق کنید !
هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی .
پیراهن را روی کت بپوشید.
ماست را با چنگال بخورید.
با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !
زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه.
سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه.
برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید.
دقت کنید وقتی در مهمونی براتون نوشیدنی آوردند همه را اندازه بگیرید و بزرگترین رو انتخاب کنید تا کلاه سرتون نره.
سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه.
جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید.
شب سال نو موهایتان را بفروشید و برای نامزدتان بند ساعت بخرید.
ریشتان را آتش بزنید تا کوتاه شود.
داخل خیابان بلندگو دستی بگیرید و بگید “پژو بزن کنار وگرنه گازت می گیرم”
دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید.
جهت اعتراض به استادی که شما رو انداخته کتابشو آتیش بزنید.
سر جلسه امتحان تقلب اشتباه برسونین به دوستتون !
به بچه همسایه بگید اگه یه خودکار رو قورت بده ، بزرگ شه مهندس میشه !
از کنه ای که نیشتون زده ، دیه بگیرین !
شونه های مگسائی رو که تازه نشستن روتون بمالین تا خستگیشون در بره !
وقتی قایق موتوری تون وسط دریا خاموش کرد ، پیاده بشین هل بدین !
بلالی که دونه هاش کج هست رو ببرین ارتودنسی !
به گل مصنوعی روی میزتون به زور آب بدین تا بخوره !
داداش کوچیکتون رو بذارین توی مایکروفر تا برنزه بشه !
گوشی موبایلتون رو با سنجاق قفلی به پاچه شلوارتون وصل کنین !
سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه !
با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !
به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !

بارفیکس خونه ی دوستتون رو شل بکنین و ازش بخواین هنر های ژیمیناستیکشو بهتون نشون بده !
کرم ضد آفتاب را به کف پایتان بزنید !
روز تولد هسرتان گلاب را داخل شیشه عطر بریزید و به عنوان یک عطر خارجی گرانقیمت به او هدیه بدهید !
توی باک ماشینتان چایی بریزید تا خستگی اش در برود !
از مگسای دستشوئی عاجزانه خواهش کنین نوبت رو رعایت کنن !
توی کیک تولد همسرتان نارنجک دست ساز بگذارید !
وسط دعوا با دماغ بزنید تو مشت طرف مقابل !
نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید !
به گدای کنار خیابان ، به جای پول ، آدرس مراکز کاریابی را بدهید !
روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، شموشک نوشهر را تشویق کنید !
توی تنگ ماهی قرمز یک کیسه نمک خالی کنید تا آب شور بشود و ماهیتان فکر کند تو دریاست !
بعنوان اولین شام زندگی مشترک برای همسرتان لوبیا با باقالی و کمی نخود درست کنید !
شلوارتان را چپه بپوشید تا کسی نتواند دست توی جیبتان کند !
بجای موز توی میهمانی به مهمانان آدامس موزی تعارف کنید و بگویید بفرمایید موز mp3 !
داخل سوراخ قفل در مغازه های محله تان میخ بکنید !
هر روز که همسرتان را می بینید به او بگویید : اِ … اِ … نسبت به دیروز چقدر پیر تر شدی !
جنازه ی سوسکی رو که بی دلیل کف دستشوئی مرده ، ببرید پزشکی قانونی !
اتوی داغ روی صورتتان بکشید تا چروکهای پوستتان بر طرف شود !
به راننده اتوبوس شرکت واحد بگویید : به جان خودم اگه ایندفعه بلیطمو پاره کنی دیگه بهت بلیط نمی دم !
سر جلسه امتحان به مراقب بگویید : برو اونطرف تر وایستا ! جلوی دیدم رو گرفتی ! نمی تونم برگه کناریم رو خوب ببینم !
لاستیک ماشینتان را با دهان باد کنید !
پیراهن را روی کت بپوشید !
از سمت راست ماشین گشت نامحسوس پلیس ، با سرعت ۱۸۰ تا سبقت بگیرید !
توی قوطی کبریت کنار اجاق گاز را پر از ترقه کبریتی کنید !
برای تولد دختر عمه تان یک دستگاه ریش تراش برقی به او هدیه بدهید !
از جیب پدرتان پول بردارید و داخل کیف مادرتان بگذارید !
توی سینما عینک دودی بزنید !
ماست را با چنگال بخورید !
در مجلس خواستگاری ، به پدر دختر ، سیگار تعارف کنید !
به تویوتا کمری قالپاق پیکان بزنید !
به جای شمع توی کیک تولد همسرتان ترقه کبریتی بگذارید !
با توپ فوتبال پینگ پنگ بازی کنید !
با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !
در اعتراض به کیفیت غذای سلف دانشگاه ، اعتصاب غذا کنید تا بمیرید !
روز دامادی دوستتان برایش دسته گل گلایل با روبان مشکی بفرستید !
جهت صرفه جویی در مصرف برق ، نصف شب توی جاده با چراغ خاموش رانندگی کنید !
گوشی موبایلتان را با میخ داغ سوراخ کنید تا بتوانید از داخلش نخ رد کنید و بیندازید تو گردنتان !
وسط تابستان کفش صندل را با جوراب کاموایی بپوشید !
روز دامادیتان موهایتان را از ته بتراشید !
دو روز قبل از امتحان جزوه همکلاسیتان را بگیرید و دو روز بعد از امتحان به او پس دهید !
زنگ در خانه خودتان را بزنید و فرار کنید !
ژله را با نی بخورید !
پولهایی که در خیابان , مردم جلوی فقیر ریختند را جمع کنید و داخل صندوق صدقات بیندازید !
سعی کنین ساندیس رو از جایی که علامت زده باز کنین !
افراد بزرگتر از خودتون رو نصیحت کنین !
زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینین چی میشه !
سر جلسه کنکور تخمه بشکنین !
سر چهار راه ها جوگیر شین برین وسط ادای پلیس راهنمایی و رانندگی در بیارین !
سوتی های خفن دوستاتون رو توی جمع تعریف کنین !
همراه با تماشای سی دی پت و مت کار هاشون رو انجام بدین !
برای روز اول دانشگاه مداد رنگی ، مداد تراش و … با کیف جومونگ بخرین !
اسمتون رو روی پاک کن بزرگ بنویسین و با نخ به گردنتون آویزون کنین تا گم نشه !
وقتی توی مهمونی براتون نوشیدنی میارن اول همه رو اندازه بگیرین ببینین کدوم بیشتر داره !
سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه !
جزوه های کلاسیتون رو با مداد شمعی بنویسین !
به بچه همسایه بگین اگه با لامپ خاموش نره دستشوئی ، بابا برقی نیشش میزنه !
وقتی همه بچه ها دارن به ساعت نگاه میکنن و کتاباشون رو به هم میزنن یه سوال دبش که جواب طولانی لازم داره از استاد بپرسین و با لبخند به بقیه بچه ها نگاه کنین !
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #429  
قدیمی 09-02-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

فرق ایران و ...
گر گفتین فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه ؟

در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برین و باهاش یک ماشین می خرین ، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برین و باهاش یک کیف می خرید .




اگر گفتین فرق گردش کردن در تهران و پاریس چیه ؟

در پاریس هروقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شین و در تهران هروقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید .




اگر گفتین فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگر چیه ؟

در همه جا آدم اول جرمش معلوم میشه و بعد زندانی میشه ، اما در ایران آدم اول زندانی میشه و بعد
جرمش معلوم میشه .




اگر گفتین فرق یک تخم مرغ در تهران و مسکو چیه ؟

در مسکو اگه تخم مرغ را زیر مرغ بذارن بعد از ۲۱ روز احتمالا یک جوجه از تخم مرغ بیرون میاد ولی در تهران پس از ۲۱ روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید .




اگر گفتین فرق محل کار ایرانیها و آمریکائیها چیه ؟

مردم آمریکا در خانه استراحت می کنند و در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح ، اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند ، در اداره استراحت می کنند و در خیابان کار !





اگر گفتین فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه ؟

یه نویسنده آلمانی وقتی نوشته هاش چاپ شد معروف می شود و بالا می رود اما در ایران وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود و به پایین ( سیاه چال ) می رود .




اگر گفتین فرق یک تاجر ایرانی با یه تاجر عرب چیه ؟

تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شود ، اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و زالوی اقتصادی و " از کجا آوردی " و... بدبخت می شود !




اگر گفتین فرق یک زندانی در ایران و یک زندانی در اروپا و آمریکا چیه ؟

در اروپا و آمریکا وقتی کسی به زندان می رود اعتبارش را از دست می دهد ، اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود اعتبار بدست می آورد .



اگر گفتین فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان در چیه ؟

در همه جای دنیا وقتی کسی موفق میشه همه به او نزدیک میشن و با او شریک میشن و به او کمک می کنن اما در ایران وقتی کسی موفق بشه همه از اون فاصله میگیرن و ارتباطشونو قطع می کنن و جلوی کارشو میگیرن !



اگر گفتین فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه ؟

سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد از آنها پول میگیره ولی سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم رو میگیره و اونارو سر میدوونه ازشون پول میگیره .


h
اگر گفتین فرق یک ماشین در ایران و بلژیک چیه ؟

در بلژیک وقتی شما ماشین می خرید دائما قیمت آن کم می شود ولی در ایران دائما قیمت آن زیاد می شود .



اگر گفتین تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه ؟

در همه جای دنیا آدم وقتی دشمن داشته باشه جلوی کارش گرفته میشه ولی در ایران وقتی آدم دشمن داشته باشه تازه انگیزه کار پیدا می کنه !




اگر گفتین تفاوت موسیقی در تهران با موسیقی در جاهای دیگه دنیا چیه ؟

در همه جای دنیا وقتی موسیقی در اماکن عمومی پخش می شود صدای آن زیاد است و وقتی در خانه پخش می شود صدای آن را کم می کنند ، اما در ایران وقتی موسیقی را در خانه پخش می کنند صدای آنرا زیاد می کنند و وقتی در مکان عمومی آنرا پخش می کنند صدای آنرا کم می کنند !


__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #430  
قدیمی 09-02-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض داستان طنز، ماجراهای طنز، مقالات طنز، داستانهای طنز، مطالب طنز، طنزنوشته

گاو ما ما می كرد...
گوسفند بع بع می كرد...
و همه با هم فریاد می زدند حسنك كجایی...

شب شده بود اما حسنك به خانه نیامده بودحسنك مدت های زیادی است كه به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می كند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنك دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز كه حسنك با كبری چت می كرد .كبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.كبری تصمیم داشت حسنك را رها كند و دیگر با او چت نكند چون او با پتروس چت می كرد.پتروس همیشه پای كامپیوترش نشسته بود و چت می كرد.پتروس دید كه سد سوراخ شده اما انگشت او درد می كرد چون زیاد چت كرده بود.او نمی دانست كه سد تا چند لحظه ی دیگر می شكند.پتروس در حال چت كردن غرق شد.
برای مراسم دفن او كبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما كوه روی ریل ریزش كرده بود .ریزعلی دید كه كوه ریزش كرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد .كبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و كور بود .الان چند سالی است كه كوكب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سیر كند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او كلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار كه گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است كه دیكر در كتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد......................


__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها