بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #31  
قدیمی 12-11-2009
صدای سکوت آواتار ها
صدای سکوت صدای سکوت آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 140
سپاسها: : 0

8 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلتنگي كوچك من

داشتن احساس اينكه مي توني با نوشتن سبك بشي هميشه با من هست گاهي خيلي دلتنگ نوشتن ميشم اينكه بخوام از نوشتن دور باشم خيلي سخته پس سعي مي كنم كه هميشه بتونم بنويسم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #32  
قدیمی 12-11-2009
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

متن خیلی قشنگی نوشتی...تقدیمش کن به همه ی انتظار کشیده ها...که همیشه منتظرن
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
  #33  
قدیمی 12-11-2009
صدای سکوت آواتار ها
صدای سکوت صدای سکوت آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 140
سپاسها: : 0

8 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ممنونم جاكوب جان چشم تقديم ميكنم به همه كساني كه انتظار كشيدن
پاسخ با نقل قول
  #34  
قدیمی 12-12-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



سلام بر لاو17 تشکر میکنم ازت بابت اینکه قابل میدونین دلنوشته های شخصی خودت رو اینجا میذاری واسه همه و مارو شریک میکنی در انچه که مال توه و برگرفته از پاکترین احساسات توه مال وقتایی که تنهایی مال وقتایی که هوا تاریکه اما دلت روشنه
و اینا رو برای ما مینویسی
تشکر و خسته نباشی

وقتی اینجور نوشته هایی اینطور افرادی رو باهاش برخورد میکنی
یه جور حس دوگانه برات پیش میاد...
از اینکه به جمع ادمهایی که دلشون گرفته و اطرافتن یکی دیگه اضافه شد دلت میگیره
ولی وقتی میبینی بر اساس تجربه و شواهد ادمای بد دلشون نمیگیره ادمای بد شکست نمیخورن ادمای بد حالشون بد نمیشه
ادمای بد مورد ظلم واقع نمیشن ادمای بد ضعیف و تضعیف نمیشن
از اینکه یکی دیگه به حلقه ادمای خوب و پاک اطرافت اضافه شد خوشحال میشی از اینکه میبینی هنوز هستند در عصر تیرگی فلز دلشون از بلور نورانیه
همون حرف همیشگی و معروف که هرچی بشکنه قدر و قیمتش پایین میاد جز دل
ادمای بی درد تهین دردمندانن که غنی و ثروتمندن
بی غم حرفی برای زدن نداره
و خوشا کسی که در این عصر سکوت و سردرگریبان کردنها و دست در جیب کردنها کسی حرف واسه زدن داشته باشه و دستی برای دراز کردن حتی برای کمک خواستن
---------------------------------------------------------

نقل قول:
من لهجه سبز باغ را مي فهمم


مضمون عشق داغ را مي فهمم

آن گاه كه فانوس دلم مي شكند

سوز دل بي چراغ را مي فهمم
خیلی وزین و قشنگ بود اصلا لغاتش رو کاری ندارم اگه بتونین این وزن و قافیه پردازی رو توی شعر های بعدی به کار بگیرین خیلی عالی میشه

انگاه که فانوس دلم میشکند سوز دل بی چراغ را میفهمم ...
دل فانوسه فانوس روشنه روشن باید سوز داشته باشه
خیلی قشنگ این مفهوم رو نشون دادی که سوز دل دلای شکسته و بی فروغ خیلی بشتر از گرمای عشق های نامتعالیه...

نقل قول:



سلام دلت واسه یکی تنگ شده , میخوای داد بزنی , ادماواست یه جورین , پر از سوالی , تو دنیا هم خفه میشی , تازه از یکی هم کمک میخوای
جواب مسایلت که فکر میکنی مشکلاته تو نوشتت هست
تو واسه خودت اینجوری میخوای بعد ازیکی که خودش کمک میخوتد کمک میخوای
تو فقط باید بخوای زندگی به جای گلوگاه خفگی دریچه ی عشق و حال و زندگی باشه
آخرسرم اگه کمک خواستی پیشه یکی برو که حداقل خودش کمک نخواد من که رو زمین چنین آدمیرو نمی بینم
زندگی سرشار لتخند باشه
ماروهم فراموش نکن
کوروش


کوروش جان هستند ادمهای غمالودی که به خاطر درکشون از حال همغم های مثل خودشون و برای التیام درد خودشون
خودشون و دردشون رو فراموش میکنن و شروع میکنن به تکیه گاه شدن برای دیگران و اطرافیانشون هم از تنهایی غمشون بیرون میان و سرهای فراوان تکیه کرده به شونه هاشون
رو میبینن هم از اینکه تونستن کسی رو از اون احوالات در بیارن از خودشون راضی هستند...
خدا نصیب همه مون کنه از این ادما
نقل قول:
به قول احسان عليخاني:
عشق مانند هوا همه جا جاريست تو نفسهايت را قدري جانانه بكش
چقدر قشنگ نمونه امروزی این شعر رو گفتند

طفیل هستی عشق اند ادمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

اقای علی خانی شاعر هستند ؟ نویسنده ن ؟

نقل قول:
اي كساني كه مامور دفن من هستيد وقتي من مردم مرا در شهري به خاك بسپاريد و به جاي سنگ مزارم بيد مجنون بكاريد وقتي من مردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا همگان بدانند كه در سياهي زيسته ام چشمانم را باز بگذاريد تا همه بدانند چشم به راه كسي بوده ام و دهانم را باز بگذاريد كه از روزگار بي وفايي من ناليدم دستانم را از تابوت بيرون بياوريد تا همه بدانند آغوش من را باز بگذاريد
دستاش بیرون از تابوت بوده چون اغوشش همیشه باز بوده
دهانش باز بوده چون همیشه ناله سر میداده
چشمانش باز بوده چون همیشه چشم به انتظار بوده
تابوت سیاهی براش گذاشتن تا همه بدونن در سیاهی ها زندگی کرده
اما به جای سنگ مزار بید مجنون گذاشتند تا بگن مجنون زندگی کرد ؟

جمله قشنگی بود
من جملات رو خوب میفهمم ولی نمیدونم چرا خودم هیچ وقت هیچ جمله ای ندارم که بگم...


نقل قول:
یکی درارزوی دیدن توست
یکی درحسرت بوسیدن توست
ولی من ساده وبی ادعایم
تمام هستی ام خندیدن توست........
چه قشنگه سادات خودت گفتی ؟




نقل قول:
شب مي آيد...خاموش ميشود زبانم و دلم به سخن ميآيد..مادرم ميگفت 11 شب به دنيا اومدي..گفتم چه جالب ......... ..كاش سحر زودتر برسه ...ديگه حوصله ي شب در من نيست...او هنوز بدرود نگفته و با تو بي مهر نشده ..................ما ودعك ربك و ما قلي
چه تعبیر قشنگی اریانا جان...شب رو به صب رسوندن کار سختیه
مخصوصا اگه توی اتوبوس باشی
اما شبم واسه بعضی ها لذت خاص خودشو داره
همینه که در فرهنگ ما در شعر ما از شب همیشه بد نمیگن
وقتی ماه رو توی شب میشه دید دلبر ماه رخ رو هم حتما در سکوت شب دیدن زیبایی خاص خودشو داره
کاسبا میوه فروشا چرا بهترین میوه هاشون رو توی روز سوا میکنن میذارن اون زیر میرا شبا میبرن خونه
مهمان اخر شب که دراشعار هست واسه چیه

توی سایت خودمون من جواب نامه ی کسایی که احساس میکنم دوستای قدیمی تری هستند رو دیرتر میدم میذارم اخر کارم
میری دکون رفیقت میگه حرف نزن بشین چایی بخور بذار مشتریا برن بعد
کسی بهش بر میخوره ؟
نقل قول:
نیکوست که ثروتمند باشی و پرتوان
اما نیکوتر آن است که دوستت بدارند
شروین میدونی چیه ؟
ادم ذاتا از فنا و زوال میترسه و ناراضیه
و حس جاودانه طلبی در بشر همیشه بوده
چرا شاهان بدن مرده-شون رو مومیایی میکنن
چرا من فروم زدم ؟ چرا من مینویسم ؟
همه دوست داریم ازمون چیزی باقی بمونه یادگار بمونیم
جاودانه بمونیم
هر حرف هر سخن هر کار هر کردار هر گفتار هر دوستی هر عشق همه و همه تیکه هایی از وجودمون رو توی چیزای دیگه توی کسای دیگه میدمه و به امانت میذاره و انتشار میده
هر دوستی و رفتار خوبمون برای همیشه میمونه نام ما وقتی بمونه یعنی خودمون موندیم
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده انست که نامش به نکویی نبرند..
حالا مال و ثروت موندنی نیست روحیه زوال ستیزی ادم رو کاریش نمیکنه

بر مال و جمال خویشتن غره مشو کان را به شبی برند و اینرا به تبی ...
لف و نشر قشنگش رو نگاه کنین مال اینقدر بی ارزش و میراست که از ضمیر "آن" که برای چیزهای دورتر و در معنای فلسفی بی ارزشتر هست برای مال استفاده کرده و "این" را برای جمال که جزئیی جسمانی از وجود انسانه اورده ...
یعنی مال اینقدر دور و بی ارزش و میراست ...

خش به سعادت اونکه نامیرا و پایدار و نامش در جریده عالم به نکویی برده بشه ..






نقل قول:
من برگشتم
سلام به همه دوستاي گلم من برگشتم از مسافرت اما كوله بارم پر از تجربه و آموخته هاي جديد شده من تو اون مسافرت خيلي چيزهاي جديد ياد گرفتم كه فكر ميكنم براي من لازم بود اين مسافرت خيلي چيزها به من داد اما راستش وقتي نبودم دلم براي همتون تنگ شده بود دلم واسه كل كل هاي بامزه اي كه با هم داشتيم حرفها و دردو دلهايي كه فقط چشمهامون شنواي اونها بودن و قلبهايي كه حداقل تو اين فضا بخاطر ديگري مي تپيد و باعث ميشد كه تو همچين محيطي احساس تنهايي نكني خيلي خوشحالم كه دوباره به همچين محيطي برگشتم
این واندرفل لند کجاست بگین مام بریم محتاجیم به خدا

نقل قول:
نمي دانم به تاوان كدامين گناه كدامين نگاه كدامين صدا از من دور ميشوي بيا بيا و مرا از اين دنياي پر از ابهام پر از غمهاي عظيم نجات بده كه من بي تو در عالم با همه حتي خودم بيگانه ام
تاثیر عوامل داخلی و خارجی رو در از دست دادنی توی این نوشته شما خوب میشه دید ...
کدامین گناه من کدامین نگاه و صدای دیگری ...

ببین سعدی بزرگوار چی میگه ؟

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست
روا بود که چنین بی‌حساب دل ببری
مکن که مظلمه خلق را جزایی هست
توانگران را عیبی نباشد ار وقتی نظر کنند
که در کوی ما گدایی هست
به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز
ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست
کسی نماند که بر درد من نبخشاید
کسی نگفت که بیرون از این دوایی هست
هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی
از این طرف که منم همچنان صفایی هست
به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت
هنوز جهل مصور که کیمیایی هست
به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید
و گر به کام رسد همچنان رجایی هست
به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
که در جهان بجز از کوی دوست جایی هست
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #35  
قدیمی 12-12-2009
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرا از این که می بینی پریشان تر چه می خواهی
از این آتش به جز یک مشت خاکستر چه می خواهی
من از اوج نگاه تو به زیر پایت افتادم
بیا این اوج و این پرواز و این باور چه می خواهی
مرا از این که می بینی پریشان تر چه می خواهی
از این آتش به جز یک مشت خاکستر چه می خواهی
من از اوج نگاه تو به زیر پایت افتادم
بگو دیگر عزیز من بگو دیگر چه می خواهی
مرا بی خود به باران می بری با مستی چشمت
بیا این چشم ها این گونه های تر چه می خواهی
برای ادعای عشق اگر این سینه کافی نیست
بیا این تیغ و این شمشیر و این هم سر چه می خواهی
من آن فرهاد مسکینم که کوه از بهر تو کندم
بگو شیرین ترین رؤیا بگو دیگر چه می خواهی
تمام این غزل با خون رگ هایم نثارت باد

بگو دیگر عزیز من بگو دیگر چه می خواهی
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.

پاسخ با نقل قول
  #36  
قدیمی 12-12-2009
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام love17 جان
پست قشنگیه . منم تازه دیدمش. اینجا واقعا با جاهای دیگه فرق میکنه یه
جور فضاش انگار خیلی احساسیه.
من هر وقت غم و ناراحتیم زیاد میشد یه کاغذ میگرفتم توش چیزایی که آزارم میداد
مینوشتم حتی چندتا فحش و بد و بیراه هم میگم تا کمی آروم بشم.
من زیاد جمله نوشتنم خوب نیست و همیشه از درس انشاء و نامه نوشتن بدم میومد.

خیلی حرفاتون قشنگه. شاید اینایی که میگیم همش از خودمون
نباشه اما درد دل خودمون که دیگرون بهتر تونستن به زبون
بیارن یا بنویسن...
به قول ادمین عزیز خیلی حس قشنگیه که میبینی تو این دنیا هنوزم
دل صاف و ساده هست و اینکه امیدوارم دل همتون خالی از غم و رنج و ناراحتی
بشه و تنها آرزوی ما رسیدن به خدا باشه و بس....
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.

پاسخ با نقل قول
  #37  
قدیمی 12-12-2009
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از میان تمامی نواهای زمینی
نوایی که به دور ترین نقطه در اسمان راه میابد
موسیقی موزون قلب عاشق است

عشق رود زندگی در جهان است
میندیش که با دیدن جویباری کوچک
یا با رسیدن به نخستین چشمه حقیر
عشق را شناخته ای
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
  #38  
قدیمی 12-12-2009
صدای سکوت آواتار ها
صدای سکوت صدای سکوت آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 140
سپاسها: : 0

8 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

منو خيلي خوشحال كرديد كه به پستم سر زديد واقعا غافل گير شدم و از تو ادمين جان واسه توضيحاتت و مجتب عزير و جاكوب جان خيلي ممنونم اميدوارم بتونم بازم باعث رضايت همه بشه اميدورم با كمك همديگه بتونيم اينجا رو بهتر از هميشه بسازيم من از همتون ممنونم
پاسخ با نقل قول
  #39  
قدیمی 12-12-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خوب لاو عزيز نوشته هات قشنگه فكر كنم اگه روشون بيشتر كار كني بهتر هم ميشه خوشحال ميشم نوشته هات و تو تاپيك منم بزاري تا اونجا بتونيم در موردشون صحبت كنيم ادرسشو بهت ميدم
موفق باشي خانم
http://p30city.net/showthread.php?t=12806
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)



ویرایش توسط تاري : 12-12-2009 در ساعت 10:02 AM
پاسخ با نقل قول
  #40  
قدیمی 12-12-2009
سادات آواتار ها
سادات سادات آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: وتمدن ازاین شهربه پاخواسته...
نوشته ها: 329
سپاسها: : 16

37 سپاس در 25 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام لاو جان منم خیلی چیزی مینویسم گاهی شعر میگم گاهی متن مینویسم بگذریم از اینکه الان وقتم کمتر شده ولی کلا ادبیات رو خیلی دوست دارم اگه بعضی نوشته هامو تو درددلای شما بذارم ناراحت نمیشید یا اینجا کسی شعرا رو به تمسخر نمیگیره ؟
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:50 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها