|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#7001
01-18-2012
|
||||
|
||||
خوبان جهان صید توان کرد به زر
خوش خوش بر از ایشان بتوان خورد به زر
__________________
آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند  کوروش بزرگ javad.p سابق
|
| کاربران زیر از اهورا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#7002
01-18-2012
|
||||
|
||||
|
رقصیدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#7003
01-18-2012
|
||||
|
||||
|
شب دراز از چه پرسی که چیست حالت شمع؟
دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست
|
| کاربران زیر از javidan 20 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7004
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7005
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
شمع جمعی و همه سوخته وصل تواند
گنج حسنی و جهانی همه ویران از تو
|
| کاربران زیر از javidan 20 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7006
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
بیا ای طایر دولت بیاور مژدهٔ وصلی
عسی الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7007
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7008
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
فارغ دل آن کسی که مانند حباب
هم در سر میخانه سرانداز شود
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7009
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
عمری است حلقهٔ در میخانه‌ایم ما
در حلقهٔ تصرف پیمانه‌ایم ما
__________________
|
| کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#7010
01-19-2012
|
||||
|
||||
|
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فرازمند خورشید تکیه گاه من است
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 12:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.