بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مدیتیشن چیست و چگونه مدیتیشن کنیم؟


مدیتیشن از بی ذهنی است.حالتی است از آگاهی بی اندازه خالص.در حالت عادی آگاهی مملو از زباله است,درست مانند آینه ای که با غبار پوشیده شده باشد.ذهن همواره پر است از هیاهوی افکار در حال گذر, آرزوها,خاطره ها,هیجان ها همگی در حال عبور هستند,واقعاً که یک هیاهوی دائمی در ذهن وجود دارد.

حتی در زمانی که شما در خواب هستید مغز در حال فعالیت است,به همین دلیل است که شما خواب می بینید.ذهن هنوز در حال فکر کردن است.هنوز اسیر نگرانی ها و دل مشغولی هاست.در حال آماده شدن برای فرداست.یک آمادگی پنهانی و مخفیانه برای فردا در حال رخ دادن است.
در صورتی که مدیتیشن نکنید این حالت در شما اتفاق می افتد که درست نقطهء مقابل مدیتیشن است.زمانی که افکار و آرزوها به ذهنتان هجوم نیاورند,هیچ فکری به وجود نیاید و هیچ آرزویی شکل نگیرد آنگاه شما واقعاً آرام هستید و آین آرامش همان مدیتیشن است.تنها در آین آرامش است که مراقبه شناخته می شود در غیر این صورت شما هرگز نمی توانید با ذهنی مغشوش به مدیتیشن دست پیدا کنید,چون ذهن همواره در تلاش است تا به تنهایی وجود داشته باشد.با کنار گذاشتن افکار,آرام بودن,بی اعتنایی به ذهن,با مشاهدهء افکاری که با آنها هویت می گیرید و رها کردن این اندیشه که چه هستید می توانید مرا درک کنید.مدیتیشن پی بردن به این مطلب است که من ذهن نیستم.وقتی که این آگاهی آرام آرام در وجودتان عمیق و عمیق تر گردد,آنگاه لحظات بزرگی در زندگیتان به وجود می آیند.لحظات سکوت,لحظات فضای خالص,لحظات وضوح,لحظاتی که هیچ چیز در درونتان در تلاتم نیست و همه چیز آرام است.در آن لحظات آرم شما قادر به درک کیستی خودتان هستید و راز هستی را درمی یابید.هر وقت که مدیتیشن حالت طبیعی و همیشگی شما بشود روزی شگفت انگیز به وجود می آید,روزی پر از نعمتهای بزرگ.
ذهن چیزی غیر معمول است که هرگز حالت طبیعی شما نیست,اما مدیتیشن حالتی طبیعی است که هم اینک در شما وجود ندارد.بهشتی گم شده است که می توانید دوباره آنرا بیابید.
به چشمان کودکان نگاه کنید,آرامش و معصومیت فوق العاده ای را خواهید دید ولی او باید به جامعه ملحق شود,باید یاد بگیرد که چگونه فکر کند,چگونه حسابگری باشد,چگونه دلیل بیاورد و چگونه بحث کند.او مجبور است لغات,زبان و مفاهیم را یاد بگیرد و آرام آرام ارتباط خود را با آن معصومیت درونی از دست می دهد.حالا دیگر جامعه او را آلوده کرده است.او جزء موثری از این مکانیسم شده ولی دیگر یک انسان نیست.
همء چیزی که به آن احتیاج داریم این است که یک بار دیگر آن فضا را بدست آوریم.شما قبلاً هم آنرا تجربه کرده بودید به همین دلیل هنگامی که برای اولین بار با مدیتیشن آشنا می شوید شگفت زده خواهید شد چون احساس عجیبی در وجودتان برانگیخته می شود.گویی که قبلاً هم آنرا می شناختید,تنها آنرا فراموش کرده بودید,ولی اگر بتوانید مجدداً آنرا بیابید متعلق به شما خواهد شد.
در حقیقت نمی شود آنرا گم کرد فقط می توان آنرا به فراموشی سپرد.در ابتدا ما به صورتی مراقبه وار به دنیا می آییم و سپس فکر کردن را می آموزیم,ولی ذات حقیقی ما جایی در عمق وجودمان مخفی باقی می ماند.کافی است هر روز مقداری بکنیم تا به سرچشمه برسیم.چشمهء زلال آب.برترین موفقیت در زندگی یافتن این سرچشمه است. درمدیتیشنهای پزشکی از دسته ای حرکات ویژه استفاده می کنند
که شامل خواص منحصر به فرد زیر است:
۱-تنفس های مخصوص
۲- حـرکات و ژست های ویژه که دست ها و انگشتان باید
وضعیت مشخصی داشته باشند.
۳- سرودهای مخصوصی که از صداهایی واضح و ارتعاشی
تشکیل شده است.
۴- تمرکز فکری
این خصوصیات متفاوت فکر و جسم فرد را کاملاً درگیر می کند. مجموعه کامل این خصوصیات با همکاری همدیگر بر فرد تاثیر می گذارند و بسیار با مدیتیشن های معمولی که فقط برای آسوده کردن و استراحت فکر هستند متفاوت است.
به علت وجود انواع مختلفی از متغیر در هر مدیتیشن پزشکی، با توجه به وضعیت ها و بیماری های مختلف انواع متفاوتی از این مدیتیشن ها وجود دارد. هر مدیتیشن پزشکی، با انرژی دادن به اعضاء، سیستم ها و همچنین قسمت های مختلف بدن، مشکل بخصوص و مشخصی را برطرف می کند.
حرکت ساده که یکی از متداول ترین ژست ها در مدیتیشن پزشکی است را یاد بگیرید تا با آن:
عادت ماهیانه تان تنظیم شود.
سیستم دفاعی بدنتان ایمن شود.
از افسردگی رها شوید.
سه نوع مختلف از ساده ترین و متداول ترین انواع حرکات در مدیتیشن پزشکی، بصورت زیر است:
۱-چهار زانو نشسته، و هر پا را زیر زانوی مخالفش جـمع کنـیـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و
مهره های پائینیتان را کمی بـسمت جلو خم کنید.
۲- نشـسته و پـاها را صاف به سمت بیرون بگذاریـد. یعنی یک پا را زیر ران مخالفش گذاشته و پای دیـگـر
را روی قوزک پای اول قرار دهید. با این کار پا درحالت استراحت قرار میگیرد. ستون فقراتتان را صاف کنید.
این نیمی از حرکت لوتوس است.
۳- این نوع هم شبیه بنوع اول است اما پای بالایی روی ماهیچه ساق پای دیگر قرار می گیرد بــه جای
اینکه زیر ران گذاشته شود. حتماً دراین حرکت مهره های پائینیتان را به جلو متمایل کنید.

انواع حرکت ساده بسیار ساده تر از حرکت لوتوس هستند و به انعطاف پذیری کمتری نیاز دارند. تنها قسمت سخت آن متمایل کردن مهره های پائینی به سمت جلو است تا مهره های بالایی بتواند کاملاً صاف بماند. اگر نمی توانید چارزانو روی زمین بنشینید، مستقیم روی صندلی بنشینید.
این مدیتیشن پزشکی کمک می کند که بعد از قطع استفاده از قرص های ضد بارداری عادت ماهیانه تان تنظیم شود. تعادل فکری نیز به شما می دهد.
سعـی کنید با سه مرتبه تکرار سرود هایی مثل “اُنگ نامو، گورو دِو نامو” که به معـنـی “من در برابر روح بلند خود زانو می زنم” است فکرتان را متمرکز کنید.
ژست: به سـبک حرکت سـاده یـا روی صنــدلـــی طوری که ستون فقراتتان صاف باشد قـرار گـیـریـد.
دست هایتان را راحت روی زانوهایتان بگذارید.
تمرکز: بـه ایـن حالت مدیتیشن شکل میـگویند. با خواندن هر کلمه، جریان انرژی را دربالای سرتان
تجسم کنید. چشمانتان را ببندید.

تنفس: در حیـن خـوانـدن آواز، تنـفسی غیر ارادی خواهید داشت.
سرود: ” سا تا نا ما ”

مفهوم سرود: این سرود نمایانگر چرخه آفرینش است. “سا” به معنای ازل، “تا” به معنای زنـدگـی، “نا” به معنای مرگ و “ما” به معنای تجدید حـیــات است.
مودرا ( حرکت دست و انگشتان ):
در حین گفتن “سا” با انگشت اشاره تان روی شستتان را لمس کنید. با گفتن “تا” با انگشت وسطی شست را لمس کنید. در حین ادای “نا” با انگشت انگشتری شست را لمس کنید. با گفتن “ما” با انگشت کوچک شست را لمس کنید. هر مرتبه فشار کمی روی شست بیاورید. این حرکات را در طی تمرین حتی موقع سکوت هم تکرار کنید.
زمان: زمان کل ۳۰ دقیقه است. با صدایی عادی به مدت ۵ دقیقه بخوانید، بعد به مدت ۵ دقیقه زمزمه کنید و بعد از آن در دل خودتان به مدت ۱۰ دقیقه به خواندن ادامه دهید. دوباره ۵ دقیقه به حالت زمزمه برگردید و در آخر ۵ دقیقه با صدایی عادی بخوانید.
خاتمه: نفس را کاملاً به داخل ریه ها کشیده و بعد همه آن را بیرون دهید. دستهایتان را تا آنجا که می توانید بالا برده و چند نفس عمیق بکشید.
سیستم دفاعی بدن با سلسله اعصاب، غدد و حواس در ارتباط است. برای مقابله با مشکلات زندگی به ما قدرت داده شده است. ما قدرت های معنوی، فکری، احساسی و جسمی داریم. همه این توانایی ها با هم در ارتباط اند. زمانی که با احساساتی مثل عصبانیت و شکست مواجه می شویم، سعی می کنیم که جلوی آن را بگیریم. برای بالا بردن سیستم دفاعی بدن باید بر این موانع غلبه کنیم.
نیمکره راست مغزمان مقدار زیادی احساسات منفی در خود دارد که ما را به سمت افسردگی می کشاند و سیستم دفاعی بدنمان را ضعیف تر می کند. این مدیتیشن پزشکی به تنظیم عصب سمپاتیک و نیمکره راست مغز کمک می کند.
با سه مرتبه خواندن ” اُنگ نامو، گورو نامو ” متمرکز شوید.
ژست:در حالت حرکت ساده یا روی صندلی بنشینید و ستون فقراتتان را صاف نگه دارید.
تمرکز: چشم ها را ببندید.
تنفس: نفسی محکم و قوی بکشید.
مــودرا ( حرکت دسـت و انگشـتـان ):
دسـت چـپتان روی شانه قرار گیرد. بـازوی چپ خم شده و ساعد چپ بـصـورت عمودی رو به پائین باشد. نوک انـگشت انگشتری را با نوک انگشت شست لمس کـنیـد. دسـت راستتان را مشت کنید در حالتی که فقـط انگشت اشاره تان بـاز بـاشـد. سـوراخ بـیـنی سمت راستتان را با انگشت اشاره راست ببـندید.
زمان: ۳ دقیقه خاتمه:
نفس را داخل کشیده و نگه دارید. در آن حالت دست ها را به هم گره کرده و کف دست هایتان را جلوی غده تیموس کمی پائین تر از گلو بگیرید. سعی کنید که انگشتانتان را از هم جدا کنید. در برابر آن مقاومت کنید و آن را کشش دهید. وقتی دیگر نتوانستید نفستان را نگه دارید، آن را بیرون دهید. دوباره نفس عمیقی کشیده، آن را نگه داشته و این اعمال را ۳ مرتبه تکرار کنید.
این مدیتیشن پزشکی می تواند به شما کمک کند که بفهمید چه اندازه مثبت یا منفی هستید. شما را شادتر و سرزنده تر هم خواهد کرد. حالت تنفس شما بسیار مهم است. در ضمیر ناخودآگاه شما، تنفس و زندگی یکسان است.
با ۳ مرتبه خواندن ” اُنگ نامو، گورو دِو نامو “ متمرکز شوید.
ژست:در حالت حرکت ساده یا روی صندلی بنشینید و ستون فقراتتان را صاف نگه دارید.
تمرکز: چشمانتان را باز کرده و به افق خیره شوید. سعی کنید چشمانتان در طی تمرین ثابت باقی بمانند.
تنفس: تنفستان را با حرکات و سرود هماهنگ کنید. تنفس کاملاً از طریق بینی انجام می شود.سـرود: همان طـور کـه با داخـل کشیـدن نـفـس دسـتـانتان هم خارج میـشـود، در فکرتان “سا” را ادا کنیـد. وقتی دسـتـها بـه حالت اولیه بر میگردند “تا” را در ذهنـتـان ادا کنید. برای تـکرار دوم هـمـین حرکت، دوباره نفس را داخل کرده و در ذهنتان “نا” را ادا کنید، نفس را بیرون داده و “ما” را در ذهنتان ادا کنید.
مفهوم سرود: این سرود نمایانگر چرخه آفرینش است. “سا” به معنای ازل، “تا” به معنای زندگی، “نا” به معنای مرگ و “ما” به معنای تجدید حیات است.
مودرا ( حرکت دست و انگشتان ):
۱- با انگشت اشاره انگشت شست را لمس کنید. دست ها را تا جلوی چشم ها بالا آورده طوری که انگشت سبابه و شست یکدیگر را لمس کنند. سایر انگشتان صاف و در حالت استراحت هستند. بازوهایتان با زمین موازی است.
۲- نفس را داخل کشیده و دست ها را به اندازه ی ۳۶ تا ۴۵ اینچ از هم جدا کنید. نفس را خارج کرده و به حالت اولیه برگردید. ممکن است آرنجتان کمی حرکت کند اما باید در حالت آرام باشند.
زمان: با حرکتی آرام شروع کنید که هر چرخه تنفس حدود ۴ ثانیه وقت بگیرد. بعد از ۲ یا ۳ دقیقه سرعت را بالاتر برده و به هر چرخه ۱ ثانیه وقت بدهید که برای هر دفعه تکرار سرود زمان کل ۴ ثانیه شود. این کار را برای ۳ دقیقه دیگر ادامه دهید.
خاتمه: در حالت خوابیده به پشت با دست هایتان در کنار بدن نفس را به داخل کشیده و رها کنید. دست ها و شانه هایتان باید کاملاً آزاد باشند. همه انرژی خود را برای ۱۵ دقیقه صرف استراحت کنید.
توجه: با انجام چنین مدیتیشنی افسردگی شما به کلی از بین خواهد رفت. اگر این کارها را به درستی انجام دهید، فشار زیادی روی غدد لنفاوی در زیر بغلتان احساس خواهید کرد.
چرا مدیتیشن می کنیم؟
مدیتیشن مثل بازگشت به خانه است
مدیتیشن می کنیم تا بخشی از وجودمان را که بطور محو و ناشناخته و نادانسته از دست داده ایم بازیابیم می توانیم آنرا راهی برای دست یافتن به استعدادهای بیشتر نزدیکتر شدن به خود و واقعیت
یافتن ظرفیت بیشتری برای دوست داشتن ذوق و احساس رسیدن به این شناخت که ما نیز جزیی از تمامیت هستی بوده و هرگز جدا و بیگانه با آن نیستیم بدانیم
مدیتیشن دید و عمل موثرتری را پدید می آورد هنگام مدیتیشن کردن در می یابیم که هریک از عبارات فوق مفهمومی مشخص و یکسان می یابند آنچه از دست داده و در جستجوی کشف آن هستیم
مدیتیشن شما را به جایی می رساند که رفتارتان مشابه کسی می گردد که در تلاش به یادآوردن چیزی است که زمانی طولانی آنرا فراموش کرده است
شخص با مدیتیشن با خودش و محیط اطرافش راحتتر بوده و کارهایی را که به عهده دارد به شکل موثرتری انجام می دهد به دیگران نزدیک شده احساس خصومت و نگرانی کمتری خواهد داشت در این راه هرگز به پایان نمی رسیم زیرا پایانی برای رشد توانایی انسان وجود ندارد
یک برنامه خوب مدیتیشن در بسیاری موارد کاملا شبیه یک برنامه خوب ورزشی است
هر دو نوع این برنامه ها تنها در صورتی مفید اند که متناسب با شرایط روحی و جسمی شخص باشند
برای مدیتیشن محدودیت سنی وجود ندارد
هدف اولیه انواع مختلف مدتیشن هماهنگی و تعلیم ذهن است این عمل باعث افزایش کارایی فرد در امور روزمره می شود
مدیتیشن انواع زیادی دارد این انواع طرق یا مسیرها در چهار دسته کلی عقل احساس جسم عمل می گنجند که همه روشها به یکجا ختم می شوند
مسیر عقل:
در این روش ما بطور مداوم افکارمان را دنبال می کنیم تا اندیشه های خویش را متحول نماییم
مسیر احساس بر این اصل استوار است که هرچه انسان آزاده تر باشد کاملتر است به قول مولانا
عشق اسطراب اسرار خداست
در اینگونه روش ها برخی بر عشق به خود برخی بر عشق به دیگران و برخی بر عشق به خدا تاکید دارند
در نهایت هر سه شیوه به یک نقطه می رسد عشق به خود دیگران و خدا
مسیر جسم:
در این روش فرد می آموزد از جسم و حرکات بدنی خود آگاه شده و از طریق تمرین این آگاهی را افزایش دهد همچون رقص و سماع صوفیان و هاتایوگا دای چی
مسیر عمل:
این روش شامل آموزش نحوه بودن در جهان و درک وارتباط با آن در حین انجام نوع بخصوصی از مهارت است در یکی از روشن ترین نمونه های این روش تمام وظایف معمولی روزانه با این آگاهی انجام می گیرد که گویا هرکدام بخشی از هماهنگی جهان و کائنات است هر کاری با عشق و تمرکز کامل انجام می شود و مهمترین چیز هنگام انجام آن توجه کامل و مطلق به همان کار در آن لحظه است
همچنین می توان مدیتیشن ها را به دو دسته کلی اصولی و غیر اصولی تقسیم کرد
مدیتیشن اصولی دارای دستورات دقیق و ظریفی است که چگونگی فعالیت درونی فرد را بطور منظم تعیین می کند
هدف از مدیتیشن غیر اصولی رهایی و آزاد سازی ساختمان شخصیتی فرد بخصوص در زمینه های شایستگی آگاهی و پذیرش توانایی مهرورزی در خود می باشد
مدتیشن های اصولی را به سه دسته خارجی میانی درونی تقسیم می کنیم:
اگر روی هر سه روش بطور مداوم پی گیری شود به یک نتیجه منجر می شود اما هرکدام تاثیر بخصوصی در طول مسیر در شخصیت شما بجای می گذارند
روش بیرونی
باعث تقویت حس شایستگی توانایی سازش با جهان اعتماد به نفس توانایی سریع و دقیق می شود
روش میانی
توانایی آرام ماندن را در فرد افزایش داده و او را در برابر حوادث خارجی ضربه ناپذیر می سازد در ضمن ادعاهای فرد را درباره اینکه مسایل چگونه باید باشند کاهش می دهد و واکنش وی را در برابر مسایل مختلف تعدیل می کند
روش درونی
آگاهی از زندگی احساسی و پذیرش آنرا افزایش داده و بیان احساسات را آسانتر می سازد بنابراین اگر در مرحله ای از رشد دچار چنین مشکلاتی باشید بهتر است در برنامه خود از مدیتیشن های درونی هم استفاده کنید
برخی از دستورات و روشهای مدیتیشن ترکیبی از انواع مختلف است تا مدتها نباید انتظار داشت
مدیتیشن را به خوبی و با تمرکز کامل انجام دهید
انچه بیشتر اهمیت دارد تمرینات مداوم است نه بخوبی انجام دادن تمرینات پس از گذشت زمان طولانی می توان انتظار داشت که مدیتیشن واقعی باشد
هرچند برای کسی که به این حد می رسد زمانی کوتاه جلوه می کند
تمرینات بلندمدت شما را به اهدافی همچون ثبات شخصیت افزایش توانایی پذیرش و بیان احساسات می رساند
تاثیر دوم مدیتیشن یافتن راهی جدید برای بودن در جهان است
روشهای مدیتیشن:
۱- مدیتیشن تعمق مدیتیشن اصولی از نوع خارجی:
این تمرین در اصل یادگیری نگریستن به چیزی بگونه ای فعال دینامیک هوشیارانه اما بدون استفاده از واژه ها می باشد شیی را برای کار خود انتخاب نموده و در فاصله ای قرار دهید که بتوانید براحتی آنرا ببینید بهتر است شیی طبیعی باشد مانند یک تکه صدف دریایی یک قطعه سنگ یا شاخه کوچک بهتر است شاخه گل نباشد استفاده از صلیب یا شعله آتش هم باعث کندی پیشرفت می شود از چیزهایی که خاطراتی دارند و ارزش سمبولیک دارند استفاده نکنید
به ان طوری بنگرید که گویا آنرا حس می کنید بهتر است اول آنرا با لحظاتی با دست لمس کنید سپس به آن بنگرید
هر بار که متوجه شدید به مسئله دیگری می اندیشید دوباره برگردید و به نگریستن ادامه دهید بگونه ای فعال دینامیک و هوشیارانه بدون استفاده از واژه ها همانطور که حس لامسه در موقع لمس اشیا بدون واژه آنها را درک می کند اما حس بینایی در موقع رویت اجسام تمایل دارد با زبان و کلمات آنرا بیان کند
این روش بستن چرخ ذهن به یک نقطه است و در موقع تمرین متوجه می شویم چقدر ذهن ما بی اختیار است و پیوسته در معرض توهماتی قرار دارد
برای دو هفته اول روزی دوبار هر بار ده دقیقه تمرین کنید یا حداقل هفته ای پنج بار
پس از دو یا سه هفته مدت تمرین را به پانزده دقیقه و پس از یک ماه به بیست دقیقه افزایش دهید
پس از آن در صورت تمایل آنرا به مدت نیم ساعت انجام دهید یا بطور کلی از برنامه تان حذف کنید
باید انتظار داشت که مدیتیشن هر بار با دفعه قبلی تفاوت داشته باشد یک تمرین خوب دلیلی برای پیشگویی خوبی مدیتیشن بعدی نمی باشد جلسات شما می تواند خوب خسته کننده و یا حتی گاهی ناامیدکننده باشد بطور کلی پس از تمرین مداوم متوجه می شوید تمرین های خوب بسیار خوب و تمریناتی که خوب نیستند خسته کننده و کسالت آورند
این نوع مدیتیشن گاهی بسیار خشک و مشکل و گاهی بسیار عالی است
۲- مدیتیشن شمارش نفس ها از نوع خارجی است:
هدف انجام کاری در زمانی مشخص است یعنی تنها کاری که انجام می دهید شمارش تعداد بازدم هاست در این تمرین تلاش این است حتی الامکان و بطور کامل فقط به تنفس توجه داشته باشید و در صورت پراکنده شدن افکارتان به آرامی باز به این فعالیت بازگردید تا وقتی افکار و ادراک شما آگاهانه باشد به این معنی است که از دستورات اصلی این تمرین منحرف شده اید از اینرو بهتر است شمارش را تا عدد چهار ادامه داده سپس از یک شروع کنید وقتی احساس می کنید به شمارش یا هر چیز دیگر می اندیشید از مسیر اصلی منحرف شده اید سعی کنید به آرامی به شمارش بازگردید اگر احساس کردید که تنفستان تغییر کرده این هم میتواند یک فرار ذهنی باشد
۳- مدیتیشن حباب مدیتیشن اصولی از نوع درونی است:
تصور کنید بسیار آرام و راحت د رکف دریاچه ای با آبی زلال نشسته اید می دانید که حبابهای بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا می آیند اندیشه احساس و درک خود را چون حبابی در فضای دریا تصور کنید که از این فضا عبور کرده و از آن خارج می شود برای کامل کردن این مرحله از پنج تا هفت یا هشت ثانیه وقت لازم است وقتی فکر یا احساسی در شما پدید می آید در همین مدت بسادگی آنرا می بینید تا وقتی از آب گذشته و از فضای دید شما خارج شود سپس تصور حباب دوم را شروع کنید و در همان مدت آنرا دنبال نمایید در پی کشف دنبال کردن یا همراهی با یک حباب نباشید تنها آنرا با این فکر ببینید که این چیزیست که من می اندیشم و احساس می کنم اگر همان حباب چندین بار بالا آمد مدیتیشن را قطع نکنید با ادامه تمرین این مسئله برطرف می شود
اگر نمی توانید ارتباط بین حبابها یا منشا افکار خود را ببینید نگران نشوید
با ادامه دادن این اصول ذهنی این مسایل بر طرف می شود
اگر به نظرتان رسید که ذهنتان کاملا خالی شده بدانید این احساس خود حبابی بسیار خوب است
بجای تصور نشستن در کف دریاچه و حباب هوا
می توانید تصور کنید در چمنزاری نشسته اید و دودهایی که از اردوگاهی بر می خیزد را می نگرید
همچنین می توانید تصور کنید کنار رودخانه ای نشسته اید و گاهی الواری روی آب شناور می شوند
پس از آزمایش یکی از آنها را انتخاب و برای دو هفته اول ده دقیقه در روز کافی است بعد از دو هفته آنرا به روزی بیست دقیقه افزایش داده و پس ازیک ماه اگر آنرا مفید دیدید آنرا به نیم ساعت برسانید و در پایان این دوره تصمیم بگیرید که این روش را چگونه در برنامه مدیتیشن خود بگنجانید
۴- مدیتیشن تراودا این مدتیشن اصولی ترکیبی از روشهای درونی و خارجی است:
اساس این روش تعمق و تامل بر حرکات موزونی است که خود به خود در جسم ایجاد می شوند
مکان یا وضعیتی راحت را یافته دستهای خود را روی سینه یا شکم قرار دهید بسیاری از افراد ترجیح می دهند این تمرین را به حال نشسته روی زمین انجام دهند اما نشستن روی یک صندلی راحت نیز مطلوب است انگشتان خود را کاملا باز کنید بطوری که یکدیگر را لمس نکنند دستهای خود را هم باز کنید حرکات سینه و شکم را که زیر انگشتان اتفاق می افتد باید کاملا حس کنید فعالانه مشاهده و با قدرت بررسی کنید هرگاه حس کردید در حال تفسیر ادراک خود با استفاده از کلماتید متوجه باشید از اصول مدیتیشن منحرف شده و باید به آرامی دوباره خود را به جای اصلی بازگردانید همچنین اگر تغییری در حرکات تنفسی خود احساس کردید یا اندیشه شما به اتفاقاتی که در درونتان می گذرد کاملا متمرکز شد فورا به جای اولیه برگردید اصولا تمام موارد شبیه به مدتیشن های قبل است با این تفاوت که به جای چشم از انگشتان و بجای شی طبیعی از حرکات منظم جسم خود استفاده می کنید
دو هفته اول را با پانزده دقیقه در هر جلسه آغاز کنید پس از پایان این مدت در صورتی که حس کنید برایتان مناسب نیست آنرا بکلی قطع کرده و در عیر این صورت زمان آن را برای هفته سوم و چهارم به بیست و پنج دقیقه افزایش دهید پس از یک ماه می توانید تصمیم گرفته و در صورت مفید بودن این روش آنرا در برنامه مدیتیشن خود مورد استفاده قرار دهید
۵- مدیتیشن نیلوفر هزار برگ مدیتشن اصولی از نوع خارجی:
در این تمرین شما به عنوان مرکز نیلوفر کلمه ایده یا تصویری را انتخاب می کنید
بهتر است برای اولین جلسه تمرین به مدت ده یا پانزده دقیقه واژههایی چون گل عشق آرامش نور رنگ سبزه درخت خانه را انتخاب کنید تا احساس خوبی در شما ایجاد شود پس از تمرینات زیاد از واژههایی مانند عصبانی فریاد غم ضربه درد استفاده کنید در این صورت احتمال نا خوشایند بودن آنها به مراتب کمتر از این است که از ابتدا با چنین کلماتی تمرین کنید زیرا در استفاده از این کلمات گاهی احساس ترس و وحشت و نگرانی بوجود می آید کلماتی مانند پوچ بیهوده هیچ حداقل تا بعد از بیست جلسه نباید مورد استفاده قرار گیرد تا دچار افسردگی و حالات ناخوشایند نشوید وقتی با این روش بخوبی اشنا شدید می توانید هر واژه تصور یا ایده ای را به عنوان مرکز این گل انتخاب کنید
هرگاه واژه ای را بعنوان مرکز گل انتخاب کردید در مکانی آرام و راحت قرار گرفته و روی آن تامل کرده و منتظر بمانید در آن لحظه اولین کلمه در ذهن شما تداعی می شود اکنون به دو کلمه ای که با اولین گلبرگ با هم ارتباط یافته اند سه یا چهار ثانیه بیندیشید یا متوجه دلیل این تداعی می شوید یا خیر در هر دو مورد کاری جز توجه مجدد به مرکز اصلی ندارید مسیر گلبرگ تداعی سه یا چهار ثانیه تفکر روی آن و رابطه آن در مرحله بعدی می باشد دوباره به کلمه اصلی برگردید و منتظر تداعی بعد شوید و به این روش ادامه دهید این تمرین تداعی آزاد نیست چون همیشه شما به کلمه اصلی به عنوان مرکز نیلوفر باز می گردید و باز از همان جا شروع می کنید اینجا این مدیتیشن را با یک سری تداعی های کوتاه نشان می دهیم به عنوان مرکز گل کلمه نور را انتخاب می کنم اولین تداعی من خورشید است به مدت سه یا چهار ثانیه به رابطه نور و خورشید و رابطه بین این دو واژه می اندیشم مفهموم این ارتباط را فهمیده دوباره به کلمه نور بازمی گردم دومین تداعی قرمز است به این دو کلمه سه یا چهار ثانیه فکر می کنم مفهوم ارتباط را درک و دوباره به کلمه نور باز می گردم تداعی بعدی تاریکی است آنرا فهمیده و پس از سه یا چهار ثانیه دوباره به کلمه نور می اندیشم تداعی بعدی چتر است ارتباط بین نور و چتر را درک نمی کنم پس از سه یا چهار ثانیه به واژه نور برمی گردم تداعی بعدی لامپ است این تداعی قابل درک است پس از سه یا چهار ثانیه به کلمه نور برگشته و تمرین را به این ترتیب ادامه می دهم
اگر به یک سری کلمات غیر قابل درک برخوردید بازهم پس از مدت کوتاهی مکث دوباره به واژه اصلی بازگردید مطمئنا این بار کلمات روشن تر و دارای ارتباط بیشتری خواهند بود در صورتیکه این مدیتیشن را ادامه دهید مشاهده می کنید بینش شگفت آوری از زندگی درونی خود بدست آورده اید هرچند این بصیرت بسیار خوب و مفید است اما نباد هدف اصلی مدیتیشن قرار بگیرد
پس از اینکه حداقل ده تا پانزده بار این تمرین را انجام دادید گاه حس می کنید که این بینش بدست آمده و در حل مسائل خاصی بسیار مفید است پس از کسب تجربه کافی می توانید از این روش برای حل مسئله ای که با آن درگیریم استفاده کنیم برای اینکار کافی است همان مسئله را به عنوان مرکز گل انتخاب کنیم
این تمرین را با ده دقیقه در روز به مدت دو هفته شروع کنید برای هفته سوم و ماه اول آنرا به بیست دقیقه تا نیم ساعت افزایش دهید پس از پایان این مدت در مورد استفاده از آن در برنامه روزانه مدیتیشن خود تصمیم بگیرید
۶- مدتیشن مانترا( ذکر):
این مدتیشن بیشتر از انواع دیگر مورد استفاده قرار می گیرد
در این روش کلمه عبارت یا جمله ای که مانترا نامیم بصورت ذکر بارها خوانده می شود
مثل مانترای شرقی اوم
جمله مسیحی خدایا کمکم کن
و عبارت صوفیانه یاهو
هدف اصلی انجام تمرین انجام فقط یک کار در زمانی مشخص است
اگر کسی مدعی شد می تواند مانترایی را که خاص شماست به شما بدهد یا بفروشد بدانید قصد فریبتان را دارد
مانترا یا کلمه ذکر به این دلیل مفید است که شما آنرا بکار می برید با هر کلمه ای که راحتید شروع کنید
بهتر است بی معنی باشد تامشغولیت ذهنی در حین تکرار ایجاد نکند
یک جای آرام بیابید که بدنتان راحت باشد و بتوانید به راحتی تنفس کنید و شروع به ذکر نمایید
در صورت امکان با صدای بلندبخوانید البته تا آن حد بلند که باعث ایجاد تنفس شدید و عمیق نشود
و در غیر این صورت به آرامی مانترا را بخوانید
در وقت تمرین فقط ذکر بخوانید و کار دیگری انجام ندهید در صورتی که فکر دیگری به ذهنتان رسید آنرا از ذهنتان خارج کنید آهنگی برای مانترای خود یافته و با همان ریتم تمرین کنید
این تمرین را ابتدا با پانزده دقیقه در هر جلسه شروع کنید پس از دوهفته آنرا به بیست دقیقه و در صورتی که احساس خوبی از این مدیتیشن بدست می آورید به مدت نیم ساعت افزایش دهید پس از یک ماه می توانید در مورد برنامه ریزی خود با این روش تصمیم بگیرید
۷- مدیتیشن من کیستم؟ مدیتیشن اصولی از نوع درونی:
ما با درک عادی می توانیم تنها به کیفیات چیزها پی برده و تازمانی که با این دید و توهم باقی بمانیم اشیا را همیشه با همان استانداردها می بینیم و چیزهای دیگر را هم با مقایسه با این معیارها می سنجیم در حالیکه برای درک بینش و دیدن واقعی اشیا مقایسه ای نباید انجام گیرد
این مدیتیشن روش مستقیم یا تحقیق از خود برای درک و شناخت جهان است
این مدیتیشن از روشهای دیگر مشکل تر است یعنی حداقل پس از چند ماه تمرین مداوم روزانه با مدیتیشن های اصولی قادر به انجام این روش می شوید
در این تمرین از خود می پرسیم من کیستم؟ و مرتب و سازمان یافته به هر سوال پاسخ می دهیم اگر پاسخ نام شماست باید به خود بگویید نه این نامی است که خود داده ام کسی که این اسم را دارد کیست؟ اگر پاسخ شما احساس یا درکی است مثلا در جواب من کیستم؟ بگوئید آدمی که احساس خستگی می کند پاسخ به خود چنین است نه احساسی است که من دارم حال کسی که چنین احساسی دارد کیست؟ اگر پاسخ شما یادآور خاطره ایست مثلا بگویید من کسی هستم که یکبار پاسخ این است نه این خاطره ایست که من دارم حالا کسی که این خاطره را دارد کیست؟ اگر پاسخ تصور یا تصویری است که از خود در ذهن دارید نه این تصویری است که از خود دارم کسی که این تصویر را دارد کیست؟ اگر بنظرتان شخص یا تیپی به ذهنتان رسید به عنوان پاسخ پرسش می گویید نه این تفسیر از ایده ای یا خاطره ای است که دارم ولی مفسر کیست؟ هر جوابی که بنظرتان می رسد باید بدین ترتیب پاسخ داده شود پس از هر پاسخ جستجویی پویا و فعالانه برای رد آن در ذهن شما آغاز می شود در این مدتیشن استراحتی وجود ندارد این تمرین باید بطور مداوم و با خشونتی متوالی برای یافتن پاسخ و رد آن انجام شود و پس از آن جستجوی بعدی و رد آن پاسخ ادامه یابد اصول این روش باید با دقت و جزئیات دقیق دنبال شود پاسخ ها و پرسش ها به روش فوق و در زمان حال بیان می شوند این جستجو برای پیدا کردن ریشه اصلی و واقعی خود است که در پشت بسیاری خودهای دروغین و کاذب نهفته است و ما این چهره کاذب را به عنوان خود واقعی می شناسیم
وقتی برای تمرین آماده شدید ابتدا با روزی نیم ساعت و به مدت یک یا دو هفته آنرا انجام دهید در پایان این دوره در مورد تنظیم برنامه خود با این روش تصمیم بگیرید
گاه ضمن تمرین پاسخی می یابید که برایتان قابل قبول است در این صورت این تمرین را متوقف کرده و تامدتی از روش های دیگر مدیتیشن استفاده کنید
۸- مدیتیشن حرکتی صوفیانه:
برای انجام این حرکت به گروهی پنج الی پانزده نفری نیاز می باشد این تمرین شامل حرکت و خواندن ذکر است
گنجاندن این روش در برنامه مدیتیشن خود باعث ایجاد تنوع می شود و جسم را هماهنگ و موزون می سازد
در این مدیتیشن شما و افراد گروه دایره ای را با دستهای قلاب شده در هم تشکیل می دهید بین هر دونفر باید فاصله ای باشد اما نه تاحدی که باعث کشیده شدن دستها شود
پاهای خود را به راحتی طوری قرار دهید که سنگینی شما روی زمین باشد به آرامی به پشت تکیه داده چهره خود را رو به آسمان بلند کرده دستها را بالا بگیرید و وقتی حس کردید در وضع راحتی نشسته اید با صدایی آهنگین بگویید یا حق اکنون تنه و سر و دستها را پایین آورده بطوریکه صورتتان مستقیما به سمت پایین و در وضعیتی راحت بوده با همان صدا بگویید یا هو حالا به طرف دستها و صورت را بطرف بالا بگیرید و بگویید یا حق و به همین ترتیب ادامه دهید این حرکات را ادامه دهید تا زمانی که سرعت و ریتم حرکت شما با دیگران یکسان شود
بسیاری از گروه ها این کار را بین ده تا پانزده مرتبه در هر دقیقه تکرار می کنند این بستگی به پیشرفت کار گروهی شما دارد وقتی حرکات شمت متناسب با حرکت گروه شد آنرا ادامه دهید هدف آگاهی کامل از حرکت و ذکر است اگراین حرکات منظم باشد گروه مانند گلی در حال باز و بسته شدن بنظر می رسد
در این تمرین باید از وضعیت جسمانی خود آگاه باشید اگر کسی احساس می کند در جایی که نباید باشد قرار گرفته به آرامی دست دو نفری را که در کنارش نشسته اند به هم نزدیک می کند دایره را مرتب می کند و خارج می شود هرکس باید برای خارج شدن از گروه در صورت لزوم احساس آزادی کند در غیر این صورت تمرین نادرست است
این تمرین را ده تا پانزده دقیقه در حدود ده مرتبه انجام دهید تا جایی که احساس کنید گروه به انجام آن عادت کرده و هیچکس از این تمرین احساس ناراحتی و خستگی نمی کند اگر همه چیز خوب پیش رود می توانید مدت آنرا تا نیم ساعت افزایش دهید آنچه در این تمرین اهمیت دارد این است که شما بتوانید هنگام خستگی از گروه جدا شوید پس از مدتی قادر می شوید در این تمرین گروهی تنها به حرکت و ذکر بیندیشید و آگاهی از خود و جهان را با هماهنگی بین حرکات و صدای شما پیدا می شود اگر از این تمرین احساس خوبی دارید این راه بودن را نیز آموخته اید و از این پس می توانید بدون احساس خستگی آنرا ادامه دهید و در مورد استفاده از آن در برنامه روزانه خود تصمیم بگیرید
۹- مدیتیشن آگاهی حسی:
این مدیتیشن هم همراه با حرکت است
برای شروع تمرین حتی الامکان در جای راحتی قرار بگیرید بهتر است روی زمین و به پشت دراز بکشید البته روی یک قالیچه یا فرش نرم راحت تر می باشید پاهای خود را دراز کرده و درصورتی که احساس ناراحتی در قسمت پشت یا کمرتان می کنید زانوها را خم و پاها را بطرف نشیمن جمع کنید چشم ها را بسته و به مدت چند دقیقه بگذارید هر بخش از جسمتان عمیقا در زمین فرو رود از پاها شروع کرده و تا ماهیچه ساق پا زانوها لگن خاصره شکم قفسه سینه دستها بازوها آرنج گردن و بالاخره سر ادامه می دهید سعی کنید به سه بعدی بودن تمام اجزاء بدن خود قسمت بالای بدن بخشی که روی زمین قرار دارد و رو سمت جانبی جسم خود آگاهی کامل داشته باشید حالا فقط روی نفس خود هنگام بازدم تمرکز کنید احساس کنید تمام بدنتان بطور کامل و عمیق در زمین فرو می رود بهتر است این روش مقدم برهمه تمرینات دیگر انجام شود اگر واقعا ده تا بیست دقیقه برای تمرین اختصاص دهید در می یابید قدرت درک و پذیرش و آرامش درونی شما به میزان زیادی افزایش یافته است همچنین در گشودن گره ها و تنش های درونی عضلات که عمیقا در ورای آگاهی معمولی نهفته است مفید می باشد
اگر وقت کافی داشته و بخواهید در این زمینه پیشرفت بیشتری کنید دستهای خود را روی دیافراگم بین سینه و کمر قرار داده بطوری که وزن آنها روی دیافراگم به خوبی حس شود بگذارید دستها همراه با تنفستان به حرکت درآیند پس از مدت کوتاهی وقتی احساس کردید حرکت دستانتان با تنفس هماهنگ شده یا حس کردید این وابستگی دو جانبه است دستها را به آرامی برداشته و بالاتر از دیافراگم نگاه دارید نیازی نیست این فاصله زیاد باشد دقت کنید بازو و آرنجتان روی زمین باشد بگذارید حرکت به همان سادگی حتی الامکان آرام و کند باشد در این تمرین سعی کنید هر لحظه از تنفس خود آگاه بوده به محض اینکه دوباره دستتان روی دیافراگم قرار گرفت مدتی وقت دهید تا وزن دستها بطور کامل روی آن احساس شود بار دیگر حرکت دستها را باتنفس خود هماهنگ کنید این تمرین را چندین بار انجام داده و بتدریج فاصله دستها را از بدن زیادتر نمایید تا جایی که بالاخره دستها روی زمین قرار گیرند حالا فاصله بین دو استراحت را تغییر دهید مسر این حرکت مانند قوسی کوچک از دیافراگم به زمین و از زمین به دیافراگم است پس از مدت کوتاهی احتمالا احساس می کنید تنفس و حرکت دستها آنچنان بهم پیوسته که گویی همه چیز بخودی خود و بدون سعی و دخالت شما اتفاق می افتد در این زمان حس می کنید واقعا در این تمرین محو شده و حالتی از استراحت وآرامش عمیق در شما ایجاد می شود
در صورتی که پس از چندین بار تمرین بطور همزمان از حرکت و تنفس خود آگاه نشدید دلسرد نشوید چون مانند تمام مدیتیشن های دیگر با تکرار و گذشت زمان مهارت کافی بدست می آید
در صورت تمایل به انجام دقیق این تمرین شرح مراحل را روی نوار ضبط کنید نوار حدود بیست دقیقه تا نیم ساعت باشد هنگام ضبط مراحل مختلف این مدیتیشن بین جملات و پس از هر پاراگراف فاصله زمانی کافی را رعایت کنید این تمرین را به مدت دو هفته و روزی یکبار انجام دهید پس از پایان این مدت می توانید در مورد ادامه آن تصمیم بگیرید
۱۰- مدیتیشن پناهگاه امن:
این نوع مدیتیشن با انواع ارائه شده که بطور کلی نیاز به راهنمایی و هدایت دقیق دارند متفاوت بوده و از جنبه هدایت کمتری برخوردار است یعنی راهنمایی بدون استفاده از واژه ها می تواند ایجاد نظم ذهنی کند دستورات این روش متفاوت با انواع دیگر مدیتشن هاست چنین روشهایی نزد برخی از استادان تصوف رایج بوده
در یک مکان راحت قرار گیرید اجازه دهید آگاهی شما در درونتان شناور شود تصور کنید این آگاهی در هر جهتی می تواند جریان یابد فرض کنید جایی که هستید مکانی امن وپناهگاهی ایمن است که در آن احساس کاملی از راحتی امنیت ایمنی راستی و کمال را بدست می آورید سعی کنید در درون خود جهتی را که باید آگاهی خود را در آن شناور کنید احساس نمایید در مورد این جهت و هدف نباید هیچ پیش فرضی داشته باشید راه احساس علایم جهت و بعد را در درون خود احساس کرده و سعی کنید آگاهی خود را بدون دادن عنوان به این علایم در درونتان شناور سازید حداقل تامدتی طولانی نام نهادن و برچسب زدن به درک و احساستان نادرست است
برای بسیاری از افراد البته نه در مورد همه آنها بهتر است این تمرین از درون سینه شروع شود تصور نکنید
در این مرحله از واژه ها و عقل خود استفاده نکنید چون این تمرین عقلانی نبوده و بیشتر جنبه احساسی دارد
هدف رسیدن به مکانی امن یافتن راهی برای بودن چیزی که شما درست می پندارید یا جائیکه در آن احساس راحتی ایمنی و درستی می کنید می باشد
اصطلاح پناهگاه امن از اینرو بکار می رود که پناهگاه نیز همین خصوصیات را دارد اما این پناهگاه منطقه ای محدود نیست یعنی همانگونه که برای استراحت و امنیت وارد این پناهگاه شده اید می توانید با تمرکز و آرامش از آن خارج شوید این تمرین مدیتیشنی بسیار آرام است و نیاز به تلاش کمتری دارد بگذارید علایم ضعیف جهات را برای شناور ساختن آگاهی خود احساس کنید بگذارید آگاهی تان در همان جهت شناور باشد تصورات قبلی را از آنچه که ممکن است بیابید کنار بگذارید آنچه در این مدیتیشن بدست می آوریم فردی خصوصی و یگانه است و پناه امن من متفاوت با پناه امن شماست دانستن اینکه دیگران چگونه به آن می رسند و این مرحله را طی می کنند باعث می شود در یافتن پاسخ های مربوط به پناهگاه امن خود دچار مشکلات بیشتری شوید
ابتدا این تمرین را روزی یکبار انجام و به مدت دوهفته انجام دهید در این دوره اگر از آن احساس خوبی داشتید می توانید زمان آنرا به نیم ساعت افزایش داده و پس از پایان هفته سوم در مورد انجام آن تصمیم بگیرید بهتر است این مدیتیشن را پس از دوماه تمرین جدی روش های دیگر از قبیل شمارش نفس ها و تعمق آغاز کنید
مدیتیشن های غیر اصولی یا غیر رسمی
در این نوع مدیتیشن ها یک تصویر تصور ارتباط یا مشکلی را درنظر گرفته و درباره آن فکر می کنید البته این نیز تداعی آزاد نیست چون شما تا آخر تمرین در محدوده موضوع و مفهوم مطلب و چگونگی احساس خود باقی می مانید این یک مرحله فعال ذهنی است که در آن دچار رویاهای گیج کننده نشده و با حالتی فعال در مورد مسئله بررسی و کار می کنید موضوعات متنوعی هست که فرد برای مدیتیشن می تواند انتخاب کند شما می توانید موضوعی را درمورد رشد و تکامل درونی یا مطلبی که با تمام وجود شما در آمیخته است انتخاب کنید موضوعات عادی و پیش پاافتاده به عنوان موضوع تمرکز مورد توجه قرار نمی گیرند انتخاب موضوعاتی چون عشق زیبایی شکوه خداوند عشق به مسیح تلاش برای دوست داشتن و مورد علاقه قرار گرفتن برای این تمرین مناسب است
وقتی مدیتیشن غیر اصولی انتخاب می کنید آنرا به آسانی تغییر نداده بلکه آنرا روزی ده تا پانزده دقیقه به مدت یک هفته ادامه دهید پس از یک هفته اگر احساس کردید برای شما مناسب و سازگار است این مدت را برای هفته آینده به بیست دقیقه تا نیم ساعت افزایش دهید در پایان این مدت نه قبل از آن می توانید در مورد ادامه تمرین و پیشرفت خود تصمیم بگیرید
گاه در طول مدیتیشن غیر اصولی نتیجه می گیرید که در مورد این موضوع خاص به پاسخ واقعی رسیده اید در این صورت چند لحظه با این درک خود خلوت کنید دیگر تلاشی برای جستجوی بیشتر نکنید بلکه پاسخ واقعی را جذب کرده و آنرا بفهمید اکنون تمرین را قطع کرده و مثل پایان مدیتیشن های دیگر چند لحظه آرام و بدون برنامه استراحت کنید و روز بعد تفکر را در مورد موضوعی دیگر با همین روش اجام دهید
در پایان این مرحله در مورد چگونگی انجام این تمرین و ادامه آن تصمیم بگیرید
سوالات ذیل نمونه هایی برای موضوع انتخابی شماست
اگر آدمی که دوست داشتم بودم چگونه انسانی می شدم؟
اگر از تمامی ظرفیت ها و توانایی های خود استفاده کنم چگونه آدمی خواهم بود؟
در این مورد چه احساسی دارم؟
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پيشرفت در مديتيشن ومزايا
خيلي مهم است بخاطر داشته باشيد كه هيچگاه ميزان پيشرفت افراد در مديتيشن ساهاجا شبيه يا برابر هم نخواهد بود. اين يكي از دلائلي است كه چرا مديتيشن شما در جلسات ساهاجا يوگا فقط آشكارترين چارچوب براي راهنمائي شما ارائه مي گردد.

در تجزيه و تحليل نهائي فقط دو عامل تعيين كننده وجود دارد كه مشخص مي كند شما تا چه عمقي و با چه سرعتي در مديتيشن خود فرو مي رويد. آن دو عامل عبارتند از:


- تمايل شما

- يك برنامه مديتيشن مرتب و منظم

اگر يك تمايل خالص قوي براي عميق تر شدن داريد (منظور ما از «خالص» يعني بدون انگيزه هاي نهائي مانند غلبه بر ديگران يا بر هر چيز ديگر است) و با پشتكار، يك برنامه منظم مديتيشن صبح و عصر را دنبال مي كنيد، پيشرفت شما سريعتر از هر كس ديگري كه فاقد يكي از اين نكات باشد خواهد بود. اغلب ، مواردي هست كه سيستم حساس يكنفر نياز به پاك شدن بيشتري نسبت به سيستم حساس ديگران دارد، بدين ترتيب طبعاً ميزان پيشرفت افراد نيز متفاوت خواهد بود. اين يك مسابقه نيست، بلكه يك پروسه عشق براي تجديد بيگناهي و تبعيت كودكي شماست . شما بايد در اين مسير، لذت بيشتري در زندگيتان احساس كنيد و بهبود روز به روز خود را دريابيد.

يكي از مهمترين روشهاي حفظ تداوم پيشرفت، شركت منظم و مرتب شما در جلسات ساهاجا يوگا است مخصوصاً در روزهاي اوليه (و تداوم آن در روزهاي بعد).


اين جلسات فرصت لازم را براي شما فراهم مي آورد تا لذت مديتيشن عميق تر گروهي را تجربه كنيد (يعني مديتيشن واحد با ديگران) و همچنين اين فرصت را مي دهد تا درباره موضوعات وسيع ساهاجا و مزاياي آن، بيشتر بياموزيد. ساهاجا يوگا درباره بهبود شرايط انساني و همچنين شخص شماست. هر چقدر مردم بيشتري در تجارب ديگران سهيم و شريك شوند منافع همگاني بزرگتري عايد خواهد شد.


اين يكي از دلايل عمده است كه چرا يكنفر بعد از جلسه ساهاجا يوگا و مديتيشن عملي، آسودگي و پاك شدن بيشتري را احساس مي كند. با توجه به مراتب فوق همانطوريكه شما به تمرين مديتيشن ساهاجا ادامه مي دهيد متوجه مزاياي زير خواهيد شد.


هيچكدام از اين منافع داراي شكل خاص يا اهميت و يا زمان معين نيستند. بعضي از اين مزايا، فقط بعد از ماهها تمرين ممكن است احساس شوند اما همه آنها واقعي هستند و بطور قطع رخ خواهد داد.


مزاياي مديتيشن :



اين خيلي مهم است كه در طول تمرين، آرام و راحت بنشينيد. مي توانيد روي زمين يا روي صندلي بنشينيد. منظور از "مادر" در جملات زير ، مادر كنداليني ماست و مي توان به جاي آن گفت : خدايا .



موفقيت در كار



يكي از ترسهاي رايج اين است كه مديتيشن باعث مي شود تا شخص، رويائي، فراموشكار و بدون محرك و انگيزه شود. اين استنباط دقيقاً برخلاف حقيقت است . البته اين كاملاً واقعيت دارد كه معيارهاي شخص تغيير مي كند، مراقبت و دقت شما بيشتر خواهد شد و ضرورت جنگ مداوم با زندگيتان و با اطرافيانتان را از دست خواهيد داد ولي اينكه انساني رويائي و بي تفاوت مي شويد كاملاً غير واقعي است. اگر خيالتان و اعصابتان آسوده و آرام باشد و به زمان حال تمركز نمائيد، چقدر مي توانيد در كار و يا زندگي روزمره، كارآئي بهتر و بيشتر داشته باشيد؟


اگر دچار مشكلي شده باشيد و روي آن در زمان حال تمركز كنيد (بجاي اين نگراني كه چه كسي بايستي مجازات مي شد يا مثلاً چرا درست قبل از ناهار اتفاق افتاد) متوجه خواهيد شد كه نسبت به گذشته با قاطعيت خيلي بيشتر و مؤثرتري از عهده مشكلات برمي آئيد. آيا اين رويا است؟ در حقيقت عده زيادي از مردم، خلاف آنرا تجربه مي كنند. همينطور كه افراد در ساهاجا يوگا پيشرفت مي كنند، بطور طبيعي به يك حالت رقابت بدون سرآسيمگي دست مي يابند، به تدريج به جستجوي صلاح خود و ديگران مي پردازند، بصورت تكيه گاهي براي ديگران در مي آيند و همه مايلند با آنها مشورت نمايند.


ما نمي گوئيم كه شما بطور خودكار، مدير مسئول شركت تان خواهيد شد اما مطمئناً متوجه خواهيد شد كه چگونه اطرافيان شروع به احترام گذاردن به نظرياتتان مي نمايند.


غلبه بر بيماري


اين مي تواند يكي از حساس ترين بحثهاي ساهاجا يوگا باشد. ما در غرب خيلي مقيد هستيم كه باور كنيم طب مدرن تنها راه حل بيماريهاست. بهرحال ساهاجا يوگا يك حقيقت ساده را عرضه مي دارد.


اين يك حقيقت است كه همه ما افرادي را مي شناسيم كه بطور دائم بيماريها را بخود جذب مي كنند. از درد پشت يا دردهاي ديگر مي نالند. برعكس همه ما افرادي را مي شناسيم كه به سلامتشان غبطه مي خوريم. اگر باران ببارد يا آفتابي باشد، آنها خوش و خرم و چهره گشاده باقي مي مانند دليل آن ساده است .




همگي ناشي از اثرات مؤثر سيستم ظريف است.


شما متوجه خواهيد شد افراديكه هميشه به نظر مريض (بيمار) مي رسند ممكن است افراد طرف راست (يعني بسيار مضطرب، داراي زندگي سريع و برنامه ريز آينده باشند) يا اينكه «طرف چپ» (احساساتي، سست و بيحال يا افسرده باشند). در هر دو حالت، آنها از هر كدام از دو كانال طرف راست و يا چپ خود زيادتر از حد معمول استفاده كرده اند. با ساهاجا يوگا، شما هدفمند مي شويد، زندگيتان را مي توانيد در كانال مركزي بگذرانيد و از زمان حال، لذت ببريد. شما شخصاً متعادل تر مي گرديد و بر اثر آن در مقابل بيماري ها مصون مي شويد. شما شكست ناپذير نيستيد بلكه مصونيت بيشتري خواهيد يافت. اين مصونيت مربوط است به وضعيت سيستم هاي شما.


در دوره ساهاجا اگر شما سرما بخوريد به اين مفهوم است كه در چاكراي ويشودي خود داراي گرفتگي هستيد. به مفهوم ساده تر يعنــي سيستم شما نياز به پاك شدن بيشتر دارد يا اينكه به اين مفهوم خواهد بود كه به آن چاكراي شما شوكي وارد شده كه اجازه داده تا ويروس سرماخوردگي روي فيزيك بدن شما اثر بگذارد. اين مورد شامل تمام اندامهاي بدن شما ميگردد.


سيستم حساس شما دو نقش دارد يكي براي حفظ بهبودي شرايط فيزيك بدنتان و ديگري براي بهبودي حالات روحي شماست.



همانطور كه خانم شري ماتاجي مي فرمايد «به محض اينكه بطور كامل استوار شديد ديگر لازم نيست بهيچ وجه نگران سلامتي تان باشيد». مفهوم اين عبارت اين است كه هر چه بيشتر مديتيت كنيد و توجه بيشتري به سيستمهاي حساس يا چاكراهاي خود بنمائيد شرايط فيزيكي شما بهتر خواهد شد. اين موضوع شامل نيروهاي شفابخش ساهاجا يوگا نيز مي شود. با گذشت زمان، قسمت عمده دردهاي فيزيكي شما با پاك شدن مراكز برطرف خواهد شد. اينكه اين موضوع چقدر طول مي كشد بستگي به وضعيت مركزي دارد كه شروع به پاك كردن آن كرده ايد.


اين دور از عقل است كه انتظار معجزات درماني فوق العاده براي بيماريهاي جديد مربوط به فيزيك بدن باشيم، زيرا به احتمال قريب، تعيين اين مسائل ناشي از مشكلات جدي مراكز حساس حاكم برآن است. هيچ شكي نيست كه مديتيشن دراز مدت با تمايل خالص و پاك شما باعث بهبود شرايط درد و بيماري شما خواهد شد.



احساس خويشاوندي با ديگران


ساهاجا يوگا درباره عشق است و توازن (تعادل). محبت خالصانه بين انسانها، عشقي معصومانه است كه هيچ انگيزه و محرك مادي ندارد و بدنبال مزد و جايزه نيست. در ساهاجا يوگا شمابه سرعت ، زيبايي و قدرت احساس خويشاوندي با مردم را تجربه خواهيد كرد، آن خويشاوندي كه بالاترين مزدش محبت است . والدين كودكان تازه براه افتاده ، نوع محبتي را كه كودك ابراز مي كند درك خواهند كرد، عشقي كه محبت عادي كودك بيگناه و معصوم نسبت به والدينش دارد. كودك هيچ چيز از والدين نمي خواهد ، جز آنكه متقابلاً مورد محبت قرار گيرد.


در ساهاجا يوگا شما لبخندهائي در اطرافتان خواهيد ديد كه بيانگر همان احساس كودكانه است. هيچ مزدي در مقابل آن لبخند لازم نيست. حتي اگر غيبتان بزند و بعد از يكسال برگرديد، شما لبخندها را بهمان شكل خواهيد يافت. اين غناي احساسي، ناشي از بيداري خصوصيات روحي شما از طريق مديتيشن است.


همانطوريكه مديتيت مي كنيد، با عشق شما به انرژي كندليني چاكراها پاك مي شوند و منجر به بيداري حالات زندگي در آن مراكز مي شود. براي نمونه، همانطوريكه مثلاً چاكراي آگنياي شما پاك مي شود، انسان بخشنده تري مي شويد و هيچ كينه اي را نگه نخواهيد داشت. اين امر بر راههائيكه ديگران را بشما مربوط مي سازد نيز اثر مي گذارد. آنها بطور محسوسي در كنار شما احساس آرامش مي كنند، شما هم در مقابل همه بردبارتر مي شويد.


مسلماً تمام اينها نسبي هستند و نمي توان انتظار داشت كه فقط به دليل وجود شما، مردم بتوانند بر مشكلات جدي خود يك شبه غلبه نمايند ولي قطعاً اكثر مردمي كه با شما كار مي كنند و يا خويشاوند شما هستند متوجه تغيير رفتار شما خواهند شد. در حقيقت همانطوريكه متوازن تر و ملايم تر مي شويد، احتمالاً اولين شاخص درك تغيير در شما از طرف نزديكان شما اعلام خواهد شد، با ابراز عباراتي مانند «شما چقدر خوب تر شده ايد».


اولين علائم تغيير در خيلي از ساهاجا يوگي ها از طرف والدين يا خواهران يا برادران آنها ابراز مي شود، اين حقيقت يك دلگرمي است.



خلاقيت و آگاهي


عمده ترين خصوصيت چاكراي سواديستانا، خلاقيت است. همانطوريكه اين مركز پاك ميشود، متوجه ميشويد كه از پيگيري هاي مربوط به خلاقيت، كمتر خسته ميشويد. شما ممكن است يك آلت موسيقي را انتخاب نمائيد، دوباره دست به نقاشي و يا نوشتن بزنيد. اينها تصميمات تحميلي نيستند و در مورد همه رخ نمي دهد ولي خيلي جالب است كه مردم زيادي كشف مي كنند كه ميتوانند مثلاً آواز بخوانند. يك نمونه و مثال خوب براي اين مركز اين است كه به يكي از جلسات ساهاجا يوگا بيائيد و بفهميد كسي كه در جلو ايستاده و آنچنان عالمانه درباره مسائل صحبت مي كند احتمالاً قبل از مديتيشن هرگز در جمع صحبت نكرده است و هيچگاه بخواب نمي ديده كه بتواند در يك اطاق پر از آدم حاضر بوده و قادر به صحبت با آنها باشد. اگر از ديگران بپرسيد كه چه تعدادي از ساهاجا يوگي ها يك ساز را مي نوازند يا نقاشي مي كنند يا مطلب مي نويسند قطعاً متعجب خواهيد شد.


نمونه هاي بالا فقط بعضي از شاخص ترين مزاياي ساهاجا يوگا است . مهمترين اين مزايا مربوط به روح شماست. شادي در مديتيشن و پيشرفت ژرف شما در تمام سطوح زندگي تان بهترين شاخص مزايائيست كه شما در اين راه بدست مي آوريد.

پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تکنيکهاي ريلکسيشن و يا تن آرامي


تکنيکهاي ريلکسيشن و يا تن آرامي (آرام سازي) ميتواند به شما کمک کند تا راحت تر بخواب رويد


- آرام سازي پيشرونده: در اين روش تمام اجزاي بدن را از سمت پايين به سمت سر يکي پس از ديگري شل و ريلکس ميکنيم. از انگشتان پاي خود شروع کنيد. انگشتان پاي خود را احساس کنيد. وزن آنها را حس کنيد.

هر گونه تنش و انقباض را از روي انگشتان پاي خود برداريد. آگاهانه آنها را شل و ريلکس کرده و آرام سازيد. به خود تلقين کنيد که آنقدر انگشتان پاهايتان سنگين هستند که دارند به سمت پايين و تشک تخت خوابتان فرو ميروند. همين مراحل را به ترتيب براي زانوها، رانها، شکم، قفسه سينه، باسن، دستها، بازوها، کتفها، گردن، سر، دهان و فک، چشمها، صورت و گونه ها تکرار کنيد تا هنگامي که تمام بدنتان يکپارچه ريلکس و آرام شود. در طول اين آرام سازي تنفس شما بايستي عميق و آرام صورت گيرد.


چشمها نيز در اين تکنيک اهميت ويژه اي دارند در چشمان خود گرما را حس کرده و اينگونه به خود القاء کنيد که پلکهايتان خيلي سنگين شده و شما قادر به گشودن آنها نيستيد. (در اين روش همچنين ميتوانيد ابتدا عضلات هر قسمت از بدن را منقبض کرده و سپس آنها را شل کنيد تا ريلکس شدن آنها را بهتر حس کنيد)


- آگاهانه نفس بکشيد: تنفس شما مي بايست شکمي و عميق باشد.

- کشش انگشتان پا: ابتدا به پشت دراز بکشيد و چشمان خود را ببنديد.
انگشتان پاي خود را حس کنيد. اکنون هر 10 انگشت پاي خود را به سمت صورت خود بکشيد و تا 10 به آهستگي بشماريد. سپس انگشتان پاي خود را کاملا ريلکس و شل کنيد و مجددا تا 10 بشماريد.10 بار اين چرخه را تکرار کنيد.




- تصوير سازي ذهني (تجسم) هدايت شده: در اين روش چشمان خود را ببنديد و به پشت دراز بکشيد. اکنون خود را در مکاني آرام بخش و دلپذيري تجسم کنيد. اين مکان هر جايي ميتواند باشد مانند ساحل دريا تجسم کنيد آنجا حضور داريد. پيرامون خود را ببينيد و حس کنيد. به صداهاي آرام بخش محيط اطراف خود گوش دهيد(صداي پرندگان و يا موج دريا)، رايحه گلها را حس کنيد و گرماي آفتاب را روي پوست خود احساس کنيد. برخي نيز تصوير سازي ذهني از موقعيتهاي کسل کننده را ترجيح ميدهند. مانند تجسم همکار، استاد و يا سخنران کسل کننده.



- به روي پشت خود دراز بکشيد و چشمان خود را ببنديد. با انگشتان دست بروي زبانه گوش فشار آورده و کانال گوشهاي خود را مسدود کنيد. در اين لحظه شما صداي زير و و خروشاني را خواهيد شنيد که طبيعي است. 10 دقيقه به اين صدا گوش کنيد و سپس فعالانه خودتان را شل و آرام و ريلکس کنید و بخوابيد.



- هميشه سعي كنيد از هنگام عصر شروع به تمدد اعصاب و آرامش دادن به ذهن و جسم خود كنيد. اگر ذهن شما درگير مشكلات، تصميم‌گيري‌ها و مرور اتفاقات روز گذشته باشد خواب خوبي نخواهيد داشت. سعي كنيد بدن را به آرامش و خونسردي دعوت كنيد.

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روشن بینی
كلمه روشن‌بيني به معني واضح ديدن و به مفهوم قوه ذهني و بصيرت فوق‌طبيعي،قدرت درك و مشاهده اشيا و افرادي است كه نمي‌توان با كمك حواس عادي آنهارا تشخيص داد. و به‌طوركلي دو نوع روشن‌بيني وجود دارد: نوع اول ارادي كهبا يك زندگي پاك و سالم امكان رشد مي‌يابد و با آموزش مي‌توان به شكليموثر و مفيد مورد استفاده قرار گيرد. نوع دوم غيرارادي است كه گاهمي‌تواند خطرناك باشد. زيرا شخص با هستي و ذات‌هاي ديگر ملاقات مي‌كند وجهان‌هاي ديگر را مي‌بيند و مي‌تواند تجارب روحي انسان را قبل از تولد وپس از مرگ و در جهان‌هاي ناديدني ببيند. يك روشن‌بين قادر است چيزهايي مثلارواح را كه با چشم ظاهر نمي‌توان ديد و داراي فركانس بالاتري هستند، راببيند. البته بايد متذكر شد كه هر روشن‌بيني با هر نوع سطح آگاهي قادر بهديدن تمامي انواع ارواح نيست و تنها قادر است ارواحي كه از نظر آگاهي باآنها هماهنگ است را ببيند.
يكي از شاخه‌هاي روشن‌بيني كه در موردمشاهده گذشته، حال و آينده است «سايكومتري» نام دارد. در اين نوعروشن‌بيني، اغلب روشن‌بينان اتفاقات و حوادث بد و غم‌انگيز را مشاهدهمي‌كنند، مثل ديدن يك سانحه هوايي، دليل آن اين است كه روشن‌بينان عموماًدر سطح آگاهي پاييني قرار دارند و از آنجايي كه اتفاقات ناگوار هم از لحاظارتعاشي و انرژي در سطح منفي و پايين‌تر آگاهي اتفاق مي‌افتند به‌وفوراين‌گونه وقايع را درك مي‌كنند. شخص روشن‌بين مي‌تواند از طريق لمس شي‌ايبه تاريخچه آن شي و افرادي كه آن را لمس كرده‌اند. پي ببرد و از گذشته،حال و آينده مالك آن مطلع شود.
در روشن‌بيني به‌طوركلي دو شاخه اصليوجود دارد يكي فيزيكي و ديگري غيرفيزيكي. تا به‌حال برايتان اتفاق افتادهكه از گوشه چشم‌تان به چيزي نگاه كنيد و وقتي صورت‌تان را برگردانيد چيزينيابيد. شايد اين را خيالات و تصورات خود بپنداريد اما بايد گفت كهقسمت‌هاي بيروني چشم حساس‌تر از قسمت‌هاي مركزي آن هستند. مشاهده درروشن‌بيني فيزيكي به همين شكل است. روشن‌بيني به‌صورت غيرفيزيكي به معنيديدن تصاويري در چشم ذهني و با پلك‌هاي بسته مي‌باشد. براي بيدارسازي اينقابليت‌ها، نياز به صبوري، تمرين و ممارست و زمان است.

پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ادراکات فوق حسی Extra Sensory Perception
در رشته روان شناسی از سال 1951 با آزمایشات دکتر راین ، گرایش یا شاخه جدیدی در برخی از دانشگاه ها دایر شد تحت عنوان فرا روان شناسی (Para Psychology) که به بررسی علمی دیده های غیر متعارف روان شناختی ، تحت عنوان ادراکات فوق حسی (Extra Sensory Perception ) یا مخفف (ESP) می پردازد. این پدیده ها در دو طبقه زیر تقسیم می شوند.


1-ادراکات فوق حسی
الف : تله پاتی (Telepaty) : فکر خوانی و انتقال فکر به دیگران

ب: روشن بینی یا غیبگویی (Clairvoyance) : دیدن یا ادراک اشیاء و رویدادها بدون دیدن آنها ( مثل اینکه شخص تعداد و نوع شکل های هندسی داخل یک پاکت مهر و موم شده را بگوید ، یا از راه دور اطلاعاتی درباره وضع و افراد خانه شخصی دیگری بدهد.


ج: پیشگویی و آینده بینی (Precognition) : ادراک و حس کردن اتفاقات در آینده





2- حرکت روانی اشیاء (Psychokinesis)
حرکت روانی و اثر گذاری از راه دور به روی اشیاء ((Psychokinesis

در مورد تاثیر گذاری ذهن بر ماده و امواج و انرژی ساتع شده از مغز، دستها یا اندام های دیگر و به حرکت در آوردن اشیاء گزارشات متعددی دریافت شده است.


بطور نمونه خانم نی نل کولاگیتا (Ninel Kulagina) در روسیه بارها در مقابل چشم های افراد و محققان توانسته است به کمک امواج و انرژی دستهای خود ، از فاصله جعبه های کبریت را جابجا کند و اشیا را به حرکت در آورد.


و یا آزمایشات بسیاری به روی کامنسکی و نیکلایف در روسیه انجام شده است این افراد دارای قدرت فوق روانی ، توانسته اند با انرژی و امواج خود لامپی را روشن و خموش کنند و یا فرد مقابل را دچار گیجی و سردرد نمایند.


بررسی ها و مطالعات علمی وجود چنین نیروئی را در انسان تائید کرده است لیکن چه تعددی واقعا می توانند از این دقت برخوردار باشند ، یا بعبارتی چه افرادی قادر می شوند اشیاء را از فاصله با قدرت روانی و انرژی خود به حرکت در آورند ، یافته ها بسیار محدود است و بنظر می رسد این کار نیاز به استعداد و پتانسیل خاصی است که در افراد بسیار نادری وجود دارد . البته می توان با تمریناتی نظیر هیپنوتیزم ،یوگا،مدیتیشن و تمرکز روی نیروهای درون این توانایی را تقویت نمود اما اینکه چند نفر موفق به این کار شوند،امکانش محدود است .


یکی از مشکلات تحقیقاتی در این زمینه وقوع تعداد کم قدرت فوق روانی است. آنچه در سال های اخیر در این زمینه رخ داده است، مسیر جدیدی است که متا – آنالیز (Meta – Analysis) نامیده می شود. این راه جدید نتایج بسیار متفاوت حاصل از مطالعات فرا روان شناختی را جمع آوری نموده و از نظر آماری نتایج قابل توجهی ، از آن استخراج نموده است.


هنگامی که این نتایج جمع آوری شد بطور شگفت آوری میزان وقوع برخی از توانایی های فوق طبیعی و ESP نشان داده شد.


برخی از این نتایج ( آزمون های متا – آنالیز ) نتیجه تحقیقات در دانشگاه مهندسی پرینستون ( PEAR) (Princeton Engineeriny Anomalies) روی جنبه های فوق طبیعی است. این آزمایشات میکروسایکوکنیزیز (Micro-PK) توسط رابرت جان وراجر نلسون انجام شده است اما قابل ذکر اینکه وقوع حرکت روانی اجسام در افراد نادراست ولی امکان پذیر می باشد.


*در تصویر فوق خم کردن قاشق به کمک امواج ذهنی را مشاهده می کنید.




در اکتشافات و تحقیقات در روی افراد خارق العاده در کتاب معروف پرده آهنین نوشته استراندر (Ostrander) و همکارانش چنین می خوانیم :


در افراد دارای نیروی خارق العاده (PK) ، حوزه انرژی و هاله (AURa) اطرافشان بسیار قوی و نافذ است ، خصوصا تشعشعات و انوار اطراف سر آنها .


میخائیلووا (Mikhailova) این نظریه را مطرح کرده است که «این امواج و نیرو در مقاط و زمینه خاصی از وجود و بدن انسان تمرکز می باشد.»


امواج چرخشی در حوزه اطراف مدیوم ها ( افراد واسطه و خارق العاده ) ممکن است تحت تاثیر فعالیت خود مغز باشد. »


تحقیقات من این واقعیت را آشکار نموده است،تمرکز بر روی افراد (PK) تنها یک مرحله از بروز چنین توانائیست . این واقعیت ، با تحقیقات ماتیوگرین (Matlehew Greene) د انستیتوی تکنو لوژی انرژی افراد خارق العاده در مسکو ، مطالعات گرگ براندن و رابرت بکر تائید شده است.




پرسشنامه ESP


«سنجش مقدماتی نیروی خارق العاده شما»


در این پرسشنامه 12 سوال ساده از حس ششم وجود دارد . وقتی با دقت به آنها پاسخ می دهید می توانید تا حدودی حدس بزنید از چه میزان نیروی خارق العاده و فوق روانی برخوردارید؟




سوال 1: وقتی تلفن زنگ می زند؛


گاهی می دان یا حس می کنم پشت تلفن چه کسی است.


اغلب حدس می زنم پشت تلفن چه کسی است.


هرگز حدس نمی زنم ممکن است چه کسی باشد.




سوال 2: وقتی در سر کار عصبانی یا پریشان می شوم ؛


کارم را به احتی انجام می دهم و مسئله یا مشکلی پیش نمی آید.


غالبا متوجه می شوم که دستگاهی عیب و نقصی پیدا کرده است.


همیشه می فهم دستگاه فاکس خراب است یا اوراق انبار شده اند، کامپیوتراز کار افتاده است یا دستگاه فتوکپی عیبی پیدا کرده است .




سوال 3 : وقتی در هنگام رانندگی در یک شهر یا مسیر نا آشنا و غریب راه را گم می کنم ؛


فورا ماشین را نگه می دارم و به نقشه شهر رجوع می کنم .


مسیری را که حدس می زنم برای حرکت انتخاب می کنم .


بطور غریزی و نا خود آگاه مسیری را که احساس می کنم در پیش می گیرم و مستقیما به هدف می رسم.




سوال 4: من شخصی هستم که ؛


روح و جان یک مهمانی یا جمع بشمار می آیم ( یعنی گل مجلسم وبسیار پرشور و نشاط جوان ).


دوست دارم ابراز عقیده کنم اما نه چندان افراطی .


ترجیح می دهم به مشورت و نظر دیگران عمل کنم .




سوال 5: زمانیکه هیچ چیز بر وفق مراد من نیست ؛


عقب نشینی می کنم و افسرده و غمگین می شوم.


نگران و ناراحت می شوم اما امید دارم


سعی می کنم از مشکلات دوری جویم و به همه چیز خوش بین باقی بمانم.




سوال 6: موقع بازی تخته نرد ( یا منچ) که در آن شانس حرف اول را می زند ؛


ضمن آنکه دقت می کنم اما بی خیال هستم.


خود را کاملا خوش شانس احساس می کنم.


دست به خطر می زنم ، اهل ریسکم و متوجه می شوم که تاس ، بنا به میل خودم تحت تاثیر قرار گرفته است.




سوال 7: زمانیکه من برای اولین بار کسی را ملاقات می کنم ؛


فوری شخصیت اورا ارزیابی می کنم .


حدس می زنم که چگونه فردی باشد.


قضاوت و داوری را به بعد موکول می کنم .




سوال 8: آنطور که من هستم ؛


فکرم منطقی و نظام مند است.


ایده های تازه و جدید دارم .


بینهایت خلاق و هنرمند هستم.




سوال 9: در ارتباط با تولد بچه جدید و نوازد ؛


مراقبت از بچه رابه فرد دیگری واگذار می کنم.


درست زمانی بیدار می شوم که نوزاد نیاز به خوردن دارد.


می دانم چه زمانی کودک سرگشته و ناراحت است و جلوتر می فهمم و عکس ا لعمل نشان میدهم .




سوال 10 : زمانیکه می خوابم ؛


خواب های رنگی ( متنوع) می بینم .


هرگز خواب نمی بینم .


اغلب خواب من، واقع ؛ اتفاق می افتد و به حقیقت می پیوندد.




سوال 11: در ارتباط با نیروی خارق العاده (ESP) ؛


در ارتباط با وجود نیرو های خارق العاده (ESP) ، دید بازی دارم.


چنین نیرو هائی را بعنوان حقیقت محض می پذیرم .


فکر می کنم نین چیزهائی بی معنی است.




سوال 12 : وقتیکه به توده ای از ابرها در آسمان خیره می شوم؛


ابرها را به شکل صورت هایی می بینم .


تصاویر متغییر و عوض شده می بینم .


فقط ابر می بینم .






پاسخنامه و نتایج تست ESP


(12 سوالی)



Craig Hamilton – parker
نمره 12 تا 20 : ضعیف

شما را طولانی در پیش دارید و ذهن تان به اندازه یک شالی برنج از نیروی ESP برخوردار است .


نمره 20تا 28 : متوسط


بد نیست . شما احتما لا دارای نیروی ESP هستید.


نمره 28 تا 36 : عالی


برای جواب اول 3امتیاز ، جواب دوم 2 امتیاز ، جواب سوم 1 امتیاز



زبان گمشده


غیر از زبانی که هم اینک با آن گفتگو می کنیم و مقاصد و احساسات خود را به یکدیگر منتقل مینمایم مطمئنا زبان دیگری نیز وجود دارد که گذشتگان ما بیش از این با آن آشنا بودند و به یکدیگر پیام می دادند و آن زبان گمشده ، زبان تله پاتیک است.


گاهی به فکر دوستی که ماه ها از او خبری نداریم می افتیم یکباره به ما زنگ می زند ، گاهی همینکه در ذهن خود شعر و ترانه ای را زمزمه می کنیم فوری متوجه می شویم بغل دستی ما شروع می کند همان شعر و ترانه را بلند ، بلند خواندن و یا وقتی در خواب فوت یا بیماری عزیزی را بصورت یک رویا تجربه می کنیم روز بعد در حیرت تمام متوجه می شویم این اتفاق افتاده است.


زبان گمشده یا قدرت تله پاتی که به نوعی انتقال فکر از دیگری به ما و یا از ما به دیگری است یک واقعیت انکارناشدنی است که امروزعلم روان شناسی دررشته تخصصی خود (فراروان شناسی Para Psychology) آن را تاکید کرده است .


در وهله اول شاید فکر کنیم تله پاتی یا انتقال افکار و احساسات تنها محدود به همین موضوع است در حالیکه گسترده این توانائی که در بیشتر انسان ها به میزان های مختلف وجود دارد بسیار است و کاربردهای زیادی دارد . در زیر به برخی از آنها به اختصار اشاره می شود.



1- انتقال فکر
پرورش توانائی درک افکار دیگران و رویدادهای جاری زندگی ، گاهی ما به راحتی می توانیم از افکار پنهانی دیگران با خبر شویم و یا رویدادهائی را حس کنیم . همینطور می توانیم افکار و احساسات خود را بر حسب نیاز بدون حرف زدن و بیان کردن آنها را از راه دور به دیگران منتقل کنیم . در دوران گذشته که هنوز خبری از اداره پست ، تلفن ، موبایل و اینترنت نبود انیا ن ها با این زبان ناشناخته از راه دور با هم ارتباط برقرار کردند ولی امروزه به علت نیاز کمتر به این وسیله و استفاده زیاد از ابزارهای ارتباطی چنین نیروئی کمرنگ شده است.


2- اعلام خطر
زبان تله پاتی گاهی مارا از بروز خطری چه برای خود و چه برای نزدیکان ما آگاه می کند . اگر به این حس خود اعتماد کنید و آن را با یوگا ، مدیتیشن و خود هیپنوتیزم پرورش دهید مطمئنا در این تجربه با ما همراه خواهید شد . همانگونه که برخی از حیوانات ، وقوع زمین لرزه را جلوتر احساس می کنند.


3- استاد و راهنمای درونی
زبان تله پاتی یک زبان بکرو قد یمی و بر گرفته از ذات خلقت و طبیعت است. این زبان راهنمای ما برای شناخت حقیقت ، شناخت هستی و قواعد ذاتی اوست.


4- درمان
از امواج مغزی و ذهنی و انرژیک قدرت تله پاتی می توان برای شفابخشی و نیرو دهی به بیماران استفاده کرد. اگر بستگانی از شما بیمارند به آنها تمرکز دهید و افکار شفابخش خودتان بهره جوئید.


5- تاثیر گذاری مثبت
افراد با تولید افکار مثبت ، احساسات خوشایند و سازنده می توانند در دیگران تاثیر مثبت بگذارند برخی در اجتماع نا موفق هستند و شاید ندانند یکی از دلایل آن وجود افکار منفی و پنهانی در آنان باشد . هر فکر و احساسی در شما یک موجی است که در تمام هستی پخش می شود و می ماند و بعد عکس العمل آن دوباره به شما بر می گردد. همواره مراقب افکار و احساسات درونی خود باشید و افکار و احساس منفی را خود راه ندهید . با ایجاد افکار و احساسات مثبت شما در دیگران نگرش و احساس مثبت ایجاد می کنید . بطور مثال افرادی که در اثر بدبینی ، سوء ظن و بدگمانی و شک و تردید ، مدام زندگی خود را پر از حادثه ، خیانت و سوء استفاده می بینند . اول افکار خود را از این سمومات پاک کنند.



نکات مهم در تقویت نیروی تله پاتی


برای تقویت نیروی تله پاتی و تاثیر از فاصله در تمرینات فرد نکات زیر را دقت کنید :



1- در صورت امکان عکس سوژه را در مقابل قرار دهید.

2- در صورت عدم وجود عکس ، تصویر سوژه را در ذهن خود تجسم کنید.

3- خود را در یک حالت خود هیپنوتیزم قرار دهید.

4- اگر تصویر سوژه را در اختیار دارید چند ثانیه ، تا دو دقیقه به آن خیره شوید. اگر عکس در اختیار نیست تصویر آن را مجسم کنید.

5- در حالیکه ذهن خود را چشم های بسته به سوژه مورد نظر تمرکز داده اید. پیامی را انتخاب کنید مثل پیام مهر و دوستی ، به من زنگ بزن و یا دست را بالا کن .

6- خود رادر کنار سوژه تجسم کنید ، به طور مثال سوژه دست های شما را می گیر و انگار در مقابل همدیگر نشسته اید.

7 - بتدریج احساس کنید درون سوژه هستید بعد پیامتان را با ضمیر من و به ورت مثبت منتقل کنید یعنی به جای این که بگوییم دست تو بالا می آید بگوئید دستم به تدریج بالا می آید به این ترتیب این احساس را در سوژه منتقل می کنیم که دستش بالا بیاید.

8- اگر این پیام همراه با یک حس عاطفی جذب کننده باشد خیلی موثر است . یعنی با علاقه پیام ذهنی خود را به سوژه منتقل کنید.

9- درباره سوژه ای حتی اگر از آن برخورد منفی می بینید حتما ، احساس مثبت داشته باشید به طور مثال اگر فرد تصور می کند که فرد مقابل او را تائید نمی کند در واقع این یک پیامی است که به فرد مقابل می گویید تو مرا تایید نکن پس حتما با تکرار القائات مثبت به تدریج نظر مخالف یک فرد را عوض کنید .

10- این تمرین را در زمانهائی که حالت و احساس خوبی دارید چه در وضعیت خود هیپنوتیزم و چه در حالت خوابیدن و چه در حالت های معنوی می توانید با تمرکز انجام دهید.
اما در دوران پریود خانم ها ، در شرایط جوی نامناسب و در زمانهایی که احساس می کنید فرد در یک وضعیت خوبی قرار ندارد یا شما در وضعیت خوبی قرار ندارید ، این تمرین را انجام ندهید.


11- قبلا حتما این ارتباط را با سوژه ای برقرار کنید که روی او شناخت دارید و او را عنصر مناسبی تشخیص می دهید زیرا با قراری تماس ذهنی ، به تدریج افکار و روحیات طرف مقابل نیز خود بخود به شما ارسال می شود.

12- بعضی از شب ها قبل از خوابیدن با احساس اینکه به هنگام خواب این ارتباط را برقرار کنید و این پیام را بفرستید چند دقیقه تمرین فوق را انجام دهید.

13- هرکس که نیروی آن به هر دلیل بیشتر است خود به خود تاثیر گذاری ان نیز بیشتر می شود. یک فرد سالم به یک فرد بیمار نیرو می دهد و به او سلامتی ، منتقل می کند اما فرد بیمار بلعکس فرد بیمار بلعکس ضعف های خود را به سوژه منتقل می کند.

14- در انتقال پیام به نوع رنگ نیز توجه کنید به طور مثال اگر می خواهید در کسی عشق و یا شفا بخشی ایجاد کنید ، آن پیام را با رنگ سبز منتقل کنید اگر می خواهید به یک شخصی آرامش یا صرفا تله پاتی منتقل کنید آن را با رنگ آبی منتقل کنید و یا اگر می خواهید در فرد هیجان و شوق ایجاد کنید آن را با رنگ قرمز و یا نارنجی منتقل کنید.

15- به هنگام انتقال پیام مراقب پارازیت های ذهنی خود یاشید چون زمانی که متمرکز یک پیام می شوید ممکن است که در اثر افکار و تمایلات متفاوت ذهنی ، ذهنیت های منفی و نا خود آگاهی پیدا شوند ، با تمرین تمرکز فکر جلوی این پارازیت هایرا بگیرید.

16- منتظر نتیجه سریع نباشید ، عجله نکنید و کارتان را با حوصله دنبال نمایید.

17- ارتباط تله پاتی با جنس مخالف یا افرادی که با آنها رابطه صمیمانه و عاطفی داریم بهتر برقرار می شود. همچنین پیام های تله پاتیک مثل خواب و رویا زبان خود را دارد . بطور مثال همانطور که آب در رویا می تواند تمثیلی از پاکی ، احساس گناه یا پرواز تمثیلی از بلند پروازی یا احساس سقوط و شکست باشد بطور مثال در تله پاتی نیز آبی می تواند رنگ آسمان ، دریا ،موج ، یا احساس آرامش باشد.

18- برای برقراری ارتباط و تاثیر گذاری در فردی که مقابل ماقرار دارد تمرکز به چشم سوم و بین دو ابروان و بعد انتقال فکر خیلی بهتر تاثیر گذار است.

19- برای انتقال پیام فرصت کافی در نظر بگیرید زیرا اغلب ، زمانی که تازه ارتباط در حال برقرار شدن است ممکن است تمرین را قطع کنید . بنابر این باید مدت تمرین را طولانی تر نماید.
20- مرکز آجنا در چشم سوم و ویشودهی در پایین گردن و آناهات در کنار قلب و در امتداد ستون فقرات مراکز اصلی انرژی در چاکراها برای رشد این نیروهاست . همچنین در زمان ارسال پیام ، فرستنده بهتر است. دم بگیرد و در حالت حبس دم باشد. اگر با شخصی در مقابل تمرین می کنیم گیرنده باید در حالت باز دم قرار گیرد.
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چگونه هیپنوتیزم در بدن انجام میگیرد؟
خواب هیپنوز بوسیله هیپنوتیزم ایجاد می‌شود و در حالتی است که ذهن نقاد و پرخاشگر به کنار گذاشته شده و در این شرایط افکار و تلقینات لازم به سوژه داده می‌شود. یعنی آگاهی محدود شده سوژه به کمک هیپنوتیزم کننده اظهار می‌شود.

حالات جسمانی سوژه


در حالت هیپنوز قبل از همه چشم تحت تاثیر قرار می‌گیرد. پس تمام عضلات شکل بی‌حال شده و موج سستی و بی‌حالی تمام وجود سوژه را فرا می‌گیرد. این سستی گاهی به حدی است که بازوها مانند سرب سنگین می‌شوند و وقتی آنها را بلند کنیم هیچ مقاومتی از خود نشان نمی‌دهند و اگر رها کنیم، چون قطعه‌ای چوب به طرف پایین سقوط می‌کند. در این حالت عامل باید محیط را برای احتمال و افتادن سوژه آماده کرده باشد.


در حالت هیپنوز تمام بدن به حالت سستی و خواب رفتگی قرار گرفته و بیهوشی و بی‌حسی تمام قسمت‌های بدن را کلی یا جزیی در بر می‌گیرد. در حالت خواب عمیق ، انسان به بازگشت کامل سن ذهنی می‌رسد. ضمن اینکه حالتهای دیگری همچون بیهوشی ، بی‌حسی کامل ، فراموشی جزئی و موقت ، درگیری با توهم و خیالات مثبت و منفی همچنین انتقال کامل احساس به مکانی دور (تخلیه قالب) در او پیدا می‌شود.

حالت خواب افراد مقاوم

برای خواب کردن کسانی که در مقابل عمل هیپنوتیزم از خود مقاومت نشان می‌دهند، می‌توان از تکنیک‌های ریزتری استفاده نمود. مثلا می‌توان به آنها آب داد و گفت:


در این آب داروی خواب‌آور ریخته شده و شما با خوردن آن به خواب خواهید رفت.



آیا حالت هیپنوز تمرین پذیر است؟


هرگاه فردی را چند بار برای مدت طولانی به خواب هیپنوز برده شود، اعصاب او به این خواب عادت کرده و در دفعات بعد زودتر به خواب خواهد رفت. ولی تلقینات عامل کمتر در او اثر می‌گذارد. برای همین اگر خواب کردن برای درمان باشد، باید بیمار را دیرتر و با فاصله زمانی زیاد خواب هیپنوز قرار داد.


قیاس خواب هیپنوز و خواب طبیعی

خواب هیپنوتیزم اگر چه به خواب عادی شباهت دارد، با این حال بسیار از آن متفاوت است. در خواب هیپنوز ، معمول هم خواب است و هم بیدار ، هم بطور مستقل فکر می‌کند و هم تحت تاثیر تلقینات عامل قرار دارد. حال آنکه در خواب معمولی چنین نیست. اما بدانید که برخی از سوژه‌ها که به راحتی بیدار نمی‌شوند، احتمال دارد خوابشان عمیق شده و از مرحله خواب مصنوعی به خواب طبیعی وارد شده‌اند و لذا از بیدار نشدن سوژه نگران نباشید.

نکات آموزنده از حالت هیپنوز

در حالت هیپنوز قابلیت تمرکز و هدایت بسیار زیادی پدیدار می‌شود.

هر چه حالت هیپنوز عمیق‌تر ایجاد شود، القا پذیری سوژه بیشتر خواهد بود. برای همین برای درمان بیماریهای عمیق روحی، عامل باید بتواند با بهره گیری از مهارت‌های خود ، بیمار را به خواب خیلی عمیق برده و بیماری وی را کشف و درمان نماید.


توجه و تمرکز سوژه به اعمال و تلقینات عامل ، موجب کرختی تدریجی اعصاب سوژه شده و او را به خوابی عمیق می‌برد.


ایمان و اعتقاد به فن هیپنوتیزم و همچنین اشتیاق سوژه برای خواب رفتن ، باعث تسریع در خواب رفتن سوژه می‌شود.


هرگاه میل شخص برای هیپنوتیزم شدن از طریق ضمیر ناخودآگاه او سر چشمه گرفته باشد، زودتر و بهتر به خواب خواهد رفت ولی اگر از ضمیر خودآگاه سوژه ناشی شود، تشویق و اضطراب در وی بیشتر می‌شود. برای همین ، هیپنوتیزم کردن افراد تحصیل کرده ، مشکل‌تر از افراد کم سواد است.

پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سفری جالب و اسرارآمیز به درون انسان
مدیتیشن یعنی هیچ كاری انجام ندادن و بی عملی محض در سطح بدن و ذهن كه باعث احساس شادی زایدالوصفی در انسان می شود. تمركز كردن و فكر كردن نیز نوعی انجام كار است بنابراین هنگام مدیتیشن لازم نیست فكر كنید یا حتی تمركز داشته ب اشد. بی عملی محض حتی برای یك لحظه باعث خواهد شدكه در آرامش كامل به سر ببرید و در این لحظه مدیتیشن تحقق یافته و شما می توانید همواره این وضعیت را تجربه كنید و تا هر زمانی كه مایلید حتی برای تمام بیست و چهار ذساعت در آن حالت بمانید.
مدیتیشن به معنای عدم فعالیت و گوشة انزوا اختیار كردن نیست كه در واقع نوعی سفر است كه باعث می شود زندگی شما حتی با كیفیت و لذت بیشتری همراه شود،‌ در حالی كه شما هیچ گونه وابستگی به آن نداشته و صرفاٌ به عنوان یك مشاهده كننده از دور به اتفاقاتی كه در زندگی تان می افتد نگاه می كنید.
پس هنگام انجام كارها نیز می توان مدیتیشن كرد. مثلا وقتی مشغول انجام كارهای خانه هستید، ظرف می شویید، غذا می پزید یا جارو می كشید نیز می توانید مدیتیشن داشته باشید. فقط كافیست جهت مشاهدة خود را از دنیای بیرون و آن چه در اطراف تان می گذرد به درون خود تغییر دهید. ما در طول روز مشغول توجه به هزار و یك چیز در دنیای بیرون از خود هستیم اگر این توجه را به دنیای بیرون نداشته باشیم ارتباط آگاهی با آن قطع شده درنتیجه در خودش استراحت كرده و آرامش می یابد. این كه بخواهیم به جای توجه به بیرون فقط به درون خود توجه كنیم نیاز به آرامش دارد. فرض كنید شما مشغول تماشای یك گل هستید، هم گل وجود دارد و هم شما ولی آیا به نظر شما چیز دیگری هم وجود دارد كه شما از آن غافل مانده اید؟ بله این كه شما در حال تماشا كردن یك گل هستید و شاهدی در درون شما هست كه شما را د رحال تماشا كردن گل مشاهده می كند. تنها این نوع مشاهده كردن مدیتیشن است.
آن چه مشاهده می كنید اصلاٌ مهم نیست شما می توانید به جای گل، رودها، درخت ها، ابرها و ماه و یا هر چیز دیگری را تماشا كنید، اینها هیچ كدام مهم نیست بلكه این كیفیت مشاهده است كه اهمیت دارد.
علاوه بر این هر كاری كه ما انجام می دهیم مثل قدم زدن یا نشستن نیز می تواند مدیتیشن باشد به شرطی كه با آگاهی همراه باشد، یك مشاهدة‌ آگاهانه كه به جای موضوع مشاهده به خود شما كه مشغول مشاهده هستید توجه دارد و شما خودتان را در حال قدم زدن و یا در حالت نشستن و یا هر كار دیگری می بینید.

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اسطوره ی آزادی (مدیتیشن) نوشته چوگیام ترونگپا
اسطوره ی آزادی
نوشته چوگیام ترونگپا
ترجمه ی شیوا رویگریان

توهم و واقعیت


اگر بر آن باشیم که همه ی تعالیم بودایی را در جوامع صنعتی به کار گیریم،نخست می باید اصول بنیادی آن را بفهمیم و تمرینات مدیتیشن اولیه ی آن را به پایان بریم.بسیاری از مردمان به بودیسم به گونه ای پاسخ می دهند که گویی راه بودا ،مشرب فکری نوینی است که نجاتمان می دهد و ما را قادر می کند که با دنیا همانگونه روبرو شویم که با باغی زیبا.اما اگر بخواهیم از شاخه ای گلی بچینیم،نخست باید ریشه وتنه ی آن را پرورش دهیم یعنی باید کار خود را با ترسها،ناکامیها،نومیدیها،ب غضها و وجوه دردناک زندگی آغاز کنیم.

مردم گلایه می کنند که بودیسم راهی به غایت ملال آور است چون بر رنج و تیره بختی تاکید می کند.معمولا هر طریقتی از زیبایی،ترانه،وجد و برکت سخن می گوید.اما در راه بودا،باید با دیدن تجربه ی زندگی همانطور که هست آغاز کنیم.باید حقیقت رنج و واقعیت نارضایی را ببینیم.ما نمی توانیم از این عوامل بگذریم و بکوشیم تنها وجوه باشکوه و شاد زندگی را تجربه کنیم.اگر انسان فقط به دنبال سرزمین موعود و جزیره ی گنج باشد،تنها به درد بیشتر راه می برد.نمی توان به چنین جزایری قدم نهاد،نمی توان با چنین حال و هوایی به روشنی فکر رسید.از این رو،بخشها و دبستانهای بودیسم جملگی بر آنند که می باید با واقعیت روزانه مقابل شد.نمی توان با خواب آلودگی آغاز کرد.این تنها گریزی زود گذر است نه گریزی واقعی.
در بودیسم،ما اراده ی خویش را برای واقع گرا بودن ، از طریق مدیتیشن {یا تفکر عبادی}بیان می کنیم.مدیتیشن نه کوششی هست برای رسیدن به وجد و خلسه یا آرامش و نه تقلایی است برای آنکه به انسان بهتری بدل شویم،بلکه صرفا خلق حال و هوایی است که در آن می توان از شر بازیهای روان نژندانه آزاد شد،به عبارت دیگر می توان خود فریبیها و بیم و امیدهای پنهان را شناخت و با آنها برخوردی شایستع داشت.در واقع مدیتیشن یا تفکر عبادی این حال و هوا را از طریق ساده ای فراهم می کند که همانا انضباط دست کشیدن از تقلاهای بیهوده است.یعنی فراهم کردن فضایی از طریق دیسیپلین ساده ی انجام ندادن کاری _یا به عبارت ساده تر هیچ کاری نکردن.حقیقت این است ه هیچ کاری نکردن سخت دشوار است .نخست،ما با هیچ کاری نکردن آغاز می کنیم و سپس رفه رفته شیوه ی ما گسترش و تکامل می یابد.پس تفکر عبادی همانا شیوه ای است برای آنکه روان نژندیهایمان را باز شناسیم و از آنها به مثابه بخشی از عمل مدیتیشن استفاده کنیم.ما روان نژندیهایمان را به دور نمی افکنیم بلکه آنها را همچون کودی بکار می گیریم و در باغ زندگیمان می پراکنیم تا موجب غنای زندگیمان شود.

پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در شیوه ی مدیتیشن،ما نه ذهن را محکم در چنگ می گیریم و نه می گذاریم که کاملا به دنبال عملکرد خود برود.اگر بکوشیم ذهن را کنترل کنیم،انرژی و توان ذهنی به سوی ما باز می گردد همچون فنری که محکم نگاه داریم و رها شود.و اگر ذهن را رها کنیم که به هر کجا که می خواهد برود سخت لجام گسیخته و آشوب طلب و چند پاره می گردد.از این رو ما ذهن را رها می کنیم ،لیکن در عین حال دیسیپلینی را در مورد این آزاد گذاشتن ذهن مرعی می داریم .تکنیکهایی که در سنت بودایی به کار گرفته می شوند به غایت ساده اند.هشیاری نسبت به حرکات بدنی ،تنفس و وضعیت جسمانی،تکنیکهایی هستند که در تمامی سنتها ،مشترکند.عمل اصلی در تفکر عبادی ،حضور داشتن در زمان حال است.هدف ما نیز محاط در تکنیک مدیتیشن است .حضور داشتن در این لحظه به گونه ای که ذهن سرکوبی شود و نه به گونه ای لجام گسیخته به هر جایی که می خواهد برود; و نیز آگاهی از آنچه هستیم،منظور و مقصود تفکر عبادی است.تنفس همانند هستی جسمانی،فرایندی خنثی است که اشاراتی "معنوی" در خود ندارد.ما صرفا از عملکردهای طبیعی آن آگاه می شویم.و این شیوه ی عمل را شاماتا می نامند.با این کار،ما به راه باریک یا هینه یا نه قدم می نهیم که راهی تنگ و محدود است.این بدان معنا نیست که رهیابی به هینه یا نه سهل الوصول است و فکری محدود و نظری تنگ ربای گام نهادن به آن کفایت می کند.بلکه،از آنجایی که ذهن به غایت پیچیده و به غایت مبتلا به غرابت است و پیوسته مشتاق و خواهان همه گونه سرگرمیها و پرسه زدنهاست،تنها راه کنار آمدن با آن،این است که به راه پر انظباطی که بدون دو راهیها و راه های فرعی است هدایتش کنیم.
ما مجال گریختن نداریم ،ما درست در آن قرار می گیریم و نمی توانیم از آن قدم به بیرون بگذاریم.فی الواقع پشت فرمان ماشینی می نشینیم که دنده ی عقب ندارد.سادگی محدودیت و تنگی راه همچنین گرایشی باز و گشاده در ما نسبت به اوضاع زندگی پدید می آورد ،زیرا تشخیص می دهیم که هیچ گونه گریزی در میان نیست و می باید چشم در چشم زندگی و اوضاع دگرگون شونده ی آن دوخت.
از این رو به جای کوشش در پنهان کردن مسائل و رنجهای زندگی ،وجود آنها را تصدیق می کنیم.مدیتیشن به شما کمک نمی کند تا زندگی روزانه ی خود را در محیط کار فراموش کنید.در واقع در نشستن به کار مدیتیشن،شما همواره با زندگی روزانه تان سر و کار خواهید داشت.در کار مدیتیشن،روان نژندیها به جای مخفی ماندن در ته ذهن ما،به سطح آن می آیند .مدیتیشن ما را قادر می کند به زندگیمان به مثابه ی چیزی که می توان بر آن تاثیر نهاد بنگریم.گمان می رود که مردمان برآنند که اگر تنها می توانستند از دنگ و فنگ زندگی رها شوند،در کوهپایه ها و سواحل دریا به تفکری عابدانه مشغول می شدند.لیکن گریز از این جهانی بودن زندگی به مثابه ی دست کشیدن از خوراک است یعنی همان چیزی که میان دو برش از نان وجود دارد.وقتی شما ساندویچی سفارش می دهید ،به یقین دو رش نان نمی خواهید.بلکه چیزی میان آن دو برش نان را طالبید که خوشمزه و مقوی و خوردنی است و نان به همراه آن است.
پس آگاهی روشن از عواطف و موقعیت های زندگی و فضائی که در آن ،این عواطف و موقعیتها بروز می کنند می تواند جان ما را نسبت به یک آگاهی چند بعدی تر از زندگی یگشاید،و در واقع جان ما را به جامی جهان بین بدل کند.و در این نقطه یا مرحله است که گرایشی مهربانانه و گرمی بخش به منصه ی ظهور می رسد.و این گرایشی از قبول و پذیرش خویشتن است در عین اینکه هوش نقاد و انتقادی مما در ذهن ما به کار خود مشغول است.در این هنگام ما وجه شادمانه ی زندگی را تحسین می کنیم و در عین حال وجه دردناکش را به دست فراموشی نمی دهیم.البته پرداختن زیاده از حد به هیجانات و انفعالات زندگی به مقدار معتنابهی متوقف می شود.عواطف همانی هستند که هستند ،نه می باید سرکوبی شوند و نه لجام گسیخته ،بله تنها می باید تصدیق گردند و همان گونه ای که هستند مورد قبول واقع شوند.از این رو آگاهی بر امور جزئی زندگی،جان ما را بر کلیت پیچیده ی موقعیتها می گشاید ،چون رودی بزرگ که به سوی اقیانوس روان است ،کرانمندی و محدودیت دیسیپلین به گشادگی گونه گون و جهانگیر آگاهی راه می گشاید.مدیتیشن یا تفکر عبادی صرفا تنها نشستن در وضعیتی ویژه نیست که موجد فرایندهای سهل و ساده باشد ،بلکه نوعی گشادگی و پذیرش است در برابر محیط دور و بر که در آن این فرایندها روی می دهد .محیط دور و بر ،بدل به امری هشدار دهنده می شود که پی در پی حامل پیامهایی برای ماست،پیامهایی سرشار از آموزه ها و درون بینیها.
از این رو،پیش از آنکه خود را به دست تکنیکهای عجیب و غریب بسپاریم ،خود را به انرژی ها و دریافتها و نمادهای آیینی مشغول کنیم،می باید اذهانمان را به گونه ای ریشه ای از پیش داوریها و باورها بپیراییم.می باید ابتدا کار خود را با گام نهادن در راه باریک سادگی آغاز کنیم که همانا راه هینایانا است،و پس از آن در شاهراه عریض اعمال مهربانانه یعنی راه مهایانه(راه بزرگ)قدم بگذاریم و بعد از سفر خویش در شاهراه مهربانی نیازمند آنیم تا بدانیم چگونه می توان در میانه ی میدان رقصی آغاز کرد_در اینجا آموزش تانترا یا Vajrayana دستگیرمان خواهد شد.سادگی هینه یا نه پایه ای است برای تحسین کردن شکوه مهایانه و رنگ پر هیبت تانترا.از این رو،پیش از آنکه سر به آسمانها بساییم،می باید پا بر زمین سفت کنیم و با روان نژندیهای اساسیمان سر و کار بیابیم.تمامی رهیابی بودیسم همانا گسترش بخشیدن به عقل سلیم فروزنده است و دیدن چیزها همانگونه ای که هستند،بی آنکه بزرگشان کنیم یا ابعاد اغراق آمیزی بدانها بدهیم،بی آنکه درباره ی آنچه دوست داریم باشند به دامان توهم بیاویزیم.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 07-16-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نومیدی

تا زمانی که ما در پی معنویتی هستیم که به ما وعده ی رستگاری ،معجزه ،و آزادی درون می دهد،البته به "زنجیر طلایی معنویت"در بند مانده ایم.چنین زنجیری شاید بر گردن پاره ای از مردمان زیبا بنماید،لیکن به بندشان نیز می کشد.پاره ای نیز می اندیشند که می توانند این زنجیر جواهر نشان را چون آرایه ای بر گردن کنند بی آنکه در بندش شوند،ولی ایشان به خود فریبی مبتلایند.تا زمانی که انسان بر پایه ی پرداختن به "تن" خویش بخواهد به معنویت راه یابد،معنویت وی معنویت مادی(یا ماتریالیسم معنوی)خواهد بود_فرایندی که به خودکشی می انجامد،فرایندی که به دور از خلاقیت است.
تمامی مواعیدی که بدانها دل می بندیم فریب و اغوای مطلقند.ما انتظار داریم آموزه ها تمام مسائل ما را حل کنند،انتظار داریم به شیوه های جادویی،افسردگیهامان،پرخاش گریهامان و مشکلات جنسیمان جملگی درمان شوند.لیکن حیرت زده می شویم اگر دریابیم که کار ما ابتدا با درک این امر آغاز می شود که هیچ گونه شیوه ی جادویی در کار نخواهد بود.و این نومیدی آور است که دریابیم ابتدا باید با رنجهای واقعی زندگیمان سر و کار داشته باشیم و هیچ نجات دهنده ای یا هیچ نیروی جادویی در تکنیک های یوگایی ،ما را به سر منزل مقصود نمی رساند.نومیدی آور است که دریابیم مجبوریم انتظارات و توقعات خود را رها کنیم و بر پایه ی پیش داوریهامان چیزی را بنا نکنیم.
ما می باید نومید گردیم که همانا رها کردن "منیت" واهی و پیشرفت های توهم آلودی است که برای خود در نظر گرفته ایم.ما دوست داریم که خود را در روشنای آگاهی تصور کنیم،دوست داریم شاهد آن باشیم که دوستداران یا مریدان ما ،گرامیمان بدارند،ستایشمان کنند و ما را گلباران کنند،معجزه هایی در کار شوند و فرشتگان ،آواز خوانان به سوی ما آیند و چیزهایی از این دست.از دیدگاه"تن"،رسیدن به آگاهی روشنی،در نهایت مرگ است_مرگ "خود"،مرگ آنچه مال من است و مراست،مرگ ناظری که خواهان معجزات و پایکوبی مریدان است.و این ، نومیدی نهایی و غایی است.گام زدن در راه معنویت، دردناک است.گام زدن در راه معنویت ،همانا دریدن پی در پی پرده ی پندار ایت.می باید لایه به لایه،صورتکهایمان را بردریم.و در این کار ،توهین از پی توهین،ما را رنجه می دارد.
یاس و ناامیدی در این کار ،ما را بر آن می دارد که جاه طلبی را رها کنیم .مادر این راه آن قدر به زمین می خوریم که زمین را_زبری زمین را _لمس و احساس می کنیم و با سلامت و پاکی زمین مرتبط می شویم.پست ترین پستها و کوچکترین کوچکها ،چونان دانه ی شن،کاملا ساده،بی هیچ انتظاری .هنگامی که بر زمین افتاده ایم،دیگر جایی برای خوابزدگی یا سبکسری باقی نمی ماند و از این رو می توان از پایان آغاز کرد.می توان سر انجام از اموری کار پذیر دست به عمل زد.می توان یاد گرفت که چگونه فنجانی چای به گونه ای دلچسب فراهم می شود،و چونه می توان خط مستقیمی را بدون کژ و مژ شدن طی کرد.و بدین گونه رهیافت ما ،به زندگی،آسانتر و مستقیمتر می شودو آموزه ها و کتاب ها قابل استفاده می گردد. و ما چون دانه شنی ،بدون توقعات و خواب آلودگیها به کاری،مورد احتیاج واقع می شویم.
ما مواعید بسیاری شنیده ایم و به توصیفات فریبنده ای از انواع و اقسام مکانهای غریب گوش فرا داده ایم،خوابهای بسیاری دیده ایم ،لیکن دانه شنی به این همه چگونه گوش می تواند فرا دهد_غباری در میان کیهان،با این همه،حال و هوای ما بسیار زیبا و جامع است و چه کارها که نمی توان با آن کرد.در حقیقت،وضعیت ما سخت دعوت کننده . الهام بخش است.اگر دانه ی شنی باشی،باقی کیهان،تمامی فضا،و تمامی راه ها ازان توست،زیرا راه بر جیزی نمی بندی بر انبوهی نمی افزایی،چیزی را تصاحب ننمی کنی.و این،گشادگی و وسعت عظیمی محسوب می شود.شما سلطان کیهان می شوید زیرا دانه شنی بیش نیستید.جهان بسیار ساده می شود و در عین حال بسیار بزرگ و گسترده،زیرا اندیشه ی زیبایی که ناگهان در دل شما پدیدار می شود.بر پایه ی یاس و ناامیدی شماست و عاری از خودخواهی و جاه طلبی "من" شما.
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها