بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #41  
قدیمی 04-06-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

این هم یک تک بیتی که تازه اومده!
دلم خونه از این خونه
بیا بریم به میخونه
دوستان متاسفانه سال 84 یک دفتر بزرگ 80 برگ از نوشته هایم را کسی قرض گرفت که... حتی جنازه اش را هم تحویلم نداد!
امیدوارم که از حرف قبلی ام دلگیر نشده باشیدو من دو هفته ی قبل یکی از نوشته هایم را به نام کس دیگری در یک ... دیدم!!!(ما گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسه)
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #42  
قدیمی 04-17-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فکر می کنم که سال 83 گفته باشم تاریخ دقیق رو یادداشت نکردم.
دست رو دل عاشقا نذارین دلشون خونه
عاشقی بد دردیه درد مجنونه
عاشقی رنگ جفا خون دل خوردن
به سان لیلی دیوانه شدن مردن
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #43  
قدیمی 04-18-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile می رود /و می برد/می برد/ آه دلم را می برد...

سلام دوستان
من بالاخره بعد از دو سال و اندی وقفه جمعه شب اولین شعر «نو» ام را گفتم.امیدوارم که خوشتون بیاد.
خوشحال میشم نظرتون رو بگین.راستش اون کسی که باعث شد تا من دوباره شعر بگم شاید خودش نمیدونست که روزی چه قدر مرا خوشحال خواهد کرد!
اولش این مطلب رو نوشتم و بعد در جوابش شعره خودش اومد:

با من از پنجره می خواند
با من از صبح درخشان آینه می خواند
می رود
سر بر شانه ی باران
می رود آهسته تر از باد
بر بال نسیم
تا به انتهای یاد می ر ود
آب چشمانم
می فشانم
بدرقه ی راهش
...
چه غریبانه می رود
و می برد ...
دلم را
تا آن سوی دشت غم
تا فراسوی نگاه
نگاهی پر از ماتم
می رود
آه دلم می رود...
ادامه دارد...
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #44  
قدیمی 04-19-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

این هم از شعر تازه ام:
می روی تا ببری
خوشه ی غم های مرا؟
بشنو اینک جان من
تو همه آوای مرا:
اشک من پروین است
بغض من سنگین است
غم من پر فریاد
دل من خونین است
جان تو فرهاد
جان من شیرین است(در ابتدا اصلش این بود:جان من فرهاد /جان تو شیرین است.عوضش کردم تا کسی در تارا بودن من شک نکند !)
خسته ام بی تو
دست من سرد است
گشته ام تنها
آه من پر درد است
گل من باز آ...
دست من سرد است
بی تو من تنها
لاله هایم زرد است
گل من باز آ...
...
بغض من سنگین است
جان تو فرهاد
جان من شیرین است... !
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #45  
قدیمی 04-21-2010
saeman آواتار ها
saeman saeman آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
نوشته ها: 101
سپاسها: : 3

16 سپاس در 15 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اگرچه زار می گریم ولی چون شمع خاموشم
که دریایی فروبسته دهان پرکف وجوشم


اگر آن سرو بستانی کند درشهر مامنزل
به استقبالش ازشادی لباس نور میپوشم


کیم نقش خیال تورود از سر عفاک الله
نشسته حرف تو بر دل چو باری بر سرودوشم


چه خوابی دیده ام دیشب خدایا بازمی بینم
که ساقی بود ومی بود وگل اندامی در آغوشم


به قربانت چرا آخر در آن شب شعله ور گشتی
زدی یک سیلی محکم به تندی بر بنا گوشم


مگر حرفی جز این گفتم مگر فکری جز این دارم
که بی "سعمن" چومجنونی که می فرمود کو هوشم

زمستان 1383
پاسخ با نقل قول
  #46  
قدیمی 04-23-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

saeman عزیز مرسی... شعرهایت خیلی زیباست.
انگیزت رو میتونم بپرسم از شعر گفتن ؟ اگر مایل نبودی به جواب دادن..پاسخ نده
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #47  
قدیمی 04-24-2010
saeman آواتار ها
saeman saeman آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
نوشته ها: 101
سپاسها: : 3

16 سپاس در 15 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

جناب آریانا از لطفتان نسبت به حقیر بسیار ممنونم
سوال بسیار سختی پرسیدید راستش را بخواهید خودم هم نمی دانم به درستی انگیزه ام چیست شاید چیزی مثل یک تخلیه روحی روانی
پاسخ با نقل قول
  #48  
قدیمی 04-25-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چشمان پر مهر تو را من دیده ام اما نمی دانم کجا؟
بر وسعت لبخند زیبای تو من خندیده ام اما نمی دانم کجا؟
رد پایی در میان نامه های بی کس و تنهای خود
دیدم تو را،دیدم تو را من دیده ام اما نمی دانم کجا؟
دوستان تازه کار ها رو راه نمی دیدین؟
شاید سیاه مشق های من ارزش نظر دادن ندارد!
می خواستم چند پیشنهاد برای عوض کردن بعضی کلمات که باعث در هم ریختن وزن اشعار آقای آریانا می شود بنویسم ترسیدم از تازه از راه رسیده ها ناراحت شوند و سرم را بزنند!
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #49  
قدیمی 04-25-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تارا یا رهای عزیز...بنده شاعر نیستم و علاقه ای هم به شعر گفتن ندارم و علمش رو هم ندارم بالای شعرم نوشته ام ....اگر ایرادی شعر داره که قطعا داره بگو ...من این شعرو بدون فشار آوردن به مغرم و بازی با کلمات نوشتم..یعنی برنگشتم تصحیحش کنم چون همینطوریش برایم ارزشی نداره , چه برسه به اینکه برگردم تصحیحش هم بکنم..فقط یک کلمه در اون رو عوض کردم......اما در کل از وزن و سبک و علم ادبیات , علم زیادی ندارم... به قول یکی از دوستانم وقتی احساستو به قلم میاری یعنی دور ریختیش.....یک انسانی مثل مولانا یا عطار یا حافظ و غیره که اشعارشون ماندگار شده و همیشه زنده هست , برای این کار آمده بودند که چراغی باشن برای ظلمت امروز...
من احساس خوبی موقع شعر نوشتن ندارم.....هر کس احساس خوبی دارد یعنی برای این کار ساخته شده...من سکوت و خوردن کلمات رو بیشتر دوست دارم.
شعرهای شما هم خیلی زیباست ..البته شعرهای نو ات با احساس ترست...
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 04-25-2010 در ساعت 10:45 AM
پاسخ با نقل قول
  #50  
قدیمی 04-25-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام
متوجه نمیشم که میگین احساست رو دور ریختی وقتی که اون رو به زبون میاری!
نه وقتی که اون رو می نویسی احساست رو به دیگران هدیه می کنی اون ها رو از شوق خودت سرشار می کنی!
همیشه تمام حرف ها درست نیستن!
البته شاید حرف من هم درست نباشه اما اگر که عطار و حافظ و مولوی و ... هم مثل شما فکر می کردند مسلما دیگر حافظی و ... به وجود نمی اومد این طور نیست؟
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:21 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها