|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#5911
12-22-2011
|
||||
|
||||
داده ام باز نظر را به تدزوی پرواز
باز خواند مگرش نقش و شکاری بکند
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#5912
12-22-2011
|
||||
|
||||
|
دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف
بنای کار مواقف به نام شاه نهاد
__________________
|
|
#5913
12-22-2011
|
||||
|
||||
|
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#5914
12-22-2011
|
||||
|
||||
|
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت
__________________
|
|
#5915
12-23-2011
|
||||
|
||||
|
ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#5916
12-23-2011
|
||||
|
||||
|
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
__________________
|
| کاربران زیر از مهرگان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#5917
12-23-2011
|
||||
|
||||
|
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
| 2 کاربر زیر از SOHRAB_HAZHII سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#5918
12-23-2011
|
||||
|
||||
|
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
|
|
#5919
12-23-2011
|
||||
|
||||
|
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#5920
12-23-2011
|
||||
|
||||
|
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
| کاربران زیر از SOHRAB_HAZHII به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.