بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[کارگر سایت]

جدی ؟ تو بترسی ینی واقعا جالب بوده .
اره دیدم عکساشو .
من جاده ویس به او سادگیم رفت جانم به لبم امد .

[فرانک]

بچه ها تابستان داره تمام میشه

من هی کولر رو تا صب روشن میذارم که مثلن هنوز هوا گرمه و خیلی داریم ب فصل سرما

جدی جم بشین ی عصرانه مهمان من بریم آزادگان یا هر جای دیگه که دوس دارین

[فرانک]

باشه ناز کنین نیاین

میخواستم براتان پیتزا و بستنی ایتالیایی بخرم

[کارگر سایت]

خو وژدانن مه میگم هستم - بقیه دیارشان نیست ؟
گوششانه بپیچاان توی خصوصی تر .

[فرانک]

شما اول بگو ببینم ما جز لیست مدعوین عروسیت هستیم یا نه؟
بعدن بستنی برات میخرم

[مهبا]

سلام وه گشتتان

خدا را شکر باران خوبی بارید

خدا کنه مل این جناب گرد وخاک بشکنه و دیگه برنگرده

آبجی فرانک برات موفقیت آرزو میکنم و مطمونم به هر کاری دست

بزنی موفق میشی به خاطر همت و پشتکاری که داری

مهرگان گیان فکر کنم معنی اون مصرع میشه:

آهوی دشت و کوه من چرخش چشمان ناز تو باعث

چرخش زمین و ماه وسال می شود