لمعه اول
اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و عشق در مقر خود از تعین منزه است و در حریم عین خود از بطون و
ظهور مقدس، ولیكن بهر اظهار كمال، از آن روی كه عین ذات خود است و صفات خود، خود را در آینۀ عاشقی و
معشوقی بر خود عرضه كرد و حسن خود را بر نظر خود جلوه داد. از روی ناظری و منظوری نام عاشقی و معشوقی
پیدا آمد. نعت طالبی و مطلوبی ظاهر گشت. ظاهر را بباطن بنمود، آوازۀ عاشقی برآمد. باطن را به ظاهر بیاراست، نام معشوقی آشكارا شد.
یك عین متفق كه جز او ذرهای نبود
ای ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت
چون گشت ظاهر این همه اغیار آمده
مطلوب را كه دید طلبكار آمده؟
ذات عشق از روی معشوقی آینه عاشق آمد، تادروی مطالعۀ جمال خود كند، و از روی عاشقی آینه معشوق آمد، تا در او اسماء و صفات خود بیند، هرچند در دیدۀ شهود یك مشهود بیش نیاید. اما چون یك روی بدو آینه نماید، هر آینه در هر آینه روئی دیگر پیدا آید.
و ما الوجه الاواحد غیر انه
اذا انت اعددت المرایا تعددا
غیری چگونه روی نماید؟ چو هر چه هست
عین دگر یكیست پدیدار آمده
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear